به گزارش ایرناپلاس، هفته گذشته عبدالرحمان رحمانی فضلی وزیر کشور در حاشیه جلسه شورای اجتماعی کشور با اعلام اینکه توانمندسازی حاشیهنشینان اولویت دولت است، نگاه دولت به حاشیهنشینی را از دو جنبه دانست و گفت: جنبه نخست امکانات خدماتی کالبدی و فیزیکی و جنبه دوم بحث خدمات و مسائل اجتماعی در مناطق حاشیهنشین است.
به گفته وی، امکانات خدماتی کالبدی شامل آب، برق، تلفن و مواردی از این قبیل میشود و امکانات اجتماعی نیز بحث تنظیم روابط اجتماعی، جرم، جنایت و موارد دیگر است.
وزیر کشور با تاکید بر اینکه توانمندسازی مردم در این مناطق اولویت اول ماست، افزود: به نهادها و سازمانها گفتهایم که در این مناطق حضور داشته باشند و امر مهارتآموزی و حرفهآموزی را جدی بگیرند.
رحمانیفضلی خاطرنشان کرد: پرداختن به امر مهارتآموزی و حرفهآموزی، مردم این مناطق را خودکفا میکند و برای مواردی که نیاز به تسهیلات وجود دارد نیز به نیروهای مربوطه گفتهایم تسهیلات لازم را ارائه دهند.
به گفته وزیر کشور، قرار است با کمک مجلس، دو طرح ملی برای ساماندهی مناطق حاشیهنشینی تصویب شود که نخستین آن، «طرح مدیریت و ساماندهی مهاجرت» و دیگری، «طرح ملی ساماندهی حاشیهنشینی» است که باید به شکل قانون درآید. بعد از تبدیل این طرحها به قانون، باید به دستگاهها اولویت داده شده، سپس زماندهی و اجرا شود.
تفاوت حاشیهنشینی کالبدی با اجتماعی و اقتصادی
رضا صفری شالی جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی که تاکنون پژوهشهای متعددی در حوزه حاشیهنشینی داشته است و آخرین پژوهش او درباره حاشیهنشینی در اهواز بوده در گفتوگو با ایرناپلاس میگوید: حاشیهنشینی در کشور ما هم از نظر کالبدی و هم به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در حال افزایش است. موضوع این است که حاشیهنشینی کالبدی متفاوت از حاشیهنشینی اجتماعی و اقتصادی است.
حاشیهنشینی کالبدی به این معناست که، گروهی از مردم در حاشیه شهرها زندگی میکنند و در آنجا از امکانات داخل شهر خبری نیست. اما موضوع این است که ما در داخل شهرها نیز نوعی از حاشیهنشینی را داریم که میتوان نام حاشیهنشینی اجتماعی و اقتصادی بر آن گذاشت. در داخل شهرها نیز طبقه فرودست وجود دارد که معمولا در بافتهای فرسوده با شرایط مسکن نامناسب زندگی میکنند.
صفری معتقد است: این گروه نیز جزو حاشیهنشینان اجتماعی و اقتصادی هستند و احساس محرومیت دارند. وجه اشتراک حاشیهنشینان اجتماعی و اقتصادی با حاشیهنشینان کالبدی احساس محرومیت آنهاست.
توانمندسازی حاشیهنشینان
صفری میگوید: رویکردهای مختلفی درباره بهسازی وضعیت حاشیهنشینان وجود دارد. یکی از این رویکردها، توانمندسازی است. یکی از دلایل حاشیهنشینی گروهی از مردم این است که آنها دارای تخصص یا مهارتی نیستند و معمولا در مشاغل روزمزد یا خدماتی با سطح درآمدی خیلی پایینی مشغول بهکارند و سرمایه انسانی و اجتماعی آنها پایین است. به همین دلیل برخی از رویکردها به توانمندسازی افراد حاشیهنشین توجه دارد. در سطح دنیا هم این رویکرد وجود دارد. به عنوان مثال در کشورهای آمریکای لاتین، کشورهای آفریقایی و حتی خاورمیانه این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از دلایل حاشیهنشینی گروهی از مردم این است که آنها دارای تخصص یا مهارتی نیستند و معمولا در مشاغل روزمزد یا خدماتی با سطح درآمدی خیلی پایینی مشغول بهکارند و سرمایه انسانی و اجتماعی آنها پایین است.ارتقا کیفیت زندگی حاشیهنشینان
موضوع مهمی که در طول چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است بحث کیفیت زندگی حاشیهنشینان است. در واقع علاوه بر توانمندسازی باید کیفیت زندگی حاشیهنشینها هم افزایش یابد.
به اعتقاد صفری، در ارتباط با کیفیت زندگی حاشیهنشینان، ما با افراد طرف نیستیم، واحد تعریف، کل آن منطقه حاشیهنشین است. یعنی اگر در توانمندسازی، واحد خود را تکتک افراد قرار میدادیم در موضوع کیفیت زندگی مناطق حاشیهنشین باید به بهسازی و نوسازی مناطق حاشیهنشین بپردازیم.
صفری میگوید: برای توانمندسازی و افزایش کیفیت زندگی حاشیهنشینان نیاز است تا دستگاههای متولی در سطح استانها به موضوع ورود پیدا کنند. وزارت کشور سالهاست در این حوزه کار میکند. وزارت کشور باید در شورای تامین جدیت و هماهنگی بین دستگاهها به وجود آورد تا نوعی تقسیم کار ایجاد شود. یکی از مشکلات این حوزه نبود هماهنگی است؛ به طور نمونه اداره آب میآید کاری را انجام میدهد، اداره برق هم باید پشت سر آن اقدامی انجام دهد که نمیدهد و میخواهد دو سال بعد انجام دهد.
