به گزارش ایرناپلاس، برخی از جریانهای سیاسی که در دورههای گذشته، خود را رقیب حسن روحانی میدانستند و نتوانستند اقبال عمومی را به دست آورند، از همان ابتدای آغاز به کار دولت تدبیر و امید در فضای انتخاباتی باقی ماندند تا در موسم انتخابات بعدی به زعم خود بتوانند میوه مطلوب را برداشت کنند؛ اکنون با نزدیک شدن به زمان انتخابات، این تحرکات رنگ و بوی جدیتری گرفته است.
جریانهای سیاسی مخالف دولت، در ماههای گذشته تحرکات انتخاباتی خود را به گونهای دنبال کردهاند که گویی در انتخابات سال ۱۴۰۰ نیز همچنان رقیبشان حسن روحانی است، فارغ از آنکه اساسا آرایش سیاسی و انتخاباتی ۱۴۰۰ متفاوت از انتخاباتی خواهد بود که یک رئیسجمهوری برای دور دوم رقابت میکند.
در واقع، در پایان دور دوم رئیسانجمهوری، معمولا نامزدهایی در انتخابات موفق میشوند که بیش از آنکه بر نگاههای سلبی نسبت به دولت گذشته تاکید داشته باشند، با رویکردی ایجابی به برنامههای آینده خود متمرکز شوند که چه میخواهند و چه میتوانند برای مردم و آینده کشور انجام دهند.
با این حال بعضی جریانهای سیاسی بیآنکه برنامهای ایجابی برای رفع مشکلات کشور و تداوم روند توسعه داشته باشند، همچنان مبنای تحرکات انتخاباتی خود را بر تخریب، توهین، تهمت و القای ناکارآمدی دولت کنونی بنا میکنند و در این مسیر، بدون هیچ بینشی دست به اقداماتی میزنند که در برخی موارد میتواند منافع ملی کشور را نیز هدف قرار دهد.
بیجهت نبود که رئیس جمهوری چهارشنبه گذشته در جلسه هیأت دولت با تاکید بر اینکه برخی از دوستان به شایعات و القائات نادرست در داخل کشور ادامه ندهند، گفت: «بگذارید فضای بهتری که در ذهن مردم به وجود آمده باقی بماند و برخیها موضوعات منافع ملی را به انتخابات کشور گره نزنند، تبلیغات و فضای انتخاباتی هیچ اشکالی ندارد اما باید توجه داشت که منافع ملی را نباید فدای انتخابات کرد.»
این سخنان روحانی میتواند معطوف به همان جریانهایی باشد که در ماههای اخیر، منافع ملی را قربانی منافع جناحی، گروهی و انتخاباتی خود کردهاند و در این راه، یک روز معیشت مردم را دستاویز قرار میدهند، یک روز بحران کرونا و روز دیگر انتخابات ایالات متحده و اینکه چه کسی در آنجا پیروز انتخابات خواهد شد.
تاکتیکهای تخریبی این جریانها، عموما بر مدار اظهارنظرهای رسانهای و با تکیه بر ارائه خبرهای نادرست با هدف ناامید کردن مردم، تخریب مسئولان به بهانه دروغین دفاع از مردم و سوءاستفاده از مشکلات و مطالبات امروز جامعه میچرخد.تاکتیکهای تخریبی این جریانها، عموما بر مدار اظهارنظرهای رسانهای و با تکیه بر ارائه خبرهای نادرست با هدف ناامید کردن مردم، تخریب مسئولان به بهانه دروغین دفاع از مردم و سوءاستفاده از مشکلات و مطالبات امروز جامعه میچرخد؛ بهگونهای که تلاش میکنند در میانه مشکلات، موجهای پوشالی ایجاد کنند تا سوار بر این امواج، به مقصد خود در انتخابات ۱۴۰۰ برسند.
تهدید روحانی به اعدام آن هم از سوی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، دروغگو خطاب کردن ظریف در مجلس از سوی یکی از همان نمایندههای تندرو، حمله یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به سیاست هستهای دولت و ادعاها و حملات تند یک واعظ شناختهشده به دولت مبنی بر اینکه «من باور نمیکنم این فقر و تورمی که بهوجود آمده، دستساز و عمدی نباشد. حالا اینکه نفوذیها در چه سطحی در این دولت وجود دارند، بحث دیگری است» همگی از جمله مواردی است که میتوان در قالب همان سناریوهای مورد اشاره تعریف کرد.
اما چند نکته را نباید در مورد این تحرکات نادیده گرفت؛ نکاتی که بیتوجهی به آن میتواند نه فقط جایگاه یک جریان سیاسی رقیب را متزلزل کند بلکه تهدیدی برای منافع ملی به شمار آید، تهدیدی که میتواند ثبات سیاسی برآمده از مشارکت مردم را هدف قرار دهد و از پی آن، پیامدهای پیشبینینشدهای در انتظار کشور بنشیند.
۱. از منظر اخلاق سیاسی، زمانی که یک جریان یا حزب در تحرکات انتخاباتی خود به هر نوع دروغ، شایعه، توهین و تهمت توسل پیدا کند تا بتواند به نتایج مورد نظر خود دست یابد، بازخورد آن در جامعه، نوعی بیاخلاقی سیاسی و به دنبال آن، بیاعتمادی مردم به سیاستمداران و گزینههای مطرح برای تصدی مسئولیت خواهد بود. بدیهی است در چنین شرایطی دیگر انگیزهای برای مشارکت در انتخابات باقی نمیماند و یکی از بنیانهای انقلاب یعنی جمهوریت دچار خدشه میشود.
۲. ارائه خبرهای نادرست بدون هیچ سند و مدرکی با هدف تخریب دولت، رویکرد دیگر این جریان سیاسی است. این شیوه فعالیت انتخاباتی که از سوی بعضی جریانها دنبال شده است، میتواند در مرحله نخست باعث ایجاد حس بیاعتمادی جامعه به مسئولان و کارگزاران نظام شود که یکی از پیامدهای آن عدم مشارکت در انتخابات است و نتایج ناگوار دیگری نیز میتواند در پی داشته باشد؛ اما در مرحله بعد القای حس ناکارآمدی مطلق در کشور است که میتواند طمع دشمنان کشور در خارج را بیشتر کند تا سیاستهای خصمانه بیشتری علیه مردم و کشور به کار گیرند.
۳. آسیبهای چنین شرایطی، ایجاد فضایی غبارآلود و غیرشفاف برای تصمیمگیری است، به طوری که وقتی موج خبرهای غیرواقعی همراه با چاشنی توهین و تهمت در فضای سیاسی پراکنده میشود، امکان تشخیص درست از نادرست، با صلاحیت از بیصلاحیت، کارآمد از ناکارآمد دشوار میشود و چنین وضعیتی به طور قطع نمیتواند به انتخاب فردی شایسته منتج شود.
۴. اظهارات خلاف واقع، وعدههای تو خالی و بالا بردن انتظارات، هر چند با هدف رقابتهای انتخاباتی طراحی شده باشد، اما میتواند انتظاراتی به دور از واقعیتها و ظرفیتها و بضاعت کشور ایجاد کند که حتی طراحان آن شایعهها نیز در صورت رسیدن به کرسیهای مدیریتی توان برآورده کردن آن را نخواهند داشت. این وضعیت موجی از نارضایتی ایجاد خواهد کرد.
حال با در نظر گرفتن همه این نکات، میتوان به فصل مشترکی در همه آنها دست یافت و آن، منافع ملی است. تردیدی نیست که در صورت تداوم چنین تحرکات انتخاباتی و تشدید آن از سوی بعضی جریانهای سیاسی، پیش از هر چیزی، منافع ملی دچار آسیب و ضربه خواهد شد؛ در چنین شرایطی باید برای افکار عمومی روشن شود که چه جریانهایی با لعاب حمایت از مردم، منافع ملی را هدف گرفتهاند.