به گزارش ایرناپلاس، گویا کشوقوسها درباره FATF پایانی ندارد. مخالفان هر روز مخالفتر میشوند؛ هر چند موافقان همچنان مصرند که نپذیرفتن FATF برای کشور پیامدهایی در حوزه بانکی و تجاری ایجاد و اقتصاد ما را با محدودیت روبرو میکند.
اکنون که دوباره دو لایحه باقیمانده از چهار لایحه مربوط به FATF یعنی لوایج پیوستن ایران به کنوانسیونهای CFT و پالرمو از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی بررسی است، فرصت دوبارهای دست داده تا پیامدهای تصمیمهای احتمالی درباره این لوایح از سوی کارشناسان ارزیابی شود.
ایرناپلاس با این موضوع به سراغ مهدی پازوکی اقتصاددان و مدرس دانشگاه رفته است. وی در بخش نخست این گفتوگو تصریح کرد: اگر ما به همکاری با FATF روی بیاوریم، به نفع منافع ملی، مردم و اقتصاد کشور است. اگر رویه همکاری نکردن ادامه یابد، به طور قطع پیامدهای بسیار منفی حتی برای رشد اقتصادی کشور خواهد داشت. رشد فزاینده اقتصادی کشورها نیازمند ارتباط با بازارهای جهانی است. هر چه اقتصاد محدودتر و کیک اقتصاد کوچکتر شود، رشد اقتصادی نیز به همان نسبت کاهش مییابد.
سال گذشته گروه ویژه اقدام مالی پس از اینکه ما دو لایحه CFT و پالرمو را تصویب نکردیم، دوباره ما را به فهرست اقدام متقابل خود برگرداند و درباره داشتن مراوده مالی با ایران به کشورهای عضو هشدار داد. این در حالی است که ایران اغلب توصیههای مربوط به FATF را انجام داده و تنها همین دو لایحه باقی مانده است. چرا به این نقطه رسیدهایم؟
_ ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا میخواهیم با دنیا کار کنیم یا خیر. در بخش تجارت بینالمللی، آیا قرار است با دنیا تجارت کنیم یا خیر؟ اگر نمیخواهیم تجارت کنیم، دور کشور سیم خاردار بکشیم. این روند سبب میشود که حتی با کشورهای همسایه خود نیز نتوانیم مراوده اقتصادی داشته باشیم. زیرا برای تجارت در دنیای امروز باید سیستم بانکی کشور بتواند با سیستم بانکی کشورهای هدف کار کند.
برای این موضوع باید قوانین بینالمللی را پاس بداریم. FATF در واقع یک پیمان بین دولتی است که از سال ۱۹۸۹ در پاریس پایهگذاری شد و هدفش مبارزه با پولشویی بود. پس از ماجرای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ گسترش پیدا کرد و باعث شد مبارزه با تروریسم نیز به اهداف آن اضافه شود.
پذیرش FATF والفجر مقدماتی است
نکته جالب توجه اینکه ما خود قربانی تروریسم هستیم. اگر ما به همکاری با FATF روی بیاوریم، به نفع منافع ملی، مردم و اقتصاد کشور است. اگر رویه همکاری نکردن ادامه یابد، به طور قطع پیامدهای بسیار منفی حتی برای رشد اقتصادی کشور خواهد داشت.
رشد فزاینده اقتصادی کشورها نیازمند ارتباط با بازارهای جهانی است. هر چه اقتصاد محدودتر و کیک اقتصاد کوچکتر شود، رشد اقتصادی نیز به همان نسبت کاهش مییابد.. هر چه اقتصاد محدودتر شود و کیک اقتصاد کوچکتر شود، رشد اقتصادی نیز به همان نسبت کاهش مییابد. اینگونه نیست اگر ما فردا FATF را بپذیریم، همه مشکلاتمان حل شود، اما پذیرش FATF والفجر مقدماتی است برای اینکه ایران با جامعه جهانی ارتباط داشته باشد و همکاری کند.
آنچه مخالفان درباره آن ابراز نگرانی میکنند، این است که اکنون در شرایط تحریمی هستیم و پذیرفتن الزامات FATF منتج به شناسایی راههای دور زدن تحریم میشود.
