آغاز سال ۲۰۲۰ مصادف بود با شیوع نوعی ویروس جدید و ناشناخته در چین که با فاصله کمتر از سه ماه در ایران و پس از آن در کشورهای اروپایی و آمریکا مشاهده شد. سرعت پخش و شیوع به حدی بود که دستگاههای مدیریت سلامت را در سراسر جهان دچار نگرانی و البته دستپاچگی کرد. اما آنچه تا حدودی از شدت شوک فاجعه میکاست این توجیه غیراخلاقی بود که: «نگران نباشید، این بیماری فقط افراد سالخورده و بیمار را از پای درمیآورد!»
با توجه به این واقعیت که شدت اثر و ماندگاری تبعات مختلف بحران کرونا به ماهیت و نوع سیاستها و سرعت واکنش دولتها مرتبط است، این سؤال مطرح میشود که حکومتها و دولتها باید چه سیاستگذاریهای مؤثر و کارآمدی برای آینده در نظر بگیرند که بتواند در برابر اپیدمیها دچار سردرگمی و دستپاچگی نشوند.
در ارتباط با این موضوع با محسن معروفی، جامعهشناس و کارشناس ارشد سیاستگذاری اجتماعی به تحلیل و بررسی اثرگذاری متفاوت کرونا بر کشورها و سیاستگذاریهای اجتماعی پرداختهایم که در ادامه میآید.
در اخبار کشورهای درگیر کرونا، آمارهای متفاوتی ارائه میشود. آنچه مشخص است اپیدمی در همه کشورها یکسان عمل نمیکند که البته به عوامل مختلفی بستگی دارد. تحلیل شما از این موضوع چگونه است؟
با توجه به آمارها و تحقیقات شیوع شناختی در چین، مشخص شد از آنجا که این بیماری به سیستم ایمنی بدن حمله میکند، بیشتر، افراد با زمینه بیماری مزمن در دستگاه تنفسی، قلب و عروق یا افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف را هدف قرار میدهد که سالمندان در این گروه قرار میگیرند.
طبق آمارهای چین، ابتلا به این بیماری تنها در سه درصد از افراد منجر به فوت میشود. اما آمارهای مرگومیر در کشورهای اروپایی، بهویژه ایتالیا، اسپانیا، بلژیک، هلند و... حاکی از مرگومیر بالای ۱۰ درصد در میان مبتلایان است. اما در بیشتر کشورهای در حال توسعه این آمار گاهی به کمتر از ۱ درصد هم میرسد.
این پارادوکس برای مردم خیلی جای سؤال است. این تفاوت ناشی از چیست؟
نکته قابل توجه در این رابطه، ساختار سنی کشورهای مختلف است که تفاوت نرخ مرگومیر را اینگونه متفاوت رقم زده است. از آنجا که کشورهای دارای مرگومیر بالا عموماً ساختار سنی پیری دارند، نرخ مرگومیر ناشی از کرونای بالایی را تجربه میکنند. در نمودارهای زیر هرم سنی برخی کشورهای اروپایی مشخص شده که نشان دهنده پیری جمعیت در این کشورهاست.
مفهوم این نمودارها و هرمهای سنی چیست؟
هرم سنی اسپانیا و ایتالیا نشان دهنده پیری جامعه و تورم جمعیت در گروههای سنی ۴۵ سال به بالاست و رشد جمعیت در همه دورههای بعد از آن، رو به کاهش است. به عبارتی دیگر، تمایل و انگیزه زاد ولد در بین مردم بسیار پایین شده است.
اما تفاوتی که این دو کشور نسبت به بلژیک و هلند دارند، در این است که تورم جمعیت در یک گروه سنی مشخص وجود ندارد و کاهش جمعیت ناگهان اتفاق نیفتاده است که این موضوع باعث کاهش بار خدمات رفاهی به جامعه خواهد شد. البته آنچه حائز اهمیت است، امکانات غیرقابل قبول و عدم آمادگی نظام سلامت و درمان در آن کشورها در مواجهه با ویروس جدید کروناست.
در روزهای گذشته تصاویر ناراحتکنندهای در فضای مجازی منتشر شده است که نشان دهنده آشفتگی در رفتار نظام پزشکی و درمانی در کشورهاست. یکی از این تصاویر، ویدیویی بود که در آن پزشک ایتالیایی در یک بیمارستان محل بستری بیماران کرونا، ماسک اکسیژن را از صورت فرد سالمندی برداشته و روی صورت شخص جوانتر میگذارد. نظر شما درباره این رفتار چیست؟
اگرچه این صحنه بهظاهر ساده به نظر میرسد، اما پشت پرده این رفتار، واقعیت خطرناک و البته مشمئزکنندهای وجود دارد؛ اینکه نظام سرمایهداری همواره در پی کسب سود با کمترین هزینههاست و عامل تولید ثروت نیز نیروی انسانی است. اما در کشورهای مذکور با توجه به پیر شدن نیروی انسانی و خارج شدن آنها از چرخه تولید، اکنون دیگر این افراد نهتنها ارزشمند نیستند، بلکه بار سنگین حقوق بازنشستگی و خدمات درمانی و رفاهی را بر دولت تحمیل میکنند.
