بستر سیاسی انقلاب فرهنگی
داود سلیمانی فعال سیاسی و از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دهه شصت، در پاسخ به اینکه انقلاب فرهنگی در کدام بستر سیاسی شکل گرفت، به ایرناپلاس گفت: اگر به تاریخ انقلاب نگاه کنیم، از سال ۱۳۵۷ که زمان پیروزی انقلاب اسلامی است، تا سال ۶۰ تمام آزادیهایی که برای تمامی گروهها و احزاب مورد تصور است، در ایران فراهم است. یعنی گروههای چپ به مفهوم مارکسیستی و همینطور سایر گروههای مسلمان، سازمان مجاهدین خلق و... فعالیت میکردند و این فعالیتها هیچ محدودیتی نداشت.
این استاد دانشگاه ادامه داد: همه این گروهها مجموعههایی برای خود ساخته بودند. شاید احزاب ابتدای انقلاب، در تاریخ ایران بینظیر باشند. شرایط انقلابی بود و برخی برای پیروزی انقلاب به مشی مسلحانه اعتقاد داشتند و برخی نظری برخلاف این موضوع داشتند. انقلاب در چنین شرایطی پیروز شد و آزادی بیان برای همه وجود داشت. همه مردم بهره میبردند، ولی برخی بهجای بهرهبردن به سوء استفاده رو آورده بودند و این آزادی را وسیلهای کردند تا با انقلابیون و دولت مستقر انقلابی زاویه پیدا کنند و بجنگند.
دانشگاه را به اسلحهخانه تبدیل کرده بودند
داود سلیمانی گفت: تا زمانی که بحث نقد بود، مشکلی وجود نداشت. چون هر حاکمیتی برای اینکه اصلاح شود به نقد نیاز دارد و راز تداوم حکومتهای ایدهآل، رسانهها، احزاب آزاد و نهادهای مدنی هستند تا از انحراف حکومت جلوگیری کنند. این نقدها کمکم به فعالیتهای نظامی تبدیل شد و ما در برهههایی کسانی را داشتیم که از قبل نسبت به درگیری با انقلابیون پیشبینیهایی داشتند و با انقلاب همراه نبودند. مثل چریکها و سازمان مجاهدین و گروههای چپ مسلح. آنها از هرج و مرج قبل از انقلاب استفاده کردند و شروع به جمع آوری سلاح نمودند.
وی افزود: آنها بخشی از این سلاحها را تحویل نداده بودند که توسط کمیتهها کشف میشد. بخش زیادی از این گروهها مسلح بودند و همانطور که معروف است، دانشگاه و محیط دانشگاه را به اسلحهخانه تبدیل کرده بودند. سلاحهای خود را در کمد های دانشگاه و سایر فضاها پنهان میکردند و مسلح بودند. آنها تا مدتی فعالیت نظامی بارزی نداشتند، تا اینکه نقاطی از کشور درگیر آشوب شد و برخی از پاسداران توسط گروهکها شهید شدند و عدهای از پاسداران را سر بریدند و سوزاندند و امثال این اتفاقات رخ داد. در اینجا بنای برخورد مستقیم با حاکمیت و نیروهای انقلابی در دستور کار مستقیم قرار گرفت و خرابیهای بسیاری در کردستان و شمال کشور بهوجود آمد و به قتلهایی دست زدند. در واقع آنها با ورود به فاز مسلحانه زاویه خود با حاکمیت را نشان دادند. در این شرایط دانشگاهها نیز مستثنا نبودند و بچههای مسلمان و کسانی که تعلق خاطر بیشتری به امام و انقلاب داشتند و مدافع انقلاب محسوب میشدند، دست به تصفیه زدند و زمینههای شکلگیری انقلاب فرهنگی در دانشگاه بهوجود آمد.
تکثر حاکم بر دانشگاه
دکتر سلیمانی در خصوص فضای حاکم بر دانشگاه در دوره پیش از انقلاب فرهنگی گفت: در دانشگاهها نسبت به فضای خارج آزادی بیشتری وجود داشت. دانشگاه آیینه بیرون خود بود. ولی در بیرون دانشگاهها اگر مردم با عنوان انقلابیون و حزب الله مانع میشدند و برخورد داشتند، در داخل دانشگاه چنین موانعی کمتر بود و حتی شورای دانشجویان متشکل از همه گروههای چپ و مارکسیست و مسلمان و انجمن اسلامی و مجاهدین خلق بود. بهطوری که انجمنهای اسلامی در داخل دانشگاهها در یک اقلیت قرار داشتند و با اینکه از نظر تعداد و مجموعه نیروهای طرفدار در داخل دانشگاه اقلیتی فراگیرتر بودند، ولی چند گروه دیگر نیز در شورای دانشجویان عمل میکردند که همگی با انجمن فاصله داشتند.
این عضو سابق جبهه مشارکت در ادامه گفت: همین مساله باعث میشد هر گروه در دانشگاه تابلوی خود را داشته باشد. بهطور مثال در تمام دیوارهای دانشکده فنی(دانشگاه تهران) از داخل هر قسمت و هر متر مربع یک تابلوی اعلانات برای گروه خاصی بود. پیکار، سازمان چریکها، طوفان، صف، ابوذر، موحدین، منصورون، رعد و... . همه تابلو و عکس داشتند و فعالیتهایی داشتند و نشریاتی منتشر میکردند. همه طرفدارانی داشتند. ولی در رایگیری برای تصمیماتی که در دانشگاه اجرا میشد انجمن اسلامی یک رای داشت، چون یک تشکل بود. با اینکه از نظر تعداد چندین برابر کل گروهها بود. این نوع برخورد دموکراتیک نبود و یک رای، بیانگر مجموعهای با آن پایگاه نبود. ولی این روال ادامه داشت تا به فاز برخورد رسیدند و در این فاز بود که دانشجویان چپ از چهارچوبهای حکومت و مجموعه انقلاب سوء استفاده کردند و شاهد برخوردهای خشنی بودیم. تالار رجب بیگی در دانشکده فنی به نام دانشجوی شهید رجب بیگی است که توسط منافقین ترور شد. با شکلگیری ترورها فضای دانشگاه تغییر کرد و به انقلاب فرهنگی رسید.
دانشگاه امروز و دیروز؟
داود سلیمانی در مقایسه فضای امروز دانشگاه با دانشگاه پیش از انقلاب فرهنگی گفت: فضای امروز با فضای آن روز قابل قیاس نیست. در آن دوران دولت مستقر قوی نبود و برخی شعارها و حرکتها به دولت اجازه نمیداد کار خود را انجام دهد. گروهها و سازمانها و تشکلهای افراطی زیادی وجود داشتند. مجموعهای از تحولات شکل میگرفت و هر کدام مانعی برای برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت کشور بود. ولی امروز اینطور نیست و انقلاب فرهنگی اشکال مختلفی به خود گرفته است. در گذشته رسانه فقط کاغذ بود و در شرایط انقلاب فرهنگی تشکلها و گروههایی با افکار و اندیشههای متفاوتی وجود داشتند که متