همهاش برای یک هدف است. وقتی که مجادلات سیاسی درمیگیرد، هنگامی که پای معیشت و اقتصاد به میان میآید، حتی وقتی که هنری عرضه میشود تا دلی به لرزه افتد، همه و همه برای یک هدف است؛ اینکه امید به زیستن را در آدمی افزون کند. اینکه رنج هستی را کاهش دهد و جرقههای امید را شعلهور گرداند. پُر بیراه نیست اگر متر و معیارِ زندگانی را در همین امر فربهِ «امید» جستجو کنیم. وقتی که گِرهی در کار میافتد، وقتی مصائب و مشکلات سر برمیآورد یا حتی هنگامی که شادکامی و فرحبخشی به آدمی روی میآورد، همگی مقدمهای است تا میزانِ امید را در آدمی متغیّر کند.
چندی پیش کتاب «سیاستِ شادکامی»[۱] از انتشارات نگاه معاصر منتشر شد که در آن به سیاستهایی پرداخته بود که شادکامی را به ارمغان میآورد. در آن کتاب نشان داده شد هر سیاستی که شادکامی را در انسان افزون کند، متر و معیار زندگی را نیز افزایش میدهد. گویی شادکامی غایت و نهایت هر سیاستی میباید لقب گیرد.
اما اینک همان ناشر، کتاب دیگری را به بازار نشر فرستاده و از امید سخن به میان آورده است. امیدی که میتواند ملاک دیگری برای توزینِ بهرهمندیِ زندگی لقب گیرد. به هر میزان که این معیار بالاتر رود، بهره زندگی نیز تعالی یافته است. مهدی کمپانی زارع کتاب «در ستایش امید» را نوشته و در آن کوشیده است تا مبانی نظری ماجرای امید را مورد واکاوی قرار دهد. کمپانی زارع در آثار خود همواره به مقولات مهم و وجودی زندگی توجه داشته است. وی پیش از این علاوه بر آثار متعدد دیگر، کتابهای «مرگاندیشی؛ از گیلگمش تا کامو»[۲] و «مولانا و مسائل وجودی انسان»[۳] را نوشته و از دغدغههای مهم زندگانی نیز سخن به میان آورده بود. کتاب در ستایش امید نیز در بیان همین سنخ از دغدغههای زندگی انسانی است.
این کتاب در هفت فصل تدوین شده است. در فصل نخست، چیستیِ امید مورد بحث قرار میگیرد و تمایز این مفهوم با سایر موارد مشابه آن نشان داده میشود. نویسنده در این فصل بیان میکند که امید را نمیباید به آرزواندیشی و خوشبینی فروکاست و آن را به صِرف یک احساس منفعل و کور تقلیل داد. به باور وی، امید با عمل و کوششِ راستین همعنان است، گشودگی و تعهد نسبت به زندگی ایجاد میکند و پیشرفت را به ارمغان میآورد.
فصل دوم کتاب به کارکردهای امید اختصاص یافته است. نویسنده میکوشد در حین کتاب، دیدگاههای بسیاری از متفکرانی را نیز پیش کشد و رأی آنها را مورد داوری قرار دهد. در این فصل همآرایی را به چالش میکشد که برآنند تا آدمی را در موقعیت ناامیدی قرار دهند. اما میباید جهد کرد و از این موقعیت رهایی یافت. اگر سیره ناامیدی بر آدمی غلبه یابد، شورِ زندگانی را میستاند. نویسنده مواردی را پیش چشم قرار میدهد که در آن، امید میتواند برگ برنده آدمی در زندگی لقب گیرد. امید در هنگامه بیماریهای سخت، اسارت و زندان، ناکامی و حرمان، قدرت خود را به رخ میکشد و میتواند عامل نجات معرفی شود.
یکی از فصلهای خواندنی کتاب قسمتی است که بحث از مخالفان امید به میان میآید. در این فصل از متفکرانی سخن گفته میشود که آرزو میبردیم زندگی مطلوبتری را برایمان ترسیم کنند. متفکرانی که اینک نشان داده میشود که سخنانشان هیچ بذر امیدی در دل نمیکاشته است. نویسنده در این فصل نیز کوشیده است تا پاسخی در مقابل فیلسوفانِ ناامید قرار دهد. عمده اعتراض آنها این است که امید در مقابل واقعگرایی قرار دارد. نویسنده میکوشد تا ضعف استدلال رقیب را نشان دهد.
فصل چهارم کتاب در خصوص استعارههای امید است. «ما انسانها در مواجهه با حقایقِ غیر جسمانی همواره به شناختی جسمانی روی میآوریم و میکوشیم بر قامتِ عروسان معانی، جامهای از صورت جسمانی بپوشانیم.» این سخنِ نویسنده در شروع این فصل است تا وارد بحثی شود که سویه هنری بیشتری دارد. زندگانی آدمیان همراه است با استعارههایی که فهم زندگی را برای انسان دلنشینتر میکند. استعارههای امید نیز رغبت به این مفهوم را مضاعف میکند. وقتی که امید بهمثابه روشنیِ صبح ترسیم میشود، وقتی که به مثابه بهار در تصویرسازیهای هنری به کار میرود، وقتی گشوده شدن گِره، باز شدن درِ بسته، کلید، سلامت و راحت و آمدنِ منجی به کار میرود، همگی استعارههایی از امید را به تصویر میکشد و قدم نهادن در این میدان را دلانگیزتر میکند.
در فصل پنجم این کتاب که در اوایلِ سال ۹۸ منتشر شده است، به بسترهای امید پرداخته و نشان داده میشود که سبک و شیوه زیستنِ انسان در برآورده شدن امید، مدخلیت تام دارد. بذر امید در هر زمینی نمیروید و این درخت در هر میدانی به بار نمینشیند. در فصل ششم نیز نویسنده به این مهم میپردازد که به چه چیزها و چه کسانی امید تعلق میگیرد؟ در این فصل به سه سبک زندگی دیندارانه، فیلسوفانه و عارفانه اشاره میشود و امید را مطابق با این سلوک رفتاری مورد بحث قرار میدهد.
در فصل نهایی از این کتاب ۱۵۹ صفحهای، به بحث از امید و اخلاق پرداخته شده است. نویسنده نشان میدهد که امید داشتن تا چه میزان میتواند با اخلاق مرتبط باشد و چه ربط و نسبتی میان این دو برقرار است. در این فصل همچنین گفته میشود که امید داشتن در چه صورتی امری اخلاقی خواهد بود. نویسنده در این کتاب، از برخی تصویرسازیها در شعر شاعران و حتی سکانسهای سینمایی نیز بهره میگیرد تا سخن را برای مخاطب مفهوم پذیر گرداند.
زندگانی در جهان امروز که جدال میان امید و ناامیدی، دغدغه هر لحظه آدمیان است، خواندن چنین کتابهایی، شاید فهم بهترِ این دغدغه را میسّر گرداند، شاید بذر امیدی در دل بکارد و شاید هم گشودگی و تعهد به زندگی و پیشرفت را به ارمغان آورد.
[۱] سیاست شادکامی، درک باک، ترجمه نرگس سلحشور، نگاه معاصر، ۱۳۹۶
[۲] مرگاندیشی؛ از گیلگمش تا کامو، مهدی کمپانی زارع، نگاه معاصر، ۱۳۹۰
[۳] مولانا و مسائل وجودی انسان، مهدی کمپانی زارع، نگاه معاصر، ۱۳۹۰
نظر شما