روزانه هر کدام از ما با آمارهایی از طرف رسانههای مختلف مواجه میشویم که اگر درک درستی از آمار، ارقام و اعداد نداشته باشیم، میتواند ما را گمراه کند، اما با آگاهی میتوان از سوءاستفاده از اعداد و آمار جلوگیری کرد. آمارها و تجارب آماری در حال شکلدهی به ذهنیت و تصمیمات ما هستند. البته این آمارها گاه بهشکل درستی بیان نمیشوند و گاه حتی وقتی که به شکل درستی بیان میشوند، آنگونه که درست است، برداشت نمیشوند.
ایرناپلاس در این باره با شیدا مرادی، کارشناس ارشد آمار و سنجش و اندازەگیری، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
بازی با آمار و ارقام معضلی است که برخی نهادها با آن درگیر هستند. در این میان، برخی برای نشان دادن کارایی خود گاهی دست به آمارسازی غلط میزنند. تحلیل شما از این پدیده چگونه است؟
آمار و آمارگیری عملی است که همه با آن درگیر هستیم. حتی برای یک فرد عام و بیسواد نیز آمار واژهای آشنا به نظر میآید. محاسبات آماری در هر حیطهای چه علوم انسانی و چه علوم زیستی و پزشکی و تمام پایاننامههای تحصیلات تکمیلی دانشگاهها دیده میشود و بخشی از کار آنها بر تحلیلهای آماری استوار است. اینکه صحت اعداد و ارقامی که تحت عنوان آمار به کار میروند، چقدر درست است، به منبع آمارها برمیگردد. اما در اخبار روزمره لازم است به مرجع اصلی آمار ارجاع بدهیم.
باید دید نقش این آمار چیست و چقدر میتواند به ما کمک کند. چقدر میتواند منجر به تولید اطلاعات نادرست شود. بخشی کلی که به بحث اصلی ما مرتبط میشود این است که در واقع ما وقتی میخواهیم در مورد صحت این اعداد و ارقام صحبت کنیم این موارد را در چند مرحله تقسیمبندی میکنیم.
یکی مرحله اولیه و بحث گردآوری دادهها است؛ یعنی دقت گردآوری دادههای ما چگونه است. چون در نهایت عدد و رقم تولید شده نهایی، به این دادههای آماری برمیگردد که نقش خشت اول را دارند و اگر بهدرستی جمعآوری و جاگذاری نشود، اطلاعات نهایی نیز قطعاً درست نخواهد بود. در بحث گردآوری دادهها، دو بحث کلی سرشماری و تمامشماری را داریم که این کارها به دلیل هزینه و زمان و امکاناتی که میطلبد، بسیار کم انجام میشود و معمولاً بهجای تمامشماری نمونهگیری انجام میشود.
مرکز آمار ایران هر ۱۰ سال یکبار در کشور سرشماری انجام میدهد و این کار سنگینی است و نیروی انسانی زیاد و هزینه و زمان زیادی میخواهد، ولی در عوض این نتیجه را دارد که اطلاعات تکتک جمعیت ساکنان ایران را داریم؛ اطلاعات که میتوان در طرحهای مختلف به شیوههای مختلفی از آنها استفاده کرد. اینجا وقتی سرشماری انجام میشود چون اطلاعات تکتک واحدهای جامعه را داریم، اگر بخواهیم بررسی کنیم در نهایت عدد و رقمی که تولید میشود برای مثال میتواند میانگین بیکاری در یک استان را تعیین کند؛ چون تمامشماری صورت گرفته است. عدد و رقم، برآوردها و تخمینها دقت بالایی دارد.
دقت دادههای آماری در مرحله اول به گردآوری دادهها برمیگردد. اگر سرشماری باشد دقت بالاتر است و اگر نمونهگیری باشد، بسته به روش نمونهگیری بحثهایی مفصل پیش میآید. چون کوچکترین خطایی در نمونهگیری میتواند در نتیجه اثر بگذارد و متأسفانه تا جایی که من دیدهام خیلی جاها دقتی که لازم است در انجام روش، نمونهگیری به عمل نمیآید. این بسیار مهم است. بهطور مثال در نظرسنجیهای انتخاباتی بسته به اینکه اجرا و نمونهگیری چگونه انجام میشود و چه طرحی برای نمونهگیری انتخاب میشود، دقیقاً بر برآوردهای آخر تأثیر میگذارد.
