زیربنای فعالیتهای بازرگان ارزشهای اصیل اسلام بود
ابتدا درباره بستر و انگیزه فعالیتهای مهندس بازرگان بفرمایید.
مهندس بازرگان در زندگی پربار خود فعالیتهای متعددی در زمینههای دینی، علمی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، صنعتی، اقتصادی و حتی مدیریتی داشت. آنچه در مورد همه این فعالیتها جالب است این بود که زیربنای همه این فعالیتها آموزههای اسلامی، قرآن و ارزشهای اصیل اسلام بود و رویکردهای مهندس بازرگان از ایمان و اعتقاد عمیق او نسبت به قرآن متأثر است. ولی مهندس بازرگان از نقطهنظری خود، پدر روشنفکری ایران است. از اواسط قرن بیستم تا تقریباً اواخر قرن بیستم اساس تفکر او از قرآن است، ولی منحصر به قرآن نیست و سیره پیامبر و ارزشهایی که از عملکرد پیامبر دریافت کرده بود، بر تمام فعالیتهای او احاطه داشت.
اگر بخواهیم نگاهی به فعالیتهای مختلف او بیندازیم این است که اصولاً شخصیتی تکبعدی نبود و اگر بخواهیم با برخی شخصیتها مقایسهای داشته باشیم، دکتر مصدق شخصیت بسیار بزرگی بود و بهعنوان انسانی صادق و قهرمانی ملی شناخته میشد که با ملت یکرنگ بود و در جهت منافع ملی کار میکرد. ولی خارج از شخصیت سیاسی و منش اخلاقی خود در زمینههای علمی، صنعتی، اقتصادی یا فعالیت قرآنی دستاورد مشخص و قابل توجهی نداشت و بیشتر در همان زمینه درخشیده بود. ولی مهندس بازرگان که کار خود را بیشتر بر اساس تربیت خانوادگی و توجه خود بر معنی و معانی اساسی قرآن ادامه میدهد، ابتدا در فرانسه درس میخواند. او دو هدف داشت: ابتدا تحصیل و بعد آشنایی با فرهنگ فرانسه. چون در زمان عزیمت ایشان بر ایران دو فرهنگ مارکسیستی و غربی حاکم بود. روحانیون ما در مقابل سؤالاتی که در آن زمان توسط جوانان و یا حزب توده و مارکسیستها مطرح میشد، جوابهای قانعکنندهای نداشتند. مثلاً نماز خواندن در سطح دانشگاه را عار میدانستند و بسیاری از بزرگانی که در زندگی شخصی خود اهل عبادت بودند، این روش را در زندگی اجتماعی بروز نمیدادند و کتمان میکردند. بنابراین در آن شرایط وقتی مهندس بازرگان نزد پدرشان میروند تا برای سفر اجازه بگیرند، میگویند میخواهم ببینم در غرب که مرکز این حرفهاست، واقعاً چه خبر است؟! یا میتوانیم حرفهای آنها را بر اساس مفاهیم اسلامی و قرآنی رد کنیم یا اگر حرفهای ما درست نیست، حرف آنها را بپذیریم. من میخواهم به عمق قضیه برسم. بنابراین هم انگیزه اسلامی و اعتقادی داشتند و هم انگیزهای علمی تا بروند و با تخصصی برگردند و کار کنند.
آنچه ما از غرب یاد میگیریم این است که مقلد نباشیم
آنجا ملاقاتهایی با شخصیتهای علمی و سیاسی و اجتماعی داشتند و قبل از بازگشت به ایران دستورهای زیادی کسب میکنند و چون خوب درس میخواندند، اولین ایرانی بودند که در کنکور ورود به مدرسه سنترال با رتبه پنجم پذیرفته میشوند. این رتبه برای یک خارجی که بهخوبی زبان نمیداند، رتبهای بسیار عالی است. بعد از ۶ سال که فارغالتحصیل میشوند از طرف سفارت ایران در فرانسه به یک مهمانی دعوت میشوند تا از طرف فارغالتحصیلانی که قصد بازگشت دارند، سخنرانی کنند. آن سخنرانی کلاسیک تحت عنوان «سوغات غرب» بود و ایشان میگویند آنچه ما از غرب یاد میگیریم این است که مقلد نباشیم و خودمان فکر کنیم و خودمان مملکت خود را بسازیم و بهترین پیام را به دانشجویان میدهند و خود پس از بازگشت در همین زمینه کار میکنند.
نه انگلیسیها و نه ایرانیها باور نداشتند که بازرگان موفق شود
وقتی ایشان به ایران برمیگردند همان کار علمی خود را دنبال میکنند. در بازگشت ابتدا بهعنوان دانشیار استخدام میشوند، و بعد سالها بهعنوان استاد دانشگاه تهران تدریس کردند و توجه اساسی ایشان در امر مهندسی و تدریس این رشته بود. البته ایشان به موازات تدریس فعالیتهای مذهبی داشتند. با مرحوم مطهری در ارتباط بودند و روی کتاب «راه طی شده» تحقیق میکردند و این کتاب را در سال ۲۶ مینویسند.
تا اینکه داستان ملی شدن صنعت نفت مطرح میشود. دکتر مصدق میخواستند هیئتی را برای اداره صنایع نفتی به جنوب اعزام کنند تا کار را تحویل بگیرند. قانون ملی شدن صنعت نفت در سال ۲۹ تصویب شده بود و حالا باید تیمی اعزام میشد و مسئولیت این تیم با مهندس بازرگان بود که بهعنوان رئیس هیئت مدیره شرکت نفت ایران و رئیس خلع ید انتخاب میشوند. ایشان طی ۹ ماه پالایشگاه را راهاندازی میکنند. نه انگلیسیها و نه ایرانیها باور نداشتند موفق شوند، ولی ایشان این کار را به سرانجام میرسانند. البته نه با ابتکار و جنبههای فنی، ایشان بلکه با مدیریت و مشارکت کارکنان شرکت نفت و مهندسانی که آنجا کار میکردند، علیرغم اینکه جو سیاسی علیه آنها بود، چون اهل شعار نبودند، ولی به موفقیت دست پیدا کردند. بعد از یک سال به تهران برمیگردند و این بهدلیل عدم تمایل به ادامه کار نبود. بلکه برای پیگیری فعالیتهای سیاسی برگشتند. چون افرادی از جمله مکی آنجا را به سکوی انتخاباتی تبدیل کرده بودند و از نظر سیاسی نمیتوانستند این کار را انجام بدهند و به تهران میآیند و دکتر مصدق را راضی میکنند و ایشان استعفای مهندس بازرگان را میپذیرند و ایشان به تهران برمیگردند و در همان دانشکده به فعالیت ادامه میدهند.
بازرگان در تصمیمگیریهای بزرگ استخاره میکرد
وقتی برمیگردند یکی از مشکلات عمده تهران نداشتن آب لولهکشی بود و بیماریهایی از جمله حصبه و... که شیوع داشت. حال یا خود آقای بازرگان این را مطرح میکنند یا خواسته دکتر مصدق این بود که آب تهران را لولهکشی کنند. ولی دکتر مصدق میگوید ما هیچ پولی نداریم و خود شما باید از بازار و متمکنین و مردم منابع این کار را تأمین کنید. آقای بازرگان قبول میکنند و به خاطر دارم که استخاره میکنند. چون اهل این مسئله بودند و در تصمیمگیریهای بزرگ از این طریق عمل میکردند.
لولهکشی آب تهران، مدیون بازرگان است
در زمان دولت موقت نیز استخاره کرده بودند؟
در مورد رفتن به جنوب بله، ولی در قبول دولت موقت گمان میکنم این کار را نکردند. ولی در رفتن به جنوب و خلع ید یقیناً استخاره کردند. در مورد دولت موقت گفتند کمی به من فرصت بدهید و زمانی که آقای مطهری و امام خمینی بر قبول این مسئولیت اصرار میکنند، میگویند شمر هم یک شب به امام حسین مهلت داد. به من اجازه بدهید و من قطعاً مشورت میکنم و در نهایت قبول میکنند.
این مسئله از این جهت مطرح میشود که آقای مهندس بازرگان در کار سیاست نبود، مگر به ضرورت. در جریان ملی شدن صنعت نفت که از طرف دکتر مصدق از ایشان دعوت میشود و بعد نیز وقتی برمیگردند و شرایط عادی بود، کار لولهکشی آب را انجام میدهند و تهران مدیون اولین اقدامات مهندس بازرگان است که برنامهریزی و نقشه لولهکشی آب تهران را انجام میدهد. کسانی که در این خصوص مطالعه کرده بودند متوجه شدند هر چقدر سازمان آب تهران عقبتر میرود، منظمتر بود. تا اینکه به زمان بعد از ۳۲ میرسند و متوجه میشوند تمام تهران منطقهبندی شده و لولهکشی تمام خیابانها طراحی شده و کدگذاری شده است و سؤال میکنند داستان چه بود.
گفته میشود وقتی بازرگان مسئولیت را قبول میکند، تمام مطالعات انجام میشود و نقشهها مربوط به آن زمان است. بنابراین میتوان گفت ایشان کاری عادی انجام میداد و بهعنوان کاری فنی و مهندسی از کار او راضی بودند. ولی ۲۸ مرداد رخ میدهد و باعث میشود ایشان به سیاست کشیده شود.
بعد از ۲۸ مرداد ایشان از طرف حکومت بازخواست میشوند و به ایشان میگویند شما مختار هستید که به مدیریت سازمان آب ادامه دهید یا دیگر کار سیاسی نکنید. بعد از سقوط دولت مصدق، نهضت مقاومت ملی شروع به فعالیت میکند و مهندس بازرگان بعد از ۲۸ مرداد وارد فعالیتهای سیاسی میشود که البته این فعالیتهای وی مخفی بود. به این صورت خود ایشان استعفا میدهد.
حمایت مصدق از تأسیس نهضت آزادی
فعالیتهای سیاسی مهندس بازرگان تا سال ۳۹ ادامه پیدا میکند و خود ایشان کار را دنبال میکند و جبهه ملی دوم تشکیل میشود. در این دوره اعضای جبهه ملی عقیده داشتند جبهه باید بهعنوان یک حزب عمل کند. ولی ایشان در اوایل سال ۴۰ به این نتیجه میرسند که جبهه ملی باید مجموعهای از احزاب باشد که هر کدام تلاش خود را بکنند، ولی هدف یکسانی داشته باشند. لذا اختلافات بین جبهه و مهندس بالا میگیرد و مهندس بازرگان از دکتر مصدق سؤال میکند و ایشان میگویند جبهه ملی باید از احزاب کوچکتر تشکیل شود و اشتراکات بین آنها به نتیجهای واحد منتهی شود. مهندس بازرگان نهضت آزادی را در ۲۵ اردیبهشت سال ۴۰ با پشتیبانی دکتر مصدق تشکیل داد و استقبال زیادی توسط جوانان از آن شد.
در همین سالها و بعد از فوت آیتالله بروجردی و به موازات تأسیس نهضت آزادی، جزوه معروف «مرجعیت و روحانیت» منتشر میشود. آیا تلاقی این اتفاقات با هم ارتباطی داشتند؟
میشود ارتباطی پیدا کرد. این جریان به قبل از سال ۴۰ و اواخر دهه ۳۰ برمیگردد. چون آیتالله بروجردی در سال ۳۹ فوت کردند. در سالهای دهه ۳۰ مهندس بازرگان همت خود را صرف فعالیتهای اجتماعی و سیاسی کرد. از سال ۳۲ به بعد انجمن اسلامی مهندسین، انجمن اسلامی دانشجویان و انجمن اسلامی پزشکان، تشکیل میشود و در کوران کار اجتماعی و سیاسی بودند و انجمن اسلامی از مرحوم مطهری و طالقانی و امثالهم برای سخنرانی دعوت میکردند. ارتباط مهندس بازرگان با روحانیت قوی بود و زمینهساز برگزاری سمیناری تحت عنوان «مرجعیت و روحانیت» میشود که بعدها به یک کتاب تبدیل میشود، که در آن جزوه صحبتهای علامه طباطبایی، مهندس بازرگان، آقای مطهری و دیگرانی که حدود ۷-۸ نفر هستند، منتشر میشود. محور اصلی این جزوه، در جهت روی کار آوردن و رشد و توسعه مسلمانان و بالا بردن بینش جوانان مسلمان بود.
ادامه دارد...
نظر شما