اقدامات در حاشیه شهرها باید چه ویژگی داشته باشد؟
به گفته وی، مهمترین موضوع این است که در سطح استانها استانداری متولی این کار شود و به عنوان نهاد مادر در استان هماهنگی لازم بین دستگاهها برای ارائه خدمات برای مناطق حاشیهنشین و حتی بافتهای فرسوده در قالب بهسازی و ساخت معابر مبلمان شهری یا ساخت گذرگاههای آبی حتی اتوبانها و... به وجودآورد که این نیازمند هماهنگی در اقدامات است.
این خدمات باید در راستای هم و تکمیلی انجام شوند نه به صورت موازی. گاهی اوقات این خدمات نه تنها همدیگر را تکمیل نمیکنند بلکه همدیگر را تخریب میکنند و نوعی نارضایتی در حاشیهنشینان ایجاد میکنند.
صفری به تحقیقات خود در این زمینه اشاره میکند: در مطالعهای در مورد حاشیهنشینان، به این نتیجه رسیدهام که نسل پدران تقریبا راضیند؛ بهویژه آنهایی که مهاجرت کردهاند اما نسل جوان آنها ناراضی؛ چون خودشان را با فرزندان داخل شهر یا بالای شهر مقایسه میکنند و بیشتر مواقع احساس نارضایتی میکنند. این احساس نارضایتی به آنها احساس محرومیت میدهد و این احساس محرومیت سبب رفتارهای اعتراضی هم میشود. پس لازم است نوعی هماهنگی ساختاری کلان در سطح کشور توسط وزارت کشور و در سطح استان توسط استانداریها در خصوصی ارائه خدمات هم در سطح توانمندسازی و هم در سطح کیفیت زندگی صورت گیرد.
وی میافزاید: همچنین لازم است ارائه این خدمات و فعالیتهای عمرانی با مشارکت خود مردم همراه باشد. دستگاهها نباید بدون هماهنگی با مردم اقدام به کاری کنند بلکه از معتمدان محلی نظر بخواهند. وقتی از نظر و مشارکت مردم استفاده کنند این دستگاهها از یک سرمایه اجتماعی هم برخوردار میشوند. این سرمایه اجتماعی باعث میشود هم مردم به آنها اعتماد کنند و هم این کمکها حالت تصاعدی پیدا کند و فرایند نوسازی و بهسازی تسریع شود. یکی از مشکلات کنونی ما ناهماهنگی و عدم اقناع مردم برای جذب مشارکت است.
صفری درباره اقداماتی که تاکنون و در سالهای مختلف درباره حاشیهنشینان انجام شده میافزاید: نمیخواهم صفر و یکی صحبت کنم. بیانصافی است که گفته شود کاری صورت نگرفته. یکی از مشکلاتی که کلانشهرهای ما بهویژه تهران دارد این است که بسیاری از فعالیتها انجام و برنامهریزیها و بودجهای که در نظر گرفته میشود با بار تحمیل شده بر شهر هماهنگی ندارد. گاه این مشکلات به وجود آمده و بار اضافی خارج از اراده مجریان است. به عنوان مثال تهران مهاجرپذیری بالایی داشته است و این باعث میشود نوعی غافلگیری به وجود آید.
وی ادامه میدهد: متاسفانه کمکاریها و موازیکاری و عدم جلب مشارکتهای مردمی، از عوامل ایجاد مشکل در حوزه حاشیهنشینی است. فعالیتهایی انجام شده اما این متناسب با سطح مسائل و مشکلات حاشیهنشینان نبوده است.
یکی از مشکلاتی که کلانشهرهای ما بهویژه تهران دارد این است که بسیاری از فعالیتها انجام و برنامهریزیها و بودجهای که در نظر گرفته میشود با بار تحمیل شده بر شهر هماهنگی ندارد. گاه این مشکلات به وجود آمده و بار اضافی خارج از اراده مجریان است.۳۰ تا ۳۵ درصد از اقدامات مرتبط و براساس یافتههای پژوهشی است
صفری به عنوان کسی که در برخی از جلسههای هیاتهای اندیشهورز مربوط به حاشیهنشینی در وزارت کشور به عنوان عضو هیات علمی شرکت کرده و اقداماتی را که توسط نهادهای دولتی، حاکمیتی و عمومی در حوزه حاشیهنشینی انجام شده مورد مطالعه قرار داده، میگوید: حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد از اقدامات انجام شده به صورت مرتبط و براساس یافتههای پژوهشی بوده است.
البته به اعتقاد وی، برخی از پژوهشهای انجام شده هم نتوانستهاند عمق و ابعاد موضوع را مورد بررسی قرار دهند. حاشیهنشینی نیازمند طرحهای جامع است که متاسفانه برخی از استانها برای طرحهای جامع درخصوص حاشیهنشینی هزینه نمیکنند.
این جامعهشناس یادآور میشود، طرحهایی که توسط یک متخصص در حوزه جامعهشناسی یا برنامهریزی شهری به تنهایی انجام میشود نمیتواند همه ابعاد و اضلاع موضوع را بررسی کرده و برای دست اندرکاران و مجریان برنامه اقدام و عمل ارائه دهد بنابراین یکی از مشکلات، عدم انجام طرحهای جامع و همهجانبه است.
نظر شما