روی زمینهای کوچک پدری کشاورزی میکند. یک سالی است که تصمیم گرفته علاوه بر این کار، اندک پولهایش را بدهد و چند رأس گوساله خریداری کند. میگوید مطالعه میکنم و نمیخواهم این کارها را بهصورت سنتی انجام دهم، بلکه برایم مهم است که بر اساس روشهای علمی پیش بروم.
او را از دوران خدمت سربازی میشناسم. مانند من در دانشگاه روزنامهنگاری خوانده بود؛ با این تفاوت که از دانشگاه پیام نور مرکز استان خودشان فارغالتحصیل شده بود. در استان خود کم و بیش روزنامهنگاری کرده بود، اما از آنجا که وضعیت مطبوعات کشورمان آن هم از نوع محلی، چنگی به دل نمیزند، دو دو تای کار در آن نشریات برایش چهار تا نشد. بعد از خدمت سربازی برگشت به روستای خودشان و کار کشاورزی را آغاز کرد.
دیروز زنگ زد که فلانی اوضاع بورس چطور است؟ لابد مثل برخی دیگر با خودش فکر کرده که صبح به صبح با تصمیمگیران اقتصادی کشور جلسه دارم و بنا به اقتضای حرفهای از همه اسرار مگو باخبرم یا حداقل زودتر از دیگران در جریان قرار میگیرم. گفت میخواهد کشاورزی را بیخیال شود و همان چند رأس گوساله را بفروشد و وارد بورس شود. برادری هم دارد که میخواهد ۸۰ رأس گوسفندش را با سودای سود جذاب بورس تاخت بزند. میگفت در روستایمان حتی پیرزنهایی که سواد اندکی دارند، میخواهند وارد بورس شوند.
او تنها کسی نیست که این روزها هوس بورس به دلش افتاده و بدش نمیآید وقتی در خانه نشسته و در حال فیلم دیدن است، پول روی پولش بیاید. فعلاً بورس نقل محافل دوستانه و خانوادگی است. اما خوب است هفت نکته را پیش از آنکه با فروش دار و ندارتان وارد بورس شوید، در نظر بگیرید.
یکم، اساساً بازار سرمایه، بازاری کوتاهمدت نیست. یعنی بنگاههای اقتصادی برای تأمین مالی کوتاهمدت به سراغ بازار پول (شبکه بانکی) میروند و تسهیلات میگیرند و تأمین مالی میانمدت و بلندمدت از طریق بازار سرمایه صورت میگیرد. متقابلاً فردی که میخواهد بهعنوان سهامدار وارد این بازار شود، بهتر است نگاهش برای رسیدن به سود نیز بلندمدت باشد. این رویکرد باعث میشود دیگر نگران نوسانهای کوتاهمدت قیمت سهامی که خریداری میکند، نباشد.
دوم، نباید فقط این روزهای بازار سرمایه را دید که روی ریل مثبت است. احتمالاً افزایش قیمتهای جدی در بازههای کوتاهمدت، اصلاحی جدی را هم به دنبال دارد. در سال ۱۳۸۷ شاخص بورس با اصلاحی ۴۰ درصدی روبهرو شد. در سال ۱۳۹۲ نیز اصلاحی ۳۲ درصدی در بازار رخ داد. چنین اصلاحاتی در سالهای اخیر نیز سابقه داشته است. در مهر ۱۳۹۷ شاخص کل تا ۱۹۵ هزار واحد نیز رشد کرد، اما در یک اصلاح چندماهه که تا دیماه آن سال ادامه داشت، تا ۱۵۴ هزار واحد نیز عقبنشینی کرد. خوب است آنها که حریص ورود به بازار سرمایهاند، از خود بپرسند تا چه حد در برابر کاهش سرمایه خود تابآوری دارند؟
سوم، از آنجایی که در سرزمین ما چالشها تکرار میشوند، حتماً شوکهای ارزی مختلف را به یاد دارید. تقریباً در هر دهه و در هر دولتی با یک نمونه از این شوکها و افزایش جدی قیمت ارز روبهرو بودهایم. در روند صعودی بازار ارز برخی افراد داراییهای سرمایهای خود مانند خانه و خودرو را فروختهاند؛ به این امید که به فاصله چند ماه بعد میتوانند با پولی که چند برابر شده، آن دارایی را تبدیل به احسن کنند و خانه و خودروی گرانتری بخرند. ممکن است عدهای خوششانس بوده و چنین سناریویی هم برایشان رقم خورده باشد. اما این سکه، روی دیگری هم دارد. در همان برههها کسانی هم بودهاند که به اصطلاح بازاریها نقرهداغ شدند. در یک نمونه، افرادی که در مهرماه ۱۳۹۷ دلار را با نرخهای ۱۷ تا ۱۸ هزار تومان خریدند، هنوز نتوانستهاند دارایی خود را به همان نرخ بفروشند و اکنون ۱۸ ماه است بازدهی پولی که در این بخش سرمایهگذاری کردهاند، کمتر از صفر درصد بوده است.
