به گزارش ایرناپلاس، تیغ تیز تخریب از سوی این محفل سیاسی تندرو در ایران که دست بر قضا از روز نخست بعد از روی کار آمدن دولت و تدبیر و امید، پایگاههای جنگ روانی خود را در محافل رسانهای و سیاسی علیه دولت منتخب مردم بر پا کردند، بیش از همه، مهمترین دستاورد تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی یعنی برجام را هدف قرار داده بود و همچنان این روند ادامه دارد.
این گروههای محفلی افراطی، با چشمپوشی و نادیده گرفتن دستاوردهای معطوف به منافع مردم در علمکرد دولت، موفقیت کابینه تدبیر و امید را تضعیف جایگاه گروهی خود میدانستند و از همین روی، از روز نخست مذاکرات هستهای در دولت یازدهم، سنگ پیش پای تیم مذاکرهکننده انداختند و چوب لای چرخ دیپلماسی فعال و هوشمندانه دولت گذاشتند.
برجام که به امضا رسید و اجرا شد، دستاوردهای بیسابقهای را برای کشورمان به ارمغان آورد؛ لغو شدن ۶ قطعنامه پیشین شورای امنیت علیه ایران، به رسمیت شناخته شدن برنامه صلحآمیز هستهای ایران، غنیسازی اورانیوم و ساخت راکتور آب سنگین، خارج شدن اشخاص و نهادهای ایرانی، هواپیماها، نفتکشها و کشتیهای ایران از فهرست سهگانه تحریمهای هستهای شورای امنیت، آمریکا و اتحادیه اروپا، بسته شدن پرونده مربوط به اتهامهای بیاساس علیه جمهوری اسلامی ایران در مورد وجود «ابعاد احتمالی نظامی» در فعالیتهای هستهای کشورمان، حفظ برنامه تحقیق و توسعه و رفع تحریمهای نفتی، گازی و پتروشیمی، بخشی از دستاوردهای برجام بود.
نتایج و آثار انکارناپذیر برجام به عنوان دستاورد دیپلماسی مقتدرانه جمهوری اسلامی، موجب شد تا ایران یکی از بالاترین نرخهای رشد اقتصادی در جهان را به خود اختصاص دهد و این موضوع در گام نخست بر زندگی مردم و وضعیت اقتصادی و معیشت آنها تاثیر مثبت گذاشته بود؛ همین موفقیتها بود که گروههای محفلی افراطی مخالف دولت را دچار تشویش کرد زیرا بیتوجه به منافع ملی، مطامع خود را دنبال میکردند و در سایه موفقیتهای ملی نمیتوانستند مقاصد خود را دستیافتنی تصور کنند.
این طیف تندروی مخالف دولت، سنگ حمله به برجام را این بار با بهانه و ادعای تعطیل شدن دستاوردهای و دانش هستهای به سینه میزدند؛ روی کار آمدن ترامپ در ایالات متحده و پس از آن خروج آمریکا از برجام، ماه عسل این طیف افراطی داخلی بود زیرا حالا در میدان تروریسم اقتصادی کاخ سفید علیه ملت ایران، میتوانستند بیتوجه به منافع ملی، بازی خود را پیش ببرند.
آنها حتی اقدام به آتش زدن برجام در صحن مجلس شورای اسلامی کردند تا شمشیر خود برای هر چه علنیتر شدن مخالفت با دولت و برجام و منافع ملی را عیان کرده باشند زیرا آن زمان، قانونگریزترین و بیمنطقترین دولت ایالات متحده بهترین فرصت را برای تندروهای داخلی ایران فراهم آورده بود.
بیهیچ قضاوتی درباره خاستگاه مخالفتهای داخلی و خارجی، اما از دید ناظر بیرونی و بیطرف، نقاط اشتراک در مخالفت با برجام میان سردمداران وقت کاخ سفید، سران رژیم صهیونیستی، و بعضی سران کشورهای عربی با تندروهای داخلی جای سوال و تامل بسیاری داشت.
مخالفتهای ترامپ و نتانیاهو و آل سعود با برجام مشخصا دشمنی با ایران و مردم بود اما همنوایی تندروهای داخلی که ادعای انقلابیگری و حمایت از معیشت مردم را بیرق خود کرده بودند، بیش از پیش صداقت آنها در شعارها و مواضعشان را مورد سوال قرار میداد، به طوری که مردم ایران هرگز این همدستی در موضعگیری علیه منافع ملی را در روزهای سخت اقتصادی فراموش نمیکنند.
مخالفان دولت، با خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای ظالمانه نه در مقام دفاع از معیشت مردم، بلکه با نمک بر زخم پاشیدن، ادعای دیگری همچون تعطیل شدن صنعت هستهای را بر طبل رسانهای خود میکوبیدند تا از رهگذر آن جایگاه دولت را مورد حمله قرار دهند.
دولت پس از خروج آمریکا از برجام، با هوشمندی دیپلماتیک توانست اجماعی جهانی حتی در بین همپیمانان دیرینه ایالات متحده، علیه سیاستهای کاخ سفید ایجاد کند، اجماعی که به شکستهای بیسابقه واشنگتن در شورای امنیت منجر شد، آن هم زمانی که دولت گامهای پنجگانه کاهش تعهدات برجامی را در واکنش به نقض برجام از سوی آمریکا برداشته بود.
دولت در اقدامات بعدی نشان داد، ادعای مخالفان داخلی برجام در تعطیل شدن صنعت هستهای چه اندازه به دور از واقعیت است، ایران در گام نخست در ۱۸ اردیبهشت ۹۸، پایبندی خود به تولید اورانیوم غنی شده ۳.۶۷ تا سقف ۳۰۰ کیلوگرم و تولید آب سنگین تا سقف ۱۳۰ تن را لغو کرد.
در گام بعدی، اعلام کرد که دیگر به غنیسازی کمتر از ۳.۶۷ پایبند نیست. در گام سوم سازمان انرژی اتمی بدون در نظر گرفتن تعهدات برجامیاش، فعالیتهای تحقیق و توسعهای خود را گسترش داد و به فرآیند آن شتاب بخشید. در آن گام، گازدهی به تعداد زیادی از نسل های جدید سانتریفیوژ انجام و از نسلهای جدیدتر رونمایی شد.
دولت در گام چهارم، سیلندر ۲ هزار و ۸۰۰ کیلویی حاوی حدود ۲ هزار کیلوگرم گاز هگزا فلوراید اورانیوم (UF۶) را تحت نظارت بازرسان آژانس بین اللملی انرژی اتمی پس از انتقال نطنز به فردو در سالن خوراک دهی این مجتمع قرار داد؛ و در گام آخر ایران محدودیت در تعداد سانتریفیوژها را کنار گذاشت.
حالا دستاوردهای هستهای نه تنها به پیش از زمان امضای برجام برگشته، بلکه صنعت هستهای ایران بارها جلوتر و پیشرفتهتر از زمانی است که مخالفان دولت، آن را به عنوان دوران طلایی میدانستند.
با این حال دولت با درایت کامل در عرصه بینالمللی همواره بر حفظ برجام تاکید داشته و اقدامات پیشبرنده هستهای را در قالب برجام تعریف کرده و از این بابت است که جامعه بینالمللی نتوانسته پیشرفتهای هستهای کشورمان را دستاویزی برای صدور قطعنامههای شورای امنیت قرار دهد در حالی که در گذشته، دستاوردهایی به مراتب کمتر از وضعیت امروز، موجب صدور قطعنامههای متعدد علیه جمهوری اسلامی ایران شده بود.
حالا اقتدار عزتمندانه در عرصه دیپلماتیک، دوباره غرب را به صرافت آن انداخته است که منطق گفتوگوی دولت ایران، منطقی است که بازگشت به آن میتواند به وضعیتی برد-برد برای همه طرفها منجر شود و تردیدی نیست احیای برجام و رفع تحریمها بر زندگی مردم ایران نیز تاثیر مستقیم میگذارد.
تلویزیون اسرائیل بهتازگی به استناد نقل قولی از یک مقام عالیرتبه دولتی در رژیم صهیونیستی گفته بود: «اگر بایدن طرح اوباما را به کار گیرد، ما با او هیچ حرفی نخواهیم داشت.» این نگرانی رژیم صهیونیستی و بعضی کشورهای دیگر، بیش از پیش نشان میدهد مسیر برجام و منطق دیپلماتیک دولت به نفع مردم ایران و در تضاد با دشمنان کشورمان قرار دارد.
در چنین شرایطی، حملات این گروههای محفلی تندرو به برجام، یک درس بزرگ به دنبال داشت که، چرا نمیتوان و نباید منافع ملی را قربانی منافع گروهی و جناحی کرد؛ زیرا بازی در زمین دشمن حتی اگر از سر ناآگاهی و عدم بلوغ سیاسی باشد، میتواند ضربههای جبرانناپذیری بر زندگی و معیشت مردم بگذارد؛ ضربههایی که امید و نشاط و معیشت مردم و این روزها حتی سلامت آنها را نشانه گرفته است.
نظر شما