هنوز خسارتهای ناشی از سیلابهای سال گذشته در غرب مازندران جبران نشده است که بارشهای شدید و رگباری طی دو هفته اخیر باز هم باعث طغیان رودخانهها و وقوع سیلاب در برخی از شهرها مازندران شده است. به حدود یک سال قبل برمیگردیم. چهارم مهرماه ۹۷ بود که بارشهای بیسابقه در غرب مازندران، حجم عظیمی از ویرانی را نصیب مردم این منطقه کرد. ظرف ۱۶ ساعت، ۳۱۳ میلیمتر باران بارید و منجر به سیلی با دبی ۲۵۰ مترمکعب بر ثانیه شد که بنا بر اظهارنظر کارشناسان در ۱۸۰ سال گذشته بیسابقه بود.
شهرستانهای رامسر، تنکابن، عباسآباد، چالوس و نوشهر در غرب مازندران در مجموع با برآورد خسارتی معادل ۷۰۵ میلیارد تومان مناطقی بودند که خسارات زیربنایی متعدد و مختلفی را در بخشهای کشاورزی، عمرانی، منازل مسکونی، زیرساختهای خدماتی، پلها، جادهها و شریانهای مواصلاتی روستایی و شهری تجربه کردند. همه اینها باعث شد که سیل مهرماه ۹۷ غرب مازندران به سیل استثنایی قرن معروف شود.
حالا باز هم بارندگی شدید در چند روز گذشته در برخی شهرهای این استان، سیلاب به راه انداخته است. در یک قلم تنها در رامسر بارندگیهای اخیر ۱۰ میلیارد تومان خسارات جدید به این شهر وارد کرده و بسیاری از جادهها و پلهای ارتباطی تخریب شده است. البته محمد آزاد، فرماندار رامسر گفته است عمده خسارت مربوط به سیل، مربوط به بخش روستایی رامسر است و در بخش شهری در برخی از نقاط آبگرفتگی رخ داده است. کارشناسان هم میگویند لایروبی نشدن و دیواربندی رودخانهها باعث شده سیلاب روستاها را تهدید کند. علاوه بر مازندران، بارشهای شدید و رگباری باعث طغیان رودخانهها و وقوع سیلاب در برخی شهرستانهای گیلان نیز شده که خسارتهایی نیز به دنبال داشته است.
سؤال اینجاست دلیل آسیبپذیر بودن شهرهای کشور بهویژه شهرهای شمالی در برابر سیلابهای کوچک و بزرگ چیست؟ چرا هر بار که سیلاب اتفاق میافتد، بهجای استفاده از فرصت جمعآوری آبهای سطحی، تنها خرابی و خسارت نصیب شهرهای ما میشود؟
رودخانههای رها شده
مهدی زارع، عضو فرهنگستان علوم و عضو شورای مرکزی انجمن مازندرانیهای مقیم تهران درباره سیلابهای البرز و آسیبپذیری استانهای شمالی کشور که گویا اخیراً بازدیدی از این مناطق داشته است، میگوید: وضعیت رودخانههای دچار طغیان بهویژه رودخانه قرهسو و گرگانرود نشان میدهد با وجود درسهای سیلابهای ابتدای سال ۹۸ که انتظار میرفت در مدیریت رودخانهها، مدیریت بحران و مدیریت شهری افزوده شده و در دستور کار قرار گیرد، همچنان وضعیت به همان منوال است. علاوه بر این، همچنان در رودخانههای گرگانرود، تجن، هراز، نور و اترک و بابلرود، فاضلابهای شهر یا مستقیماً از طریق لولههای فاضلاب محلات یا با تخلیه نخالهها از سوی اهالی به داخل رودخانهها وارد میشود.
به گفته زارع، از نظر ساماندهی وضع درختچهها و بوتهها در کف رودخانهها، همچنان میتوان گفت مسیر رودخانهها پاکسازی نشده است. همچنین پارکهای ساخته شده در حریم و مسیل رودخانهها هنوز تخریب نشده است و مورد استفاده عمومی هستند. پارکهای ملل و قائم در بستر رودخانه تجن در ساری و پارک دهکده طلایی آمل که در حریم و بستر رودخانه هراز و در محدوده شهری آمل احداث شده است، نمونههایی از آنها است.
تخریب مراتع
اوضاع به همین جا ختم نمیشود. در بالادست رودخانهها، همچنان روند تخریب مراتع با فروش زمینهای کشاورزی ادامه دارد. رونق فروش و تبدیل زمین کشاورزی و مراتع به منازل و مجتمعهای مسکونی در شهرهای چمستان، نور، بهنمیر، کلوده آمل، بهمنان سوادکوه، رینه لاریجان، تقی آباد تنکابن، مرزن آباد و کلاردشت و سه هزار تنکابن در استان مازندران، و همچنین، آزادشهر، علی آبادکتول، جنوب شهر گرگان، مسکن مهر مینودشت، گدم آباد و ارم آباد گنبدکاووس، کلاله، بدل تپه کردکوی، و الهادی رامیان در استان گلستان کاملاً مشهود است. به اعتقاد زارع از بین بردن درختان، بهویژه درختانی که در باغها و حوالی زمینهای کشاورزی قرار گرفتهاند و دارای مالک شخصی هستند، وضع نگران کنندهای را حاکم کرده است.
زارع میگوید: تلفات و خسارات زیاد در بحرانهای طبیعی در ایران بهدلیل آسیبپذیری بالا، تابآوری پایین و زیرساخت ضعیف از دیدگاه فیزیکی و اجتماعی در مواجهه با سوانح طبیعی بهویژه زمینلرزه است. به اعتقاد او، پس از سیل ابتدای امسال باید شرایط برای شناخت مناطق سیلخیز مهیا میشد تا چنین حوادثی در آینده خسارت کمتری وارد کنند.
همه ما در شورش علیه طبیعت شریک بودهایم
عارف اقوامیمقدم، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد دبیرخانه شورای عالی معماری و شهرسازی در گفتوگو با ایرناپلاس با اشاره به اینکه بخش عمدهای از طبیعت از طریق تشدید بهرهبرداری از مراتع و سیاستهای ناشی از خودکفایی در کشاورزی و البته ساخت و سازهای شدید از بین رفته است، میگوید: ما بهجای بهرهبرداری از طبیعت آن را غارت میکنیم. دخالتهای ناروای انسانها بهواسطه سیاستهای مختلف از جمله سدسازی و مواردی که گفته شد، طبیعت را وادار به واکنش کرده است.
اقوامی میافزاید: واقعیت این است که اگر ما قواعد مربوط به طبیعت را رعایت نکنیم، طبیعت طغیان میکند. در طول دهههای اخیر رابطه جامعه ایران با طبیعت رابطهای غارتگرانه بوده است. طبیعت هم مسلماً تا جایی تحمل و کشش دارد و وقتی تخریب از آستانه تحمل طبیعت گذشت، شروع به شورش میکند؛ شورشی که ما حتی فکری به حال آن نکردیم. فکر میکنم پس از سالها غارت که هرطور خواستیم جنگلها و مراتع را از بین بردیم و مراتع را به بهانه دامداری و کشاورزی نابود کردیم، الان نوبت طبیعت است که انتقام خود را بگیرد.
وی میگوید: سیلی که نمونه وحشتناک آن را اوایل امسال دیدیم، عمدتاً ریشههای آن به نابودی مراتع و البته افزایش بارندگی برمیگردد. بخش طبیعی آن هم تغییراتی است که در سطح کلان اتفاق میافتد و منجر به تغییرات اقلیمی میشود که ممکن است بارندگی، خشکسالی یا ترسالی وحشتناک به بار بیاورد.
به گفته این استاد دانشگاه، آبگرفتگی در شهر مشخصاً به این موضوع برمیگردد که تمامی سطح زمین از بتن و آسفالت پوشیده شده است. شدت بارندگی میتواند آبگرفتگی و سیل ایجاد کند که البته با توجه به نوع طراحی شهرهای ما، اصلاً سیستم هدایت آبهای سطحی را خیلی جدی نمیگیریم.
وقتی باران میآید چون سطوح نمیتوانند آب را جذب کنند، تبدیل به آبگرفتگی و بعد سیل میشود. گذشته از این ما میبینیم مثلاً در گلستان برای ساخت ریل حتی راه آب به دریا را بستند و این نشان میدهد واقعاً هیچ احترامی برای کارکرد و نظام و سیستم طبیعت قائل نیستیم.
با این حال، اقوامی معتقد است: سیلهایی که ما الان با آن مواجهیم خیلی از جنس آبگرفتگی نیست که بگوییم به پوشش بتنه و آسفالته سطوح برمیگردد. بیتوجهی به گسترش شهرها، تصرف زمینهای کشاورزی و اضافه شدن خشکسالی به آنها باعث میشود زمین ظرفیت اسفنجی خود را از دست بدهد و خاک به هم فشرده شود. بنابراین بهجای اینکه زمین آب را در خودش جذب کند، حتی اگر آسفالت و بتن نباشد، آبی جذب نمیشود. ما شورشی علیه طبیعت داشتیم که همه در آن شرکت داشتند.
چرا کشاورز زمینش را به ساختوساز میفروشد؟
این کارشناس ارشد دبیرخانه شورای عالی معماری و شهرسازی به موضوع مهم دیگری هم اشاره میکند. به گفته او در کشور ما چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، پایین نگاه داشتن قیمت محصولات کشاورزی به دلایل مختلف باعث شده، قیمت زمین نیز پایین بماند. از طرفی، سهم بخش ساختوساز در اقتصاد بهشدت بالاتر رفته است. در چنین شرایطی مطمئناً انسان بر اساس اخلاق عمل نمیکند. ما انسانها معمولاً سود خود را در نظر میگیریم. ما نمیتوانیم به کشاورز توصیه اخلاقی کنیم با سود کم کشاورزی کند. کشاورز وقتی میبیند با کشاورزی هشتش گرو نهش است، چند صباحی مقاومت میکند و بعد زمین را برای ساختوساز میفروشد و همینطور شهرها گسترش پیدا میکنند. تقریباً میتوان گفت که همه با هم در تخریب طبیعت همافزایی داریم.
وی میافزاید: امیدوارم در رابطه با سیاستهای خودکفایی کشاورزی و قیمتگذاری محصولات کشاورزی و سیاست واردات محصولات کشاورزی تجدیدنظر کنیم. ما با کوچکترین بهانهای راه ورود محصولات کشاورزی را باز میکنیم و کشاورزان را متضرر میکنیم. امیدوارم تا دیرتر از این نشده، چارهای بیندیشیم.
نظر شما