به گزارش ایرناپلاس، طبق گفته بهروز کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی، بامداد دیروز(یکشنبه ۲۲ فروردین) در بخشی از شبکه توزیع برق تاسیسات غنی سازی نطنز حادثهای رخ خبر داد که خوشبختانه صدمات انسانی و آلودگی به دنبال نداشته است.
طبق اخبار منتشر شده به نقل از مسئولان ذیربط، سانتریفیوژهایی که در نتیجه این حادثه از مدار خارج شدند از نوع IR۱ بودند که قرار است با ماشینهای پیشرفته جایگزین شوند.
در حالی گمانهزنیها درباره میزان و علل حادثه ادامه دارد که از آن سو یک طیف سیاسی خاص با پشتیبانی رسانهای خود در حال زمینهسازی برای یک حرکت اشتباه و درغلتیدن به دام اسرائیل جنایتکار بوده و هیچ توجهی به منافع ملی ندارند، رژیمی که به صراحت اعتراف کرده این اقدام تروریستی را انجام داده است.
در این رابطه چند نکته قابل بررسی است:
۱. اوایل آذرماه گذشته بود که در یک عملیات تروریستی، محسن فخریزاده دانشمند ممتاز هستهای کشورمان به شهادت رسید و این بار هم مشخص شد دست رژیم جنایتکار تلآویو در کار بوده است؛ صاحبنظران و آگاهان امنیتی و استراتژی در حال واکاوی چگونگی و زمینههای این ترور بودند که مجلس اصولگرای یازدهم بلافاصله مصوبهای را که قرار بود به صورت عادی بررسی شود، با قید دو فوریت ارائه و تائید کرد؛ به این ترتیب قانون موسوم به «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» سه روز پس از شهادت فخریزاده تصویب و موجب ایجاد تعهدهایی برای دولت جمهوری اسلامی ایران شد؛ البته در صورت عدم اجرا، رئیسجمهوری و مدیران سازمان انرژی اتمی را با خطر تعقیب قضایی رو به رو میکرد!
اگرچه با هوشمندی مسئولان ارشد نظام و تدبیر رئیسجمهوری به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، به طور موقت از آثار تبعی اجرای این مصوبه کاسته شد، اما دولت و شخص رئیسجمهوری همواره بر ضرورت مشورت و هماهنگی با هدف اتخاذ تصمیمهای کارساز تاکید کردند. در آن حادثه نیز همانند ماجرای نخست نطنز، به جای انتقامگیری از اسرائیل، نه تنها هیچ ضربهای به این رژیم منحوس زده نشد بلکه نزدیک بود کاملا در دام اسرائیل افتاده و پرونده هستهای ایران دوباره از مسیر اصلی خود منحرف شده و به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شود.
۲. قرائن اولیه نشان میدهد ۲۴ ساعت پس از حادثه خرابکارانه دوم در تاسیسات نطنز، بار دیگر جریانی خاص درصدد فراهم کردن زمینههای فکری و روانی لازم در افکار عمومی و مسئولان برای یک اقدام نامتناسب دیگر است. مثلا یک مصوبه دیگر یا هرگونه تاثیرگذاری منفی بر روند مذاکرات احیای برجام که قرار است دور دوم آن همین روزها برگزار شود.
مردم و نظام جمهوری اسلامی، سه سال آزگار جنگ اقتصادی و تروریسم مالی ترامپ را سرافرازانه پشت سر گذاشته و در آستانه به نتیجه رسیدن نخستین توافقات برای سازوکار مجدد برجام هستند.
از همان سال ۲۰۱۳، رژیم صهیونیستی یکی از غدارترین دشمنان هرگونه توافق و مذاکره با غرب و به تبع آن لغو تحریمها و گشایش های اقتصادی بوده و از هیچ تلاشی برای به ثمرننشستن آن دریغ نکرده است؛ با تغییر دولت در آمریکا و سپری شدن ماه عسل «ترامپ و اسرائیل»، مقامهای این رژیم تلاش هدفمندی را آغاز کردهاند تا با استفاده حداکثری از لابیهای یهودی در ایالات متحده و برخی متحدان ارتجاعی منطقه، روند خلاصی ملت ایران از تحریمهای ناجوانمردانه را خنثی و یا لااقل، کند کنند.
اغراق نیست اگر بگوییم از نخستین روزهای تغییر دولت در آمریکا و پدیداری شکست سیاست فشار حداکثری، مهمترین دغدغه صهیونیستها، شکلگیری هرگونه توافق برای بازگشت به برجام یا توافقی شبیه آن بوده است.
۳. تجربه ترور شهید فخریزاده نشان میدهد به جای اقدام مشابه و تلافی به مثل، این بار نیز ممکن است مجلس مصوبهای بگذراند که خسارات جبرانناپذیری به منافع ملی کشور وارد شود و در هنگامه مذاکرات وین، عملا مسیری طی شود که خواست اصلی رژیم صهیونیستی است.
در این نکته تردیدی نیست که نظام جمهوری اسلامی بایستی در برابر این عملیاتهای خرابکارانه، اقدامی قاطع انجام دهد و همانطور که سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرده است در زمان و مکان مناسب به آن واکنش نشان خواهد داد اما انجام این کار هم برعهده نهادهای امنیتی ذیربط است و تجربه نشان داده است که آنها کار خود را بخوبی انجام می دهند. از طرف دیگر، دفاع از امنیت کشور امری چنان بدیهی و روشن است که به نظر می رسد نیاز به مصوبات تازه مجلس ندارد و انجام آن، یک تکلیف دینی، ملی و قانون اساسی است.
«محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه و «علی اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی کشور امروز تاکید کردند یکی از اهداف حادثه دیروز نطنز، آسیب رساندن به روند مذاکرات احیای برجام از راه تضعیف اعتبار مذاکراتی آمریکا بوده و تلاش برای نشان دادن اینکه دولت بایدن نمیتواند به ایران تضمینهای لازم و کافی را بدهد.
این رویداد همچنین نشان داد اختلافنظر آمریکا و اسرائیل درباره احیای برجام تا چه اندازه عمیق است.
البته آنچه که محمدجواد ظریف در جلسه امروز با کمیسیون امنیت ملی مجلس بر آن تاکید کرد، ضرورت توجه نخبگان و مردم برای نیفتادن در دام مکارانه طراحی شده رژیم صهیونیستی است که میخواهند انتقام موفقیتها در مسیر لغو تحریمهای ظالمانه را از مردم ایران بگیرند. او گفت:«ما اجازه این کار را نخواهیم داد و انتقام این اقدامات را از خود صهیونیستها خواهیم گرفت.»
ظریف تصریح کرد: «اگر آنها (صهیونیستها) فکر میکنند دست ما در مذاکره ضعیف شده، اتفاقا این عمل زبونانه موضع ما را در مذاکرات قویتر خواهد کرد و طرفهای مذاکره باید بدانند اگر تاکنون با تاسیسات غنیسازی با ماشینهای نسل اول مواجه بودند الان نطنز میتواند مملو از سانتریفیوژهای پیشرفته با چند برابر توان غنیسازی باشد.»
در این میان، علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی نیز طرح برخی مباحث که «اقدامات خرابکارانه را باید با مذاکرات وین جواب دهیم و آن را متوقف کنیم» رد و تصریح کرد که هر چیزی جای خود دارد و اقدامات ایذایی دشمن، نشان از توفیقات فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان داشته که به عنوان یک پشتوانه قوی برای مذاکره کنندگان در نظر گرفته میشد. «آنها فکر میکردند این کارشان این پشتوانه را تضعیف میکند که قطعاً اشتباه کردهاند و پشتوانه ما قوی تر شد و مذاکرات سر جایش است و هیچ ربطی به هم ندارند.»
۴. اگرچه مطالبه محکومیت چنین اقدامات تروریستی در نطنز از سوی دیگر کشورها از جمله آمریکا و لزوم اعلام برائت از آن مهم است و خوی اشغالگری و رفتار وحشیانه اسرائیل به عنوان دشمن نخست جمهوری اسلامی، قابل درک است اما شگفتآور است که بازهم، برخی جریانهای سیاسی داخلی به جای محکوم کردن اسرائیل و مطالبه اقدام اصولی نسبت به این خرابکاریها از سوی مراجع ذیربط، قصد دارند انتقام این عملیات تروریستی را از معیشت مردم، دیپلماسی و وزارت خارجه بگیرند!
در این شرایط، هرگونه سخن یا تقاضای توقف مذاکرات وین، دقیقا منطبق بر خواسته اسرائیل و مخالف سیاست قطعی و راهبردی اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی است که از هر تلاشی برای «لغو یا خنثیسازی تحریمها» حمایت کردهاند؛ در غیر اینصورت این گمانه تقویت میشود که گویا صهیونیستها به فناوری دقیقی از قرائت درست از رفتار و واکنشهای برخی جریانهای خاص سیاسی ایران دست یافته است و به راحتی رفتار آنها را مهندسی میکنند!
۵. دقت در سخن و مطالب رسانهای برخی جریانها اگر نشان از بی توجهی آنها نسبت به سیاست راهبردی نظام نباشد، به طور قطع حاکی از بازی آگاهانه آنها در زمین دشمن است. دوستان و دلسوزانی که مدتهاست به دنبال جریان «نفوذ» میگردند، بد نیست قدری در این پرسش تامل کنند که نظیر این بازیها در زمین دشمن، برای چه کسانی سود دارد و در شرایطی که شکست دولت ایران برای احیای برجام و کاهش فشارهای تحریمی به مردم، خواسته اسرائیل است، چرا برخی داخلیها دقیقا و کاملا منطبق با این راهبرد عمل میکنند؟!
همه باید بدانیم در هیچ شرایطی نباید به «سرباز صهیونیست» و پیاده کننده نقشه های شوم آنان علیه نظام جمهوری اسلامی و منافع ملی ایران تبدیل شویم.
نظر شما