در سالهای اخیر شاهد تغییراتی در مصرف رسانهای مردم هستیم. اگر تا مدتی پیش مردم چارهای جزء دریافت محتواهای صداوسیما نداشتند، اما امروز به کمک فناوریهای ارتباطی شاهد تغییراتی گسترده در دریافت و مصرف رسانهای مخاطبان هستیم. تعدد و تنوع رسانهها و برنامههای آنها امکانی را برای مردم پدید آورده که قادرند محتوای مورد نظر و علاقه خود را دریافت و مصرف کنند.
در این زمینه با دکتر داود نعمتی انارکی عضو هیات علمی دانشگاه صداو سیما که مسئولیت روابط عمومی رسانه ملی را در سابقه کاری خود دارد، گفتوگویی انجام دادیم.
تولید و پخش برنامههای اینترنتی با محوریت سرگرمی، گفتوگو، طنز و فوتبال و همچنین سریالها روز به روز در فضای مجازی رو به افزایش است. با توجه بازتر بودن دست سازندگان این برنامهها، فکر میکنیذ تاثیرش بر مخاطب تلویزیون چگونه است؟ آیا او را دچار نوعی دوگانگی و سردرگمی نمیکند؟
همانطور که اشاره کردید، تولید و پخش برنامههای اینترنتی با محوریت برنامههای مستند، گزارش های مردمی، برنامههای طنز، فیلمهای کوتاه و بلند و حتی سریالی که سرگرم کنندهاند و بخشی از اوقاتفراغت مخاطبان را پر میکنند و همچنین برنامههای گفتوگو محور که حاوی برخی اطلاعات و تحلیلهای مختلف نسبت به موضوع مورد بحث است، در فضای مجازی افزایش یافته است و در واقع بخشی از مصرف رسانهای مردم را شکل دادهاند. این برنامهها به دلیل شرایط خاص فضای مجازی، از ویژگیهایی برخوردارند که مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است.
میتوان گفت همه افرادی که از گوشیهای هوشمند و ابزارهای جدید ارتباطی استفاده میکنند و عضو شبکههای اجتماعی هستند، استفاده کننده برنامههای اینترنتی در موضوعهای مختلفاند. این نکته را بار دیگر تاکید میکنم که مردم در شرایط کنونی، به خوبی قادرند مصرف رسانهای خود را مدیریت کنند؛ بخشی از زمان خود را در شبکههای اجتماعی میگذرانند و از فضای مجازی بهره میبرند و بخشی از زمان را با همین رسانههای سنتی سپری میکنند و برنامههای آنها را در سبد مصرف خود قرار میدهند.
اما نکتهای که اهمیت دارد اینکه دیگر نمیتوان پذیرفت انحصار رسانهای وجود دارد. این انحصار شکسته شده و نمیتوان گفت همه چیز در ارتباط با تولید محتوا و رفع نیاز مخاطب در انحصار یک رسانه است.
نکته دیگری که بر آن تاکید دارم اینکه بین رسانههای سنتی و نوین نوعی همگرایی به لحاظ فنی و محتوایی پدید آمده که سبب شده اگر در جایی رقیباند، در جایی نیز همدیگر را سرویس دهند. به عنوان نمونه رسانهای چون تلویزیون یا مطبوعات از فضای مجازی استفاده میکنند و بسیاری از محتواهای خود را از طریق این فضا در اختیار کاربران قرار میدهند و یا دستاندرکاران رسانههای مجازی، بخشی از محتوای خود را مبتنی بر تولیدات این رسانهها شکل میدهند و از سویی همین رسانههای سنتی، بخشی از محتوای خود را با بهرهگیری از مطالب فضای مجازی تولید و منتشر میکنند و این همان همگرایی رسانهای است.
در واقع، چون مخاطبان رسانهها از سطحی از سواد رسانهای برخوردار شده و تا حدودی با نقش و کارکرد رسانهها آشنا هستند، بنابراین با تشخیص نسبی، مصرف خود را مدیریت میکنند و این باعث میشود کمتر دچار دوگانگی و سردرگمی شوند. البته افرادی که دچار اعتیاد به رسانهای خاص میشوند و در واقع اثر بلع در آنها پدید میآید، به احتمال زیاد دچار آن دوگانگی و سردرگمی میشوند.
این نکته را تاکید کنم که این تعدد رسانهها که منجر به تولید حجم زیادی محتوا شده، از ویژگیهای عصر کنونی است. یک زمانی رسانههای محدود و مخاطبان انبوه داشتیم، اما اکنون شاهد پیدایش رسانههای زیاد، محتوای انبوه و مخاطبان خاص شدهایم؛ یعنی یک چرخش از وضعیت گذشته به وضعیتی جدید و متفاوت که مهمترین ویژگی آن حق انتخاب گسترده مخاطب و آن هم بدون تعارف است.
این فضا به گونهای است که بازیگران زیادی در تولید محتوا پیدا کرده است و هریک از این بازیگران تلاش میکنند با تنوع بخشی به تولیدات خود، مخاطبانی را جذب کنند. بنابراین شاهدیم مردم با چنین فضایی روبهرو هستند و بخشی از اوقات فراغت خود را در این فضا سپری کرده و یا حتی اطلاعات خود را در این فضا کسب میکنند.
به اعتقاد من نکته مهم این است که با توجه به شناخت نسبی مخاطبان از فضای رسانهای جدید، آنها مصرف رسانهای خود را بین رسانههای مختلف توزیع میکنند.
فکر میکنید چرا مخاطب تلویزیون کمتر شده و مردم سراغ برنامههای اینترنتی میروند و یا پای شبکههای ماهوارهای مینشینند؟
وقتی شما به عنوان مخاطب با تعدد رسانه و تنوع محتوایی نسبت به گذشته روبهرو هستید، نمیتوان انتظار داشت مخاطب فقط به یک رسانه توجه نشان دهد. مخاطب در این سپهری که شکل گرفته، سعی میکند با توجه به نیاز اطلاعاتی و پرکردن اوقات فراغتش، مصرف رسانهای خود را مدیریت کند. بنابراین افراد جامعه به عنوان مخاطب و به دلایل مختلف از جمله تمایل و گرایش شخصی در این رسانهها توزیع میشوند.
در چنین وضعیتی که دسترسی به رسانههای متعدد افزایش مییابد، میتوان انتظار داشت که مخاطبان رسانههای سنتی کاهش یابد و مانند دورانی که انحصار داشتند، مخاطبانشان همان تودههای کثیر نباشند.
در بخشی از پاسخ به سوال قبلی به مخاطب بیتعارف کردم. منظورم این بود که اولا مخاطب با هیچ رسانهای تعارف ندارد؛ او بر مبنای عملکردی که از رسانههای مختلف میبیند، رسانه یا رسانهها و محتوای مورد علاقهاش را شناسایی و گزینش میکند؛ اگر حس کند رسانهای در رفع نیاز خبری و پر کردن اوقات فراغتش ضعف دارد، بدون تعارف او را از فهرست علاقهمندیها پاک و رسانهای دیگر را جایگزین میکند. یکی از دلایل کاهش مخاطبان یک رسانه را میتوانیم در چنین علتی ببینیم.
تولید محتوا شبیه صداوسیما نیازمند اصلاح قانون
به تازگی بحث نظارت و احاطه صداوسیما بر آثار شبکه خانگی مطرح شده است. آیا این نوعی انحصارطلبی و تضعیف رقبای تلویزیون نیست؟
در این سالها بسیاری مطرح کردهاند که باید تلویزیون خصوصی راهاندازی شود و یا اینکه تولید برنامههای تلویزیونی مانند سریالها نباید در انحصار صداوسیما باشد، اما آنها یک نکته را کمتر توجه میکنند و آن اینکه در این خصوص قانون تاکید دارد رسانههایی چون رادیو وتلویزیون باید در انحصار صداوسیما باشد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت تولید محتواهایی مانند سریال نیز در اختیار صدا و سیماست. در واقع صدور مجوز سریال مربوط به وزارت ارشاد با سازمانی دیگر نیست و در حوزه اختیارات صدا و سیماست؛ یعنی کنترل رسانههای صوتی و تصویری فراگیر طبق قوانینی که وجود دارد در تملک صداوسیماست.
به اعتقاد من اگر قرار باشد سازمانهای دیگر نیز در تولید سریال و برخی برنامههای تلویزیونی نقشآفرینی کنند و نوعی رسانه مانند تلویزیون و تولید محتوای آن را داشته باشند، قانون باید اصلاح شود وگرنه این انحصار قانونا در اختیار صداوسیما خواهد بود.
دلیل محبوبیت و رونق سریال های شبکه خانگی را چه میدانید؟
معتقدم که محبوبیت سریال و مجموعههای داستانی در کشور ما موضوعی مهم و غیرقابل انکار است. بسیاری از سریالهای تلویزیونی را شاهد بودیم که در زمان پخش آنها خیابانها خلوت و باعث میشد مردم خود را به گیرندههایشان برسانند تا سریال مورد علاقه خود را ببینند؛ این از گذشته وجود داشته است، بهویژه در زمانی که هنوز شرایط جدید رسانهای پدید نیامده بود و مردم غیر از تلویزیون وسیله دریافت دیگری نداشتند؛ لذا یکی از دلمشغولیهایشان تماشای سریالهای تلویزیونی بوده است.
بهطور نمونه میتوان به سریالهای «هزار دستان»، «آرایشگاه زیبا»، «سربداران»، «کوچک جنگلی»، «روزگار قریب»، «امام علی(ع)»، «یوسف پیامبر»، «سلطان و شبان» و یا برخی سریالهای خارجی مانند «جومونگ» و «اوشین» که تنها بخشی از فهرست سریالها را شامل میشوند.
اما در شرایط کنونی سطح دسترسیهای مردم به منابع مختلف فیلم و سریال افزایش یافته، از شبکههای ماهوارهای که روزانه دهها فیلم و سریال پخش میکنند تا سریالهای خانگی که در کشور فعال است؛ این تنوع دریافت توسط مخاطب سبب میشود هر مخاطبی با توجه به علاقهمندیاش به ژانری خاص، رسانه و محتوای مورد علاقهاش را انتخاب کند؛ پس نباید انتظار داشت این علاقهمندی نسبت به فیلمها و سریالهای یک رسانه همانند گذشته باشد و در وضعیت گذشته باقی بماند و بالطبع بین رسانهها و محتواهای مختلف توزیع میشود.
به یک معنی دیگر، شاخص محبوبیت متناسب با ژانر، محتوا، بازیها، روایت، جدید بودن داستان، ارتباط داشتن با زندگی مخاطب، شیوههای نوین روایت، هنرپیشگان، خط قرمزها، فرم و شکل محتوا و.... از سوی مخاطب به رسانهها و برنامههای مختلف تعلق میگیرد. با این نگاه برخی از سریالهای نمایش خانگی، به دلایلی خاص از جمله فضای نسبتا بازی که در پرداخت به سوژه برایشان وجود دارد، نوع داستان و شیوه پرداخت آن و برخی دلایل دیگر با استقبال مردم مواجه بوده است.
گفتوگو از هنگامه ملکی
نظر شما