مراکز رسمی آماری کشور مانند مرکز آمار ایران یا مرکز پژوهشهای مجلس چگونه عمل میکنند؟
بهطور قطع برای بررسی هر آماری باید به این مراکز مراجعه کرد. اما گاهی ممکن است این دو مرکز پژوهشی که هر دو هم اسم بزرگی دارند دو عدد مخالف با فاصله خیلی زیاد از هم ارائه میدهند. هر دو میتوانند اعلام کنند با توجه به طرح نمونهگیری که انتخاب کردهاند، نتیجه آنها این است. لزوماً کار یکی اشتباه و کار دیگری درست نیست؛ بسته به طرح نمونهگیری و روشی که برای اجرا انتخاب کردهاند، نتیجه متفاوت است. باز برای بالا رفتن دقت پژوهشگرانی که کار انجام میدهند، باید ببینند قبلاً چه کارها و روشهایی انجام میشد و کدامیک دقیقتر بود تا الان در کار جدید روشی دقیق را انتخاب کنند تا دقت بیشتری در برآوردهای خود داشته باشند.
قسمت اجرا و گردآوری دادهها اگر در سطح کشوری باشد، دقت و هزینه زیادی میطلبد. خوشبختانه مراکزی هستند از جمله مرکز آمار ایران که کار اصلی این مرکز همین است و نتایج را بهصورت کتابچه و جداول و نمونه در سایت مرکز آمار ایران بهصورت آنلاین قرار میدهد و همه بهراحتی میتوانند از آن استفاده کنند. بهعنوان یک منبع موثق میتوان از بانک مرکزی برای آمارهای اقتصادی نام برد که در پژوهشهای مختلف به آنها ارجاع داده میشود. اینها جاهایی هستند که روی صحت و دقت نتایج خود اصرار دارند و معمولاً میتوان به نتایج آنها ارجاع داد. میتوان گفت نتایج در این مراکز اگر نگوییم ۱۰۰% درست، ولی با دقت بالایی انجام میشود.
با این تفاسیر، چگونه مثلاً وقتی مردم از بیکاری مینالند، آمارها از کاهش بیکاری خبر میدهند؟ نظر شما درباره این آمارها چیست؟
در مسئله رایجی مثل بیکاری، ممکن است مراکز آماری، میزان و درصد بیکاری را متفاوت از یکدیگر ارائه کنند و برخی نیز به این نتایج استناد کنند و در جاهای مختلفی از این اعداد و ارقام صحبت شود اما مسئله مهم مفهوم و تعریف عملیاتی بیکاری است. گاهی این تعریف در خیلی جاها قبول میشود که شخص بیکار کسی است که یک شغل ثابت با حقوق ثابت ماهانه ندارد، اما میبینیم مرکز آمار ایران اعدادی گزارش کرده است که تعریف عملیاتی آن در مورد بیکاری به این صورت نیست و میگوید اگر فرد فلان مقدار ساعت کار کرده باشد، جزو بیکاران محسوب نمیشود؛ یعنی مسئله بسیار مهم این است. وقتی کسی در جایی صحبت میکند و آمار و ارقام ارائه میدهد باید برگردیم و ببینیم عدد را از کجا و از کدام سازمان گرفته است. به فرض که بدانیم سازمان مربوطه کدام است، باید تعریف آن سازمان از بیکاری، بررسی شود و بدانیم چه تعریف عملیاتی اتخاذ کرده است.
ممکن است دو مرکز معتبر، دو درصد متفاوت گزارش کرده باشند. وقتی من تعاریف عملیاتی را نگاه میکنم میبینم با هم متفاوت هستند و هیچکدام دروغ نمیگویند، ولی تعریف عملیاتی متفاوت است. هر کدام بنا بر آن تعریف مقدار متفاوتی به دست میآورند. لزوماً اعداد در اینجا دروغ نیستند و تعریفها با هم متفاوت است، ولی باید دقت شود و بدانیم عدد و رقم چگونه و توسط چه کسی استفاده میشود. اگر افراد مطالبهگری همانجا حاضر باشند و درخواست کنند که شما طبق چه تعریفی و بر اساس کدام آمار و ارقام و چه مرکزی این آمار را اعلام میکنید، میتوان بر شفافیت بیشتری دست پیدا کرد.
پدیده دادهسازی و آمارسازی در کارها و پژوهشهای اداری، علمی و میدانی را چطور تبیین میکنید؟
بحث دیگری وجود دارد که دادهسازی و آمارسازی است و متأسفانه در پژوهشها و پایاننامههای تحصیلات تکمیلی بسیار رایج است. چون دیده میشود افراد طبق برنامهنویسیهای آماری دادههای دلخواه تولید میکنند. دیده میشود که شخص پایاننامه دکتری نوشته است و فرضیههای او بهخوبی مورد پذیرش قرار میگیرند و دادهها هیچ اشکال و ایرادی ندارند. این خود هشداری است که به ما میگوید شاید در دادههای او موردی غیرواقعی وجود داشته باشد و این دادهها از حالتی واقعی گرفته نشده باشند. متأسفانه این دادهها بسیار رایج است و انگار کسی نمیخواهد با آنها کاری داشته باشد و با این حجم تبلیغ برای قبول نگارش پایاننامهها انگار این موضوع هم اینجا مورد قبول واقع شده است.
عملاً مسئله این است که این کارها چه تأثیری روی عامه مردم میگذارند. بسته به اینکه سطح آگاهی مخاطب ما چقدر باشد که به نظر من در چند دهه اخیر سطح آگاهی مردم نسبت به قبل بهتر شده است و هر کسی اطراف خود را نگاه کند با اینکه اعداد و آمار و ارقامی را از رسانهها میشنود، چون نزدیکی با واقعیتهای موجود ندارد، به آنچه بیان میشود، شک میکند.
در این میان یک مسئله سلب اعتماد است و مخاطب دیگر چیزی را که از رسانه بیان میشود، قبول نمیکند؛ چون مطابقتی نسبت به آنچه میشنود و واقعیتهای زندگی خود و جامعه پیدا نمیکند و اعتماد او سلب میشود. مسئله دیگر اینکه عدهای از مخاطبان به دلیل دیدگاه ایدئولوژیکی که دارند ممکن است به چیزی که از رسانهها پخش میشود باور داشته باشند و بهصرف اینکه آن رسانه این خبر را منتشر کرده، آن را قبول کنند؛ چون رسانه مذکور را بهعنوان مرجع رسمی قبول دارند و تمام اخبار و آنچه را که میخواهند، از آن رسانه پیگیری میکنند.
تأثیر درست نبودن این آمارها روی برنامههای توسعهای چگونه است؟ با توجه به اینکه آمارهای دقیق و درست، زیرساختهای همه برنامههای توسعهای عنوان میشود.
من بهعنوان کسی که روزانه با این مسائل کار میکنم میگویم ما یکسری منابع رسمی داریم مثل مرکز آمار و بانک مرکزی که اگر پیشفرض را بر این بگذاریم که آنها وظیفه دارند اخبار درست را تحویل بدهند، آن زمان میتوانیم انتظار داشته باشیم زیرساختها و کارهای توسعهای در مسیری درست قدم بگذارند، ولی عملاً میبینیم چنین اتفاقی نمیافتد. این یعنی اشکالاتی در این بخش وجود دارد یا سازمانهای اولیه کار خود را بهدرستی انجام نمیدهند یا تحلیل اعداد و ارقام سازمانهایی که کار توسعهای و زیرساختی انجام میدهند بهدرستی صورت نمیگیرد یا سازمانها در رده آخر، کار خود را آنطور که میخواهند جلو میبرند و استفاده درستی از اعداد و ارقام نمیکنند.
مسئله دیگر این است که در هر کجا که هر کاری صورت میگیرد، به دنبال یک نتیجه خوب و شسته رفته و صریح هستند. در بسیاری از مواقع، نتیجه بر دقت نهایی ارجحیت دارد و میبینیم عملاً برنامههایی که باید در راستای توسعه باشند، به نتیجه مطلوب خود نمیرسند. گاهی دیده میشود که یک مرکز آماری بهخوبی آسیبها را استخراج کرده است، ولی وقتی کار به مرحله عملیاتی میرسد، روی آسیبها سرپوش گذاشته میشود؛ این مسائل وجود دارد.
کتابی قبلاً در بازار بود که فکر کنم در حال حاضر نایاب است با عنوان «چگونه با آمار دروغ بگوییم» که حسین راهداری یکی از اساتید دانشگاه علامه طباطبائی آن را نوشته بود. فکر میکنم دیگر چاپ نشده است. در این کتاب گفته شده بود که در بسیاری از مواقع آمار و ارقام درست هستند، اما اینکه چگونه از آنها استفاده میشود، باعث شده است شاهد اطلاعات نادرستی باشیم که به خوردمان داده میشود.
نظر شما