به گزارش ایرناپلاس، نقد سازنده و منصفانه در همه جای دنیا و همه عرصهها سازنده است. اما وقتی سمت و سوی تخریب و هجمه میگیرد و از روی غرضورزی باشد، فضای جامعه را مسموم میکند و به ناامیدی و یاس دامن میزند. البته نقد حق رسانه است اما مشکل آنجاست که بسیاری از این انتقادها غیرمنصفانه و جناحی است، نه کارشناسانه و علمی.
«تحقیقات نشان داده است که پروسه تنبلی در سطوح بالا معمولاً در یک بازه زمانی چهار ساله اتفاق میافتد، یعنی در دوره تبلیغات همه بهشدت فعال و پر انرژی هستند و هر وقت تلویزیون را روشن میکنی مدام میگویند همه چیز درست میشود. پس از گذشت مدتی، حضور همیشگی به دیدارهای مردمی ماهانه تبدیل میشود، سپس سفرهای استانی ۶ ماه یکبار، بعد میشود گزارش تلویزیونی سالانه و در نهایت هم میگویند نامه بنویسید به دوستان بدهید رسیدگی میشود.» این سخنان مجری یکی از برنامههای تلویزیونی است که در ادامه با کنایه به دولتمردان گفت: «از اوج انرژی در ابتدای دوره چهار ساله به رخوت و تنبلی در انتهای چهار سال سقوط میکنیم. دلیل این همه تنبلی را هنوز دانشمندان نتوانستند پیدا کنند، ممکن است ارثی باشد و ژنتیکی یا خودخواسته. معلوم نیست.» البته انتقادهای این مجری به دولت تمامی ندارد و به بخش ثابت از برنامه او تبدیل شده است؛ البته هزینه او را هم صداوسیما از جیب مردم به حساب این مجری طناز سرازیر میکند.
تخریب دولت در فضای سیاستزده تلویزیون
محمد دلاوری مجری برنامه تهران ۲۰ نیز عموما در برنامههایش انتقادهایی را به رئیسجمهوری مطرح میکند. وی درباره حضور حسن روحانی در روزهای شیوع و و اوج کرونا چنین گفت: «وزیر بهداشت داره از حال میره دیگه، ولی این روزها هیچ خبری از رئیسجمهور و وزیر کشور نیست!»
البته از آنجا که صداوسیما معمولا فرصتی برای پاسخگویی به طرف نقد شده نمیدهد، رئیس جمهوری مجبور شد که در جلسه هیات دولت به صحبتهای محمد دلاوری واکنش نشان دهد: «مجری دلش برای رئیسجمهور تنگ میشود و میگوید دو روز است فلانی را ندیدهام. البته این خوب است دلشان برای ما تنگ میشود اما همه دارند تلاش میکنند. نگذاریم شایعات روح مقاومت مردم را دچار مشکل کند. از کرونا خطرناکتر، ترس است. وحشت است. اضطراب است.»
فضای سیاستزده صداوسیما به طوری گسترده شده که همه ابعاد این مساله را میتوان به راحتی در برنامههای مختلف پیدا کنیم. کمتر از یک سال پیش در برنامه سینمایی هفت درخصوص رویکرد دولت در عرصه سینما صحبتهایی توسط مهمان برنامه زده شد که مستقیم دولت را مورد هجمه قرار داد.
صادق کوشکی استاد علوم سیاسی گفت: «اگر کاری را ارشاد بخواهد در اکران دیده شود در اکران موفق است. دولت در سال ۹۲ تا به الان، همین سینما را می خواهد. ارشاد می گوید من کاری ندارم صنوف تصمیم میگیرند، اما این یک جور سیاستگذاری است. این دولت، دولت اشراف است؛ یعنی دولت سرمایهداری رانتی. اگر قبلاً وزیر ۶ میلیون دلاری داشتیم، حالا وزیر ۶ میلیارد دلاری داریم! اگر یک فیلم خیلی خوش ساخت تماشاچی پسند باشد اگر دولت نخواهد این فیلم دیده شود، دیده نمیشود.»
نقد نمایش خانگی و زیرسوال بردن مرجع صدور مجوز
این انتقادها در بیشتر برنامههای صداوسیما دیده میشود. شبکه نمایش خانگی حوزهای است که در حال حاضر به رقیبی جدی برای تلویزیون تبدیل و با استقبال بیشتر بازیگران و فیلمسازن نیز مواجه شده است.
صداوسیما که در حال حاضر به قدرت این رسانه پی برده ومیداند رقیبی جدی و قدری بر آنهاست، تلاش دارد صدور مجوز سریالهای نمایش خانگی را در انحصار خود بگیرد. برنامه ۲۰:۳۰ در یک گزارش به تخریب این سیاست پرداخت و آثار نمایش خانگی را که زیرنظر وزارت ارشاد پروانه نمایش میگیرند، سریالهایی با محتوای نامتعارف دانست که مهمان خانوادههای ایرانی شده است.
درباره عملکرد صداوسیما با دکتر محمدعلی الستی جامعهشناس ارتباطات و استاد دانشگاه و همچنین دکتر محمدمهدی فرقانی استاد پیشکسوت ارتباطات و روزنامهنگاری به گفتوگو پرداختیم.
به بهانه نقد نمیتوانیم شخص حقیقی و حقوقی را تخریب کنیم
محمدعلی الستی درباره فضای نقد سالم و چگونگی طرح نقد سازنده و تاثیرگذار به خبرنگار ایرناپلاس گفت: همه میدانند که نقد کردن در درون خود اصولی دارد و در واقع به بهانه نقد نمیتوانیم شخص حقیقی و حقوقی را تخریب کنیم.
