به گزارش ایرناپلاس، تعداد کادر درمان درگیر کرونا در موج سوم افزایش یافته است. در بین پرسنل درمان افرادی هستند که چند ماهی است به دلیل وجود عارضههای کرونا نتوانستهاند بر سر کار خود حاضر شوند. کمبود نیروی انسانی در بیمارستانها همیشه یکی از معضلات نظام سلامت کشور بوده است که اکنون با شیوع کرونا این شرایط بدتر شده و شمار زیادی از کادر درمان به دلیل ابتلا به کووید-۱۹ از دور خدمترسانی خارج شدهاند.
هفته پیش بود که سعید نمکی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: هشت ماه است که بنده و همکارانم داریم التماس میکنیم که مراقب باشید بیمار نشوید که ما را هم گرفتار نکنید. به طور مثال، در یک شهر بزرگ کشور روزانه بین ۱۲ تا ۱۵ پرستار به کووید-۱۹ مبتلا میشوند که یا باید به قرنطینه بروند و یا باید زیر دستگاه ونتیلاتور قرار بگیرند و در طول یک ماه، ۴۵۰ پرستار در یک شهر از دور خدمترسانی خارج میشوند.
دکتر هاشم موذنزاده پزشک جراح و هماهنگکننده گروه پزشکان و قانون با یادآوری وضعیت کنونی کادر درمان و خستگی و فرسودگی آنان برای مقابله با کرونا در گفتوگو با ایرناپلاس میگوید: این حجم از مریض بد حال، یک برابر یا دو برابر مریض عادی کار نمیبرد بلکه ۱۰ برابر مریض عادی باید به او رسیدگی شود. بنابراین فقط تعداد بیماران بدحال نیست که پرسنل درمان را از بین میبرد بلکه کیفیت و حجم خدماتی که به این بیماران نیز داده میشود خستگی مضاعفی به کادر درمان وارد میکند.
به گفته موذنزاده این حجم کاری در مورد بیماران بدحال در شرایطی است که کادر درمان باید به بیماران عادی هم سرویس بدهند. همین موضوع باعث میشود تا بیماران عادی در اصطلاح «میس» یا فراموش شوند و احتمال خطا در مورد آنها بالاتر برود و خدماتی که باید به آنها ارائه شود انجام نشود. این امر ممکن است سبب شود بیماران عادی کرونایی نیز به بیمار بدحال تبدیل شوند. بنابراین کادر درمان علاوه بر فرسودگی و خستگی شدید در شرایط پیچیدهای قرار دارند که میتواند اوضاع را سختتر کند.
براساس آمار منتشرشده تا ابتدای مردادماه امسال، ۱۳۸ تن از کادر درمان به دلیل ابتلا به کرونا جانباختهاند این در حالی است که با شروع پیک سوم کرونا این رقم تا به امروز به مراتب بیشتر شده و حتی برخی از فوت ۳۰۰ نفر از کادر درمان شامل پرستار، پزشک عمومی، متخصص و فوق تخصص خبر میدهند.براساس آمار منتشرشده تا ابتدای مردادماه امسال، ۱۳۸ تن از کادر درمان به دلیل ابتلا به کرونا جانباختهاند این در حالی است که با شروع پیک سوم کرونا این رقم تا به امروز به مراتب بیشتر شده و حتی برخی از فوت ۳۰۰ نفر از کادر درمان شامل پرستار، پزشک عمومی، متخصص و فوق تخصص خبر میدهند.
در دو هفته گذشته، چند تن از استادان دانشگاهی و متخصصان پزشکی بر اثر ابتلا به کرونا از دنیا رفتهاند. این مسایل سبب طرح این پرسش شده که هزینه از دست دادن کادر درمان بهویژه افراد متخصص در این حوزه چقدر است و آیا این هزینه قابل جبران است؟ نظام سلامت ما برای ترمیم اوضاع موجود در آینده چه هزینههایی باید بپردازد و به چه مدت زمانی نیاز دارد؟
هزینه از دست دادن کادر درمان بسیار سنگین است
دکتر محمد اکبری اقتصاددان سلامت با بیان اینکه مهترین سرمایه هر کشور مردم آن سرزمین هستند به ایرناپلاس میگوید: گروههای مختلف مردم در حوزههای مختلف به اعضای جامعه خدمت میدهند که گرانترین و واجبترین گروه خدماتی که تولید عمر در کشور میکنند کادر سلامت و امنیت هستند.
هزینه از دست دادن کادر درمان که بخشی از کادر سلامت است، بسیار سنگین بوده و تقریبا در کشور غیر قابل جبران است. این ماجرا به دو صورت برای کادر درمان ما بروز پیدا میکند. برخی از پرستاران و پزشکان به دلیل ابتلا و حتی مرگ بر اثر کرونا از دایره خدمترسانی خارج میشوند و برخی دیگر از آنها به دلیل شرایط ، از جریان خدمت خارج میشوند. به طور مثال سن برخی از آنها بالاست و نمیتوانند بر سر کار حاضر شوند چون ریسک فعالیت افزایش پیدا میکند. برخی هم ممکن است به صورت داوطلبانه کنار بروند.
هزینه تربیت یک پزشک و پرستار چقدر است؟
اکبری میافزاید: برای تربیت هر پزشک عمومی اکنون دست کم حدود یک میلیارد تومان به طور مستقیم هزینه میشود. این رقم بدون محاسبه هزینه غیرمستقیم تربیت یک پزشک عمومی است. در واقع حداقل یک میلیارد تومان هزینه لازم است که یک فرد از دیپلم آموزش ببیند و به یک پزشک عمومی تبدیل شود. کمی کمتر از این رقم نیاز است تا یک پرستار تربیت شود. باید توجه شود که این ارقام برای یک پزشک و پرستار بیتجربه است که تازه وارد سیستم ارائه خدمت شده است.
اکبری ادامه میدهد: این هزینهها درباره پزشک و پرستاری که سابقه کاری و تجربه کاری در این حوزه دارند به مراتب بیشتر است. با از دست دادن این گروه، ما سرمایههای بیشتر و بزرگتری را از دست خواهیم داد که هزینههای آن بسیار سخت است.
برای تربیت هر پزشک عمومی اکنون دست کم حدود یک میلیارد تومان به طور مستقیم هزینه میشود. این رقم بدون محاسبه هزینه غیرمستقیم تربیت یک پزشک عمومی است. در واقع حداقل یک میلیارد تومان هزینه لازم است که یک فرد از دیپلم آموزش ببیند و به یک پزشک عمومی تبدیل شود. کمی کمتر از این رقم نیاز است تا یک پرستار تربیت شود.اکبری میگوید: این خلا، پیامدهای مستقیم و غیرمستقیمی برای نظام سلامت کشور نیز خواهد داشت. لذا هزینه بسیار گزافی نیاز است تا کادر درمانی جایگزین شود. باید به این نکته توجه کرد که علاوه بر هزینه گزاف مالی برای آموزش کادر درمان، مدت زمان بسیاری نیز طی شده است که یک فرد مراحل رشد را بگذراند و به یک پزشک یا پرستار ماهر و با تجربه تبدیل شود. البته این قبیل هزینهها پیشاز این نیز با مهاجرت نیروهای درمانی کشور از دست میرفت و اکنون نیز بیشتر از دست میرود.
وی ادامه میدهد: ما یک پرستار و پزشک را تربیت میکنیم و زمان به نتیجه رسیدن، به خارج از کشور مهاجرت میکند. سرمایههایی از دست میرود که شاید ملموس نباشد اما آنهایی که آینده ایران را میبینند و علمی به موضوع نگاه میکنند میفهمند که ما چه چیزی را از دست میدهیم. ما در حال سالخوردگی جمعیتی هم هستیم.
در این میان این هزینهها در مورد پزشکان متخصص به مراتب بیشتر است. اکبری در این زمینه میگوید: ما در پروسهای، نخبگان خود را از دست میدهیم و وای بر روزی که ما استادان گروه پزشکی خود را از دست دهیم و سرمایههای عظیم این کشور را که هزینههای بسیاری برای آنها شده را یک شبه از دست بدهیم. استادانی که در چند وقت اخیر از دنیا رفتهاند، از جمله سرمایههای بیبدیل کشور بودند که از دست رفتند. البته آنها، نیروی جدید هم تربیت میکردند و این یعنی که ما حداقل از دو جهت ضربه میخوریم و از مزایای آنها محروم میشویم.
چه باید کرد؟
اکبری معتقد است: یکی از دلایل این اتفاق این است که ما به کادر درمان توجه لازم و علمی نکردیم. در این همهگیری، بار بیماری کرونا غالبا به کادر درمان و بیمارستان تحمیل شده است زیرا رفتن به سمت کادر درمان راحتترین کار است. باید توجه داشت که تابآوری کادر درمان حدی دارد و اگرچه باید دستان همه آنها را بوسید و فداکاریهایشان را قدر نهاد، اما باید بصورت علمی از نیروهایمان محافظت کنیم.
وی تاکید دارد: مدیران ارشد وزارت بهداشت باید طوری برنامهریزی کنند که بار بیشتری روی کادر درمان ایجاد نکنند. باید شیوههای مبارزه با کرونا تغییر کرده و روشهای جدید جایگزین شود؛ به طور مثال افراد حامل ویروس پیش از وخامت اوضاع و انتشار ویروس، شناسایی شده و در فضایی خارج از بیمارستان قرنطینه شوند و تا آنجا که ممکن است تعداد ورودی به بیمارستانها کاهش پیدا کند.
با ادامه این اوضاع و تحمیل بار و هزینه مقابله با بیماری کرونا به بیمارستانها ما سرمایهای را از دست میدهیم که در دراز مدت نظام سلامت کشور را به اضمحلال خواهد کشاند.
اکبری همچنین درباره درخواست مکرر مسئولان از مردم برای استفاده از ماسک میگوید: یک مدیر خوب، باید جامعبین باشد و همه جوانب را بسنجد. در شرایط کنونی اقتصادی، ماسک و مواد ضدعفونیکننده بار مالی جدیدی را برای خانوادههای نیازمند ایجاد کرده که برخی واقعا توان پرداخت آن را ندارند به همین دلیل بهتر است زیرساختهایی برای توزیع ماسک بسیار ارزان در اختیار این گروه از مردم قرار گیرد، اتفاقی که باید ۸ ماه پیش می افتاد و اقدامی ساده بود.
به گفته وی، در چنین شرایطی همیشه عدهای از مردم توان پرداخت هزینههای مربوط به رعایت پروتکلهای بهداشتی را ندارند و باید از آنها حمایتهای مورد نیاز صورت گیرد. این گروه از جامعه به دلیل مشکلات مالی باید برای امرار معاش در جامعه حضور پیدا کنند به همین دلیل شانس ابتلا در آنها بیشتر میشود. نمیشوند هیچ کمکی به این گروه نکرد یا لوازم را در اختیار آنها قرار نداد و بعد از آنها انتظار داشت پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند و ماسک بزنند که هزینه تهیه آن برای یک خانواده ۴ نفره در ماه، با فرض استفاده حداکثری از هر ماسک، نزدیک به یارانه نقدیای است که خانوار دریافت میکنند.
وی میافزاید: از قضا با همه مشکلات، مسئولان ابزارها و امکانات بسیار خوبی در دست داشته و دارند و میتوان کارهای بزرگی انجام داد؛ به طور قطع شرایط کنونی ما از زمان جنگ تحمیلی بهتر است، اما نگرش مدیریتی و تدارکاتی نظام بهداشت و درمان کشور، از نظر فردی و استراتژیک، نیاز به تجدیدنظر دارد.