سرپا نگهداشتن کتابفروشیها در همه کشورها، برای اهالی فرهنگ از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از روشهایی که کتابفروشان چند سال است برای درآمدزایی و مبارزه با ورشکستگی در نظر گرفتهاند، فروش اجناس جانبی در فروشگاهشان است که با نقدهای گوناگونی هم همراه است.
برخی از کتابفروشان علاوه بر فروش نوشتافزار، در ماههای شهریور و مهر، کتابهای درسی، لوازمالتحریر و اقلام همراه آن را مهیا میکردند. با ورود دانشآموزان و خانوادههای آنها به کتابفروشی برای خرید کتاب درسی، امکان فروش سایر لوازم و حتی کتابهایی که در فروشگاه وجود داشت، مهیا میشد. اما در روزهای گذشته محمدمهدی کاظمی، معاون توسعه منابع و پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی از تصمیم این سازمان برای توزیع کتب درسی سال ۹۹ از طریق کتابفروشیها بهصورت مشروط خبر داد و گفت: یکی از مهمترین اهداف ما این است که خانوادهها هزینه کمتری برای کتاب پرداخت کنند و کتابهای درسی با کیفیت بهتر، ارزانتر و به مناسبترین شکل در اختیار آنها قرار گیرد.
این اتفاقی است که ممکن است باعث ممنوعیت یا ایجاد محدودیت در فروش کتاب درسی در کتابفروشیها شود. به گفته کاظمی این سازمان معتقد است سفارش باید به شیوه الکترونیکی باشد تا آمار دقیقی از کتابهای درسی توزیع شده در دسترس قرار بگیرد. او افزود: در راستای رفاه حال خانوادهها، کتابفروشیها به دریافت سود کمتر قانع باشند و اتحادیهها الگوی توزیع و الگوی هزینههایشان را اعلام کنند که تاکنون به نقطه مشترکی نرسیدهایم.
توزیع کتاب درسی از گذشته رانتی بود
شرایط برای بقای کتابفروشان از قبل هم سختتر شده است. در چنین شرایطی از بین بردن یکی از منابع درآمدی فصلی این صنف، چه تأثیری میتواند بر ادامه فعالیت آنها داشته باشد؟ سیامک رزیانی، مدیر کتابفروشی پارسیان تا دو سال پیش در فروشگاه خود، کتاب درسی میفروخت و خدمات متناسب با آن را ارائه میداد. او درباره تأثیر تصمیم اتخاذ شده برای محدودیت یا ممنوعیت فروش کتاب درسی در کتابفروشی به خبرنگار ایرناپلاس گفت: توزیع کتاب درسی از گذشته رانتی بود. من بهعنوان کتابفروش میخواهم ۲۰۰ دوره کتاب در یک سال بفروشم، اما این ۲۰۰ دوره ارزش اینکه بخواهم به سازمان کتب درسی بروم و سفارش بدهم، نداشت. و سازمان کتب درسی هم به سفارشهایی در این حد، رسیدگی نمیکرد. مسئولان آن سازمان به من گفتهاند که نمیتوانند ۲۰۰ دوره بدهند.
به گفته این مدیر کتابفروشی، ارائه سفارشهای کوچک برای هر کتابفروشی، مشکلاتی برای سازمان به همراه خواهد داشت، چراکه مشخص نیست کتابفروش چه تعداد از کتابها را بتواند بفروشد و چه تعداد را باز میگرداند. رزیانی درباره راهکاری که در این سالها عملی شده بود، توضیح داد: یک واسطه که برای سازمان شناخته شده بود، حجم زیادی از کتابهای درسی را میخرید. آن فرد بخش بزرگی از کتابها را میفروخت و درصد کمی هم میماند.
کتاب درسی در تهران شاید میان ۲۰ نفر تقسیم میشد و کتابفروشیها سفارشهای جزئی خود را از این افراد تحویل میگرفتند. رزیانی با بیان این نکته، ادامه داد: تا زمانی که کتاب درسی میفروختم ۱۸ درصد، سودی بود که سازمان برای پخش کننده اولیه در نظر گرفته بود؛ او کتابها را با نصف آن سود، یعنی ۹ درصد به من میفروخت. در کل فعالیت کتابفروشی این سود مهمی نیست، چیزی که برای ما کتابفروشان و لوازمالتحریرفروشان مهم است این است که کتاب را سیمی یا جلد کنیم یا مثلاً علاوه بر فروش کتاب درسی، بتوانیم لوازمالتحریر بفروشیم. با این تصمیم، سهم کتابفروشان و فروشندگان لوازمالتحریر که یک سال برای رسیدن شهریور و مهر انتظار میکشیدند، حذف شده است.
برای من چارهای جز از دست دادن این امکان نبود
این مدیر کتابفروشی دو سال است که کتابهای درسی نمیفروشد و دلیل آن را از دست دادن فرد معتمدی که به او کتاب تحویل میداد بیان کرد و ادامه داد: کتابهای درسی را پیشفروش میکردم، باید فردی معتمد بشناسم تا بتوانم همان تعداد کتاب به مردم تحویل دهم وگرنه آبرویم میرود. این اتفاق روی درآمد ما تأثیر زیادی داشت، اما برای من چارهای جز از دست دادن این امکان نبود. فروش کتاب، ظاهر مسئله است و مسائل پشت آن مهم است. فکر میکنم حق این بود که کتاب درسی را همان کتابفروشان توزیع کنند زیرا آنها صنفی فرهنگی هستند که در بین اصناف مختلف شاید صادقترین افراد باشند.
اگر آموزش رایگان است، توزیع کتابهای درسی هم باید رایگان باشد
فروش کتاب درسی در کتابفروشی، از مسائلی است که موافقان و مخالفان سرسختی دارد. موافقان بر لزوم سرپا نگه داشتن کتابفروشیها حتی با سود کوچک حاصل از فروش کتاب و اجناس جانبی آن تأکید دارند و مخالفان بر این اعتقادند که کتابفروشی باید فعالیت خاص خود را انجام دهد و برای جلوگیری از ورشکستگی هم شده، نباید به فروش سایر اجناس در کتابفروشی اقدام کند. بابک بلاش، مدیر کتابفروشی ارغوان یکی از مخالفان فروش کالاهای دیگر در کتابفروشی است، او به خبرنگار ایرناپلاس گفت: توزیع کتابهای درسی، در دنیا، کمتر در کتابفروشیها انجام میشود، اینکار باید توسط خود آموزش پرورش انجام شود. اگر آموزش در کشور رایگان است، توزیع کتابهای درسی هم باید رایگان اتفاق بیفتد، اما اگر هم قرار است کتاب درسی توزیع شود، باید توزیع سراسری اینترنتی از طریق مدارس باشد.
به گفته این مدیر کتابفروشی، در هیچ جای دنیا توزیع کتابهای درسی مانند ایران انجام نمیشود، زیرا در ایران مافیای کتاب درسی شکل گرفته است. او با اشاره به اینکه چنین روندی موجب رونق گرفتن کسب و کار کتابفروشیها میشود، توضیح داد: مافیای کتابهای درسی و کمک درسی، دانشآموزان را متکی به منابعی خارج از مدرسه میکند. من از این سبک کسب و کار صرفنظر کردم، که باعث کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی فروشم شده است.
برای حفظ کتابفروشی، فروش نمایشگاه کتاب را متوقف کنید
مخالفت با فروش کتاب درسی در کتابفروشی تا کجا ادامه خواهد داشت؟ آیا کتابفروشها حاضر هستند خطر ورشکستگی را قبول کنند اما تن به فروش کتاب درسی ندهند؟ بلاش در اینباره بیان کرد: نباید فراموش کنیم که کار کتابفروشی فروش محصولات فرهنگی نیست. البته فروش کتاب درسی به کتابفروشی کمک میکند اما فقط با ۱۰ تا ۲۰ روز فروش در شهریور و مهر، مگر کتابفروشی میتواند روی پای خود بایستد؟ سود اندک فروش کتاب درسی به زحمتش نمیارزد؛ مگر اینکه کتابفروش بخواهد لوازمالتحریر بفروشد. این درست نیست، زیرا صنف نوشتافزار با کتابفروش متفاوت است.
او با تأکید به اینکه فروش یا جلوگیری از فروش کتاب درسی نمیتواند تأثیری بر روند فعالیت کتابفروشیها داشته باشد، گفت: اگر میخواهند کاری برای کتابفروش انجام دهند، باید فروش نمایشگاه کتاب تعطیل شود. این است که به کتابفروشان آسیب میزند، نه اینکه فروش چند کتاب درسی و جلد و سیمی کردن آن!
شکلگیری بازار سیاه کتاب درسی در میدان انقلاب
کمی از تهران فاصله بگیریم؛ همواره الکترونیکی کردن ثبتنامها، اجرای کلاسهای درسی در فضای مجازی، حتی دسترسی به نتایج آزمونها برای افرادی که در تهران زندگی نمیکنند، دشوارتر از پایتختنشینان بوده است. علیرضا ابراهیمی، فروشنده کتابفروشی کسرایی نو در استان البرز با وجود همه مشکلات دسترسی، همواره به مشتریانش کتاب درسی رسانده است؛ حتی کتاب درسی افست. او در اینباره به خبرنگار ایرناپلاس توضیح داد: سالهای گذشته با کمبود کتاب درسی مواجه شدیم و این باعث شکلگیری بازار سیاه در میدان انقلاب تهران شد. آنجا از کتابهای درسی کپیبرداری شده و به قیمت حدود ۳۵ هزار تومان میفروشند. ما تا جایی که ممکن بود به مردم کتاب درسی با قیمت دولتی میرساندیم، اما با محدودیتهایی که در سالهای گذشته در نظر گرفته شد، کتابهای افست را با قیمت بالاتر میفروختیم، کتابهای سیاه و سفید که عکسهای نامشخصی دارند. اگر امسال هم به ما کتاب ندهند، روی فروش ما تأثیر بالایی خواهد گذاشت. کتابفروشان کرج یا مردم مجبور میشوند برای به دست آوردن کتاب به بازار سیاه انقلاب مراجعه کنند.
این کتابفروش الکترونیک شدن فروش را موجب شکلگیری مشکلات متعددی برای دانشآموزان دانست و بیان کرد: اگر دانشآموزان وسط سال کتاب خود را گم کنند یا کنکوریها نیاز به کتابهای سالهای گذشته داشته باشند، باید چه کار کنند؟ ما به افرادی که دنبال کتاب هستند، کتابهای کپی شده میدهیم، اما این روند بر فروش ما تأثیر منفی خواهد داشت و کتاب بیکیفیتی به دست مردم میرسد.
شاید کتابفروشی بهدرستی محل فروش کتاب درسی و لوازمالتحریر نیست، اما کتابفروشان در این روزها دچار آنچنان وضعیت سختی شدهاند که برای ادامه فعالیت خود، حق دارند دست به فروش کتاب درسی یا سایر لوازم فرهنگی بزنند. شاید بهتر باشد بیشتر به دلایل رکود و ورشکستگی کتابفروشیها توجه شود. برای مثال روی ساعت مطالعه جامعه بررسی پایهای انجام شود و در صورت امکان شرایط مطالعه مهیا شود تا این سرانه افزایش یابد؛ یا روی ساز و کار نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بیشتر توجه شود تا اینگونه کتابفروشیها را از چرخه توزیع کتاب خارج نکند و مانند بسیاری کشورهای دیگر بتوان از کتابفروشیها محافظت کرد.
گزارش از آیدین پورخامنه
نظر شما