_ به هیچ وجه اینگونه نیست. اینکه ما با FATF همکاری نکنیم، یک خودتحریمی است. اگر فردا صبح آمریکا به برجام برگردد، اما ایران جزو کشورهای همکار FATF نباشد، نمیتواند با همسایگان خود نیز رابطه اقتصادی از کانال درست داشته باشد. چرا در دولت نخست آقای روحانی، نرخ رشد اقتصادی روند فزاینده داشت و نزدیک بود دورقمی شود و نرخ تورم روند کاهنده داشت و حتی تکرقمی شده بود؟
یکی از دلایلی که مردم ایران ۲۴ میلیون رأی به آقای روحانی دادند، به این علت بود که توده مردم اعتقاد داشتند آقای روحانی که شخصیتی امنیتی بوده، سالها در کشور مسئولیت داشته، در غرب تحصیل کرده و جهان غرب را میشناسد، پس تعامل جامعه ایران با جامعه جهانی را برقرار میکند. اگر دیوانهای به نام ترامپ به قدرت نرسیده بود، به طور قطع امروز وضعیت برجام و وضعیت اقتصادی ما متفاوت بود.
۶۵ درصد تجارت جهانی با دلار انجام میشود
مخالفان توجه نمیکنند که امروزه بیش از ۶۵ درصد تجارت جهانی با دلار انجام میشود. اتحادیه اروپا به این علت در برجام عقب نشست، زیرا سالانه ۵۰۰ میلیارد دلار با آمریکا مراوده اقتصادی دارد، درحالی که مراوده اقتصادیاش با ایران به کمتر از ۱۰ میلیارد دلار میرسد و طبیعی است که نخواهد بازارش را از دست دهد.
به مخالفان تأکید دارم دستکم به منافع ملی بیندیشند. این دولت چند ماه دیگر پایان مییابد و دولت جدیدی سر کار میآید. جالب است آغاز روند تصویب لوایحی که اشاره کردید مربوط به دولت آقای احمدینژاد بوده است. اگر یک دولت تندرو و وابسته به نهادهای قدرت در ایران حاکم بود، به طور قطع این دو لایحه نیز تصویب میشد.
یعنی مخالفتها با پذیرفتن الزامات FATF بیشتر گروکشی سیاسی است تا اینکه دلایل فنی داشته باشد؟
_ اقتصاد ایران امروز در گرو سیاست و بهویژه سیاست خارجی است. اگر فشارهای آمریکا کاهش یابد و تحریمها برداشته شود، احتمال به قدرت رسیدن تندروها تقریباً صفر است. مهم نیست چه دولتی سر کار است، ما باید ملی بیندیشیم. در ایران برخی منافع ملی را نمیفهمند. منافع ملی ما اقتضا میکند با جامعه جهانی کار کنیم.
امروز رژیم صهیونیستی، تندورها در آمریکا و کشورهای مرتجع منطقه به رهبری عربستان سعودی بهشدت در پی این هستند که ایران را منزوی کنند. متأسفانه تندورهای داخلی نیز در زمین دشمن بازی میکنند و البته امیدوارم غیرعمدی باشد.
معتقدم طرز تفکری که پشت حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران بود، سالها بعد اسنادش منتشر خواهد شد که احتمالاً افرادی که راهبری این موضوع را برعهده داشتهاند، از رژیم صهیونیستی پول گرفتهاند.
دچار جهالت اقتصادی هستیم
پس چه منعی وجود دارد که ما نخواهیم الزامات FATF را بپذیریم؟
_ کشوری نمیتواند ادعا کند با فساد مبارزه میکند، اما مقررات پولشویی را نمیپذیرد. افزون بر اینکه مجلس برای ایران حق تحفظ قائل شد و این در مصوبهاش آمده است. اینگونه نیست ما بر اساس تعریف آنها از تروریسم عمل کنیم، بلکه ما میتوانیم تفسیر خود را داشته باشیم. این را وزارت امور خارجه در اطلاعیهای رسمی نیز بیان کرده است.
مشکلی که اکنون داریم، جهالت اقتصادی است. این جهالت بهشدت برای کشور هزینه داشته است. در حالی که اگر FATF را بپذیریم مانند ۱۸۹ کشور دیگر خواهیم بود و قرار نیست عضو این گروه شویم. تنها ۳۵ کشور عضو این نهاد بودند که بهتازگی تعداد آنها به ۳۷ کشور رسید؛ بهعلاوه دو سازمان بینالمللی، یعنی اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس. بنابراین ما جزو کشورهای همکار خواهیم بود و اینکه برخی میگویند FATF اطلاعات ما را به کشورهای دیگر میدهد، صحت ندارد.
اکنون نیز ذخایر ارزی ما در بانکهای بینالمللی است. بیشتر نمایندگان مجلس نیز نمیدانند ذخایر ارزی کشور چقدر است. در حالی که غرب کاملاً اطلاعات را رصد میکند و آنها را در اختیار دارد. با این حال ما باید در پی منافع ملی کشورمان باشیم.
بهتازگی یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت گفتهاند تقریباً همه تجارت خارجی کشور ما بهصورت پوششی انجام میشود تا مورد تحریمهای آمریکا قرار نگیرد. آیا با پذیرفتن الزامات FATF از سوی ما، این معاملات به خطر خواهد افتاد یا اساساً ما آن معاملات را از کانالی انجام میدهیم که ارتباطی به شبکه رسمی بانکی بینالمللی ندارد؟
_ هرگز اینگونه نخواهد شد. نخست اینکه آنها همه چیز را میدانند. برای نمونه آنها میدانند ما به عراق چه میزان کالا صادر کرده و چقدر کالا از این کشور وارد میکنیم.
۲۰ درصد هزینه نقلوانتقال میدهیم
بد نیست مخالفان FATF بدانند که امروز بانکهای زیرپلهای چین ۲۰ درصد از ما هزینه نقلوانتقال پول میگیرند. اگر ۸۰ میلیارد دلار تجارت خارجی داشتهایم، دلالها ۲۰ میلیارد دلار از ما گرفتهاند.
اگر تحریم آمریکا برداشته شود، اما همچنان به FATF نپیوسته باشیم، حتی هیچ بانک درجه سوم اروپایی یا چینی نیز با ما همکاری نمیکند. بد نیست مخالفان FATF بدانند که امروز بانکهای زیرپلهای چین ۲۰ درصد از ما هزینه نقلوانتقال پول میگیرند. این عدد فوقالعاده بالاست و در دنیا یک پدیده جدید به شمار میرود. این رویه تنها به نفع دلالان است. امروزه اگر ۸۰ میلیارد دلار تجارت خارجی داشتهایم، دلالها ۲۰ میلیارد دلار از ما گرفتهاند. این رویه به نفع کارچاقکنها و واسطهها و به ضرر ملت ایران است.
بسیاری از ایرانیان خارج از کشور مایلند پولشان را وارد ایران کنند، اما بهعلت همین مسائل دچار مشکل شدهاند. حتی در قراردادهای فوتبالی نیز شاهد ایجاد مشکل برای کشور بودیم و دیدیم که هزینههایی را برای ما به وجود آورد. FATF مانند فیفا در فوتبال است. نمیتوانید مقررات بینالمللی را نپذیرید زیرا در این صورت حتی یک تیم محلی نیز با تیم ملی شما بازی نمیکند.
ضمن اینکه باید از مخالفان پرسید اگر FATF چیز بدی است و اطلاعات کشور را به بیگانگان میدهد، چرا سه کشور از عمدهترین شرکای تجاری ایران، یعنی روسیه، چین و ترکیه عضو اصلی FATF هستند؟ در حالی که ما حتی قرار نیست عضو اصلی باشیم و در صورت پذیرفتن الزامات آن بهعنوان عضو همکار فعالیت خواهیم کرد.
رئیس کل بانک مرکزی پیش از این گفته بود که همتای روسیاش توصیه کرده اگر قرار است با آن کشور تجارت کنیم، الزامات FATF را بپذیریم.