چهارم اغلب کارشناسان شما را منع میکنند از اینکه خانه، خودرو، پاداش پایان خدمت بازنشستگی، پساندازی که ممکن است در کوتاهمدت به آن احتیاج داشته باشید و موارد مشابه را وارد بازارهای مالی کنید. اگر تصمیم به چنین کاری دارید، بهتر است در آن بازنگری کنید و با زندگی خود قمار نکنید. تنها و تنها پولی را به بورس بیاورید که مطمئن هستید تا یک سال آینده به آن نیازی نخواهید داشت و بهزودی ناچار به فروش سهامتان برای رسیدن به نقدینگی نخواهید شد.
پنجم، صندوقهای سرمایهگذاری را دریابید. صندوقهای سرمایهگذاری مختلفی در بازار سرمایه فعالاند که میتوانید پول خود را در آن بلوکه کنید و خرید سهام را به کسانی بسپارید که کارشان همین است و اصطلاحاً سرد و گرم بازار را چشیدهاند. با این کار شاید قدری سود دریافتی شما کمتر شود، اما خیالتان بابت احتمال کاهش ارزش سهامتان به علت خریدهای اشتباه در زمانهای اشتباه راحت خواهد بود.
ششم، طبیعتاً نگارنده از رونق بازار سرمایه خرسند است و میداند پولهایی که به این بازار وارد شود، برای اقتصاد کشور بسیار مفیدتر از بازارهایی همچون طلا، ارز، خودرو و حتی مسکن خواهد بود. اما نکته در این است که درباره پرریسکترین بازار سخن میگوییم؛ بازاری که احتمال ضرر دیدن و از دست رفتن ارزش دارایی در آن بیش از سایر بازارهاست. بازاری که برای فعالیت در آن بیش از همه بازارها نیاز به دانش و تجربه است. کسی یکشبه متخصص بورس نمیشود. صرفاً با عضویت در کانالهای سیگنالفروشی هم نمیتوان ره بهجایی برد، ای بسا که شرایط بنیادین برخی از سهمها، روند متفاوتی را پیش روی آن بگذارد.
هفتم، نکات یکم تا ششم را از یاد نبرید.
بورسبازها اصطلاحاً بازار صعودی را گاوی و بازار نزولی را خرسی مینامند. درباره علت بهکارگیری این اصطلاحات را هم این میدانند که گاو هنگام جنگیدن، شاخهای خود را رو به بالا گرفته و خرس در این هنگام، پنجههایش را رو به پایین میگیرد. امیدوارم مانند آن دوستی که میخواست گاوهایش را بفروشد و به امید سود بیشتر وارد بورسی شود که فعلاً روندی گاوی را در پیش گرفته، از تصمیمتان منصرف شوید یا کار را به صندوقها بسپارید؛ وگرنه هیچ بعید نیست خوابهای بورسیتان تعبیر نشود و ناچار به خروج همراه با ضرر از بازار شوید یا مدتزمانی طولانی را صبر کنید تا سهمتان به قیمت خرید برسد.
نظر شما