بنابراین از نقطه نگاه حاکمیت سرمایهداری، کرونا تنها یک عامل مخرب و مرگبار نیست، بلکه میتواند منجی نظام تأمین اجتماعی باشد. موضوعی که در سالهای اخیر ذهن بسیاری از سیاستگذاران اجتماعی و اقتصادی را به خود مشغول کرده است. همانطور که پیشتر اشاره شد، نرخ رشد منفی جمعیت در دهههای اخیر موجب پیری جمعیت و کاهش نسبت نیروی تولید (بیمهپرداز) در مقابل نیروی بازنشسته مستمریبگیر شده است. اگر افزایش طول عمر و امید به زندگی را نیز در کنار این موضوع قرار دهیم، علل رکود و ورشکستگی شرکتهای بیمه تأمین اجتماعی روشن میشود.
یعنی از نظر سیاستگذاریهای اجتماعی در چنین وضعیتی، کاهش مستمریبگیران میتواند روح تازهای در نظام تأمین اجتماعی بدمد؟
از اقبال خوش دولتها و اقبال بد سالمندان، کرونا این مسئولیت خطیر را بر عهده گرفت و با کمی تأمل و دقت متوجه خواهیم شد که این دولتها چندان هم ناراحت نخواهند بود اگر کرونا چند صباحی بیشتر مهمان جامعهشان باشد. این ویروس اگرچه چند ماهی ممکن است چرخ اقتصاد را متوقف کند (که البته متضرر اصلی آن کماکان مردم هستند)، اما با از دور خارج کردن تعداد بالایی از مستمریبگیران که علاوه بر مستمری بازنشستگی، نیازمند خدمات بهداشتی، درمانی و رفاهی نیز هستند و دولتها چندان از پس آن بر نیامدهاند، میتوانند راه برونرفتی را برای این بحران پیدا کنند.
همانگونه که بر همه ما عیان استt در مقابله با کرونا، نظام سلامت هیچ دولتی نتوانسته است بهطور جدی با آن روبهرو شود و جز بستری کردن و خوراندن چند داروی مربوط به بیماریهای دیگر، کاری از دستشان بر نیامده است یا شاید نخواستهاند کاری از دستشان بر بیاید. این در حالی است که اکثر قربانیان این بیماری طی سالهای طولانی با پرداخت حق بیمه سلامت و تزریق این همه پول به سیستم سلامت کشور که میبایست هزینه تحقیقات و توسعه سلامت شود، نمیتوانند از ماحصل دسترنج خود استفاده کنند. تنها به یک دلیل؛ زیرا در نظام سرمایهداری «جایی برای پیرمردها نیست!»
حال با توجه به هرم سنی جامعه ایرانی، در مورد آینده ایران پس از کرونا؛ چه بر سر ما میآید و چه باید کرد؟ یعنی سیاستگذاریهای اجتماعی به چه سمتی باید سوق داده شوند؟
این سؤالی است که سیاستگذاران اجتماعی بهویژه در حوزه سلامت بایستی از خود بپرسند و به دنبال جواب و راه چاره باشند که این بلایی که اروپا و جوامع پیر گرفتار آن شدهاند، بر سر ما خراب نشود. با مراجعه به هرم سنی ایران متوجه میشویم که بخش عریض هرم را گروه سنی ۳۰ تا ۴۰ سال تشکیل میدهد.
درواقع گروه سنیای که طی دو سه دهه آینده ایران را به وضعیت اروپا در میآورد. اگرچه در قاعده هرم افزایش مجدد جمعیت دیده میشود، اما اگر توزیع جمعیت به یک روند نرمال و ثابت تبدیل نشود، نوسانات جمعیتی باعث سردرگمی و هدر دادن برخی منابع مالی و زیرساختی خواهد شد.
با توجه به هرم سنی ایران چه کاری باید برای آینده کرد؟
ببینید افراد در گروههای سنی با حجم جمعیت متراکم، طی دهههای آینده به سن بازنشستگی و پیری میرسند و نیازمند خدمات رفاهی و سلامت خواهند بود. بنابراین میطلبد سیاستگذاران از این فرصت چند دهساله برای تقویت زیرساختهای سلامت و بهداشت و درمان استفاده کنند و بودجههای تخصیص یافته به بخش سلامت را صرف آمادهسازی زیرساختها برای این گروه سنی کنند. از طرفی هم باید شرایط معیشت مردم به نحوی تأمین شود که تمایل به افزایش جمعیت در حد معقول افزایش یافته تا به یک سطح معقول از تعادل جمعیتی دست یابیم.