امروز عملاً سیستم بانکی کشور تحریم است و مخالفان به منزلت ما توجه نمیکنند. اکنون اگر قرار باشد یک استاد ایرانی به کنفرانسی خارجی برود، باید پول خود را بهصورت نقد با خود حمل کند. در حالی که شهروندان کشورهای دیگر کارت اعتباری دارند.
ما باید در اقتصاد قوی شویم تا نگذاریم بیگانگان در امورات ما دخالت کنند و راهش این است که قدرت اقتصادی منطقه شویم. بر اساس برنامه توسعه ۲۰ ساله کشور قرار بود ایران کشور نخست آسیای جنوب غربی باشد، نه تنها اینگونه نشد، بلکه فاصلهمان با کشورهای منطقه روز به روز بیشتر شد. یکی از دلایلش، کجفهمی ما از جامعه جهانی است. به جای اینکه در پی منافع ملی و نفع اقتصادی کشور باشیم، تلاش کردهایم اقتصاد را در گروی سیاست قرار دهیم.
وقتی نوبلیستهای اقتصاد هم نمیتوانند کاری کنند
گزارش رسمی سازمان برنامهوبودجه نشان میدهد هنگامی که برجام را پذیرفتیم، نرخ رشد اقتصادی و نرخ رشد سرمایهگذاری روند فزایندهای پیدا کرد و در سمت مقابل، نرخ تورم و بیکاری روند کاهندهای داشت.
برعکس آن نیز مربوط به زمانی است که ترامپ از برجام خارج شد که در آن برهه، نرخ رشد اقتصادی نزولی شد. این نشان میدهد مراودات بینالمللی، نقش بهسزایی در قوی شدن اقتصاد و بالا رفتن تولید ملی و در نهایت رفاه جامعه دارد.
یکی از دلایل اینکه ابعاد گسترده فقر در جامعه ایران مشاهده میشود، بسته بودن اقتصاد کشور است. اگر اقتصاد ایران بسته باشد، حتی اگر نوبلیستهای اقتصاد نیز مشاور رئیس جمهوری شوند، نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
محدود شدن اقتصاد، تحریمهای خودخواسته و تعامل نداشتن با جامعه جهانی منتج به این میشود که اقتصاد ما بهشدت کوچک و تحریمپذیر شود. پیامدهای بسیار منفی آن نیز دامن تهیدستان و اقشار فرودست را میگیرد. با این حال FATF به این معنا نیست که مشکل اقتصاد ایران حل میشود، زیرا حل مشکل به مدیریت و درایت ما بستگی دارد، اما پذیرفتن الزامات گروه ویژه اقدام مالی یک مانع را از سر راه برمیدارد و سیگنال مثبتی است مبنی بر اینکه ایران تمایل دارد با جامعه جهانی همکاری کند. یکی از مهمترین دلایل اینکه امروز از سند چشمانداز توسعه عقب ماندهایم، بسته بودن اقتصاد ماست.
چرا اقتصادمان از همسایه غربی عقب ماند؟
اکنون ایران یک شرکت در سطح استانداردهای بینالمللی ندارد؛ زمانی که ما تلویزیون رنگی پارس الکتریک را در تهران تولید میکردیم، کرهجنوبی تلویزیون سیاه و سفید هم نداشت، اما امروز چه شده که به این نقطه رسیدهاند؟در سال ۱۹۷۶ درآمد سرانه ترکیه بین یکسوم تا یکدوم ایران بود، این در حالی است که اکنون دو برابر ایران است.
کره جنوبی نیز در سال ۱۹۷۶ تقریباً نصف درآمد سرانه ما را داشت، اما امروز جزو ۱۲ اقتصاد برتر جهان است. دلیل آن بسته بودن اقتصاد ماست. اکنون ایران یک شرکت در سطح استانداردهای بینالمللی ندارد، در حالی که کرهجنوبی شرکتهای مطرحی دارد.
زمانی که ما تلویزیون رنگی پارس الکتریک را در تهران تولید میکردیم، آنها تلویزیون سیاه و سفید هم نداشتند، اما امروز چه شده که به این نقطه رسیدهاند؟ کرهجنوبی با کرهشمالی زبان مشترک داشته و در یک منطقه جغرافیایی نیز قرار دارند؛ تنها تفاوت آنها در مدل حکومتی این دو کشور است.
امروزه حتی در ورزش نیز کرهجنوبی پیشتاز است، زیرا هنگامی که وضعیت اقتصادی مطلوب باشد، به رفاه جامعه توجه میشود. الگوی مورد نظر من به هیچ وجه کرهجنوبی نیست، اما در مقابل کرهشمالی، کرهجنوبی است که موفق شده به مرزهای توسعه یافتگی نزدیک شود.
امروزه بهعلت کژفهمیها و کوچک شدن اقتصاد که سبب شده اشتغال کشورمان آسیب ببیند، نیروهای متخصص از کشور خارج میشوند. نهادهای مختلف را بررسی کنید که چند درصد از فارغالتحصیلان دانشگاههای درجه یک کشور در آنها مشغول به کارند و چند درصد از فارغالتحصیلان دانشگاههای دسته چندم ما.
چرا کشورهای غربی تنها به فارغالتحصیلان دانشگاههای درجه یک ما بورسیه میدهد؟ زیرا به دنبال منافع ملی خودشان هستند. بسته بودن اقتصاد علاوه بر اینکه تولید ناخالص ملی را کاهش داده، باعث افزایش فقر شده، رخوت را در جامعه گسترش داده، محدودنگری ایجاد کرده و... باعث خروج نیروهای کارآمد نیز شده است. این رویه اکنون قابل مشاهده است. اگر نگرش مدیریت اقتصادی مبتنی بر منافع ملی باشد، تعامل با جامعه جهانی را در دستور کار خود قرار میدهد. هنگامی هم که به سمت رقابت برویم، نیروی انسانی ما کارآمد میشود.
چه جوابی میتوان به نگرانی مخالفان FATF داد که نگران افشا شدن اطلاعات اقتصادی و راههای دور زدن تحریم هستند؟
_ اینکه میگویند اطلاعات ما را به کشورهای دیگر میدهند، اصلاً اینگونه نیست. اکنون همه اطلاعات اقتصادی کشور روی وبسایتهای ما وجود دارد. مشکل این است که بسیاری از مدیران، کارشناسان و محققان ما اطلاعات بهروزی ندارند. باید کمک کنیم فضای کسبوکار مناسب شود تا تولید ناخالص داخلی افزایش یابد. برای این منظور سه کار باید از طرف حکومت انجام شود. تأکید هم دارم از سمت حکومت، و نه صرفاً دولت، این کار باید انجام شود؛ زیرا دولت قسمت کمتری از قدرت را در اختیار دارد. حکومت باید شفافیت را به اقتصاد ایران بازگرداند. نمیشود یک فرد در مدت کوتاهی بهطرز نامتعارفی ثروتمند شود.
وزیر رفاهی که به رفاه خانواده خود میاندیشید
یک وزیر دولت پاکدست آقای احمدینژاد، بعدها رئیس هیأت مدیره بانک سرمایه شد. سه میلیارد تومان پول بهعنوان رشوه به حساب همسر این فرد واریز شده بود. اگر سیستم بانکی ما با پولشویی مبارزه میکرد، صبح روز بعد باید حساب آن خانم مسدود میشد. در آمریکا اگر یک دلار پول سیاه وارد حساب فردی شود، حساب وی مسدود میشود. باید بررسی شود کسانی که از بانک سرمایه وامهای کلان گرفتند، چگونه موفق به این کار شدند و چه رشوههایی پرداخت کردند.
در سال ۱۳۹۷ حدود ۱۶۰ هزار میلیارد تومان از قاچاق کالا و مواد مخدر درآمد حاصل شده است. همه این پولها اسکناس نبوده و بخشی از آن با سیستم بانکی ما جابهجا شده است. در نمونه دیگر بابک زنجانی را سیستم مالیاتی ما دستگیر نکرد، در حالی که این فرد درآمدهای نجومی داشت.
ادامه دارد ...
گفتوگو از حامد حیدری
نظر شما