به طور قطع اگر رسانه ملی قصد نقد دولت یا بخشهای دیگری را داشته باشد، ابتدا باید فضای نقد را مهیا کند.
نخستین و بدیهیترین فضای نقد آن است که موافقان و مخالفان به یک اندازه فرصت اعلام و ابراز نظر و بحث برای گفتوگو داشته باشند. اگر تنها یک گروه خاصی فرصت اعلام نظر داشته باشند، تبدیل به جانبداری و غرضورزی میشود. این مساله از همه موارد دیگر بسیار مهمتر است. از سوی دیگر، هر رسانهای که قصد نمایندگی مردم را دارد باید همه دیدگاههای مردم را پوشش بدهد نه اینکه فقط مواردی که تائیدکننده مواضعاش آنهاست را بیان کند.
البته این هم شکل دیگری از برابری فرصتهاست. برای اینکه فضای نقد سالم فراهم شود باید فرصت مساوی در اختیار موافقان، مخالفان و متخصصان قرار گیرد و آن نقد انعکاسدهنده همه نظرات مردم باشد. به عبارت دیگر به عنوان اینکه ما رسانه ملی هستیم و نظر مردم را انعکاس میدهیم، نباید فقط آن طیفی از نظرات مردم را که موافق جریان خود ماست منتقل کنیم. این جانبداری غرض ورزی است و نمیشود به آن نقد سالم گفت.
همه چیز به فراهم شدن شرایط برابر بستگی دارد
وی در خصوص تخریب دولت توسط تلویزیون و تاثیر آن بر مردم جامعه افزود: دو نگاه وجود دارد؛ تا عدهای شروع به نقد میکنند، مخالفانشان میگویند اینها سیاهنمایی میکنند؛ به تشویش افکار عمومی دست میزنند و نظر مردم را برمیگردانند. از طرف دیگر موافقان میگویند چنین نقدهایی افشاگری و شفافسازی است و عقیده دارند که آزادی مطبوعات و رسانه همین است اما اگر به همه گروهها، افراد، مواضع و جریانها فرصت برابر برای تبادل افکار بدهند، نظر همه گفته و شنیده میشود و کسی متهم به سیاهنمایی نمیشود. اما همه این موارد به این نکته برمیگردد که باید شرایط برابر فراهم شود.
وظیفه منتقد ارائه راهکار نیست
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که در کنار فرصت برابر، چه راهکارهای دیگری باید برای به وجود آوردن فضای نقد منصفانه به کار گرفته شود، بیان کرد: مساله اصلی در نقد منصفانه فرصت برابر است. برخیها میگویند که منتقد باید راهکار ارائه دهد در غیر این صورت انتقاد کردن راحت است.
من مخالف این نظر هستم؛ وظیفه منتقد ارائه راهکار نیست. اینکه منتقدان به شرط اعلام راهکار باید به نقد بپردازند، حرف درستی نیست. منطق این اظهارنظر در انتها به آنجا ختم میشود که وقتی فرد منتقد قادر به ارائه راهکار نیست نباید اظهار نظر کند. این موضوع را باید به یاد داشته باشیم کسی که نمیتواند کاری انجام دهد، حق نقد از وی سلب نمیشود. این موضوع به شدت مهم است. البته آنهایی که مسئول هستند میتوانند به این نکته اشاره کنند که گروه مقابل در فلان موارد تا حالا راهکاری ارائه ندادهاند، پس به نظر میرسد راه حل عملی بهتر از این وجود ندارد، به شرط اینکه گفتوگوی درستی با یکدیگر داشته باشند. اما نمیتوانیم کسی که راهحلی برای یک مشکلی به نظرش نمیرسد را وادار به سکوت کنیم و از حق نقد خودش استفاده نکند.
نقد باید عالمانه، کارشناسی و در عین حال منصفانه باشد
محمدمهدی فرقانی نیز درباره ویژگیهای فضای نقد سالم و منصفانه به خبرنگار ایرناپلاس گفت: یکی از وظایف و مسئولیتهای رسانهها پرداختن به حوزه نقد و نظارت است. نقد و نظارت یکسری آداب دارد؛ از جمله اینکه باید نقد عالمانه، کارشناسی و در عین حال منصفانه باشد. یعنی امکانات و ظرفیتهای موجود را در نظر بگیرد و براساس مجموعه ظرفیتها ارزیابی و نقد انجام دهد. یک وقتی به نظر میرسد مثلا اگر دولت فلان کار را انجام میداد بهتر بود اما ممکن است که در چارچوب امکانات و ظرفیتهای کنونی مقدرو نباشد. بنابراین باید همه عوامل را در نظر گرفت و نقد را در جای خود مطرح کرد و در کنار آن هم، در حد توان راهکار ارائه داد. یعنی رسانهای مانند تلویزیون باید ظرفیتهای کارشناسی را فعال کرده و در جامعه به کمک آنها بتواند برای مشکلات و مسائل موجود راه حل ارائه دهد و کمک کند.
این استاد ارتباطات با یادآوری روشهای مختلف روزنامهنگاری گفت: دولتها و کشورهای در حال توسعه، نیاز به روزنامهنگاری راهحل گرا دارند. به این معنا که در کنار طرح مشکل و مساله موجود، راهحلهایی نیز ارائه دهند.
فضای نقد در صداوسیما زمانی از سوی مخاطبان غیرقابل باور میشود که مردم میبیند این رسانه در برابر ضعفهای یک دولت سکوت کرده و ضعفهای دولت دیگر را بیش از حد بزرگ میکند؛ یا یک مجری که از پول بیتالمال زندگی میکند به جای امید بخشی، تخریب و ناامیدی را در پیش میگیرد و مجری دیگر به سادگی نظر اکثریت مردم را نادیده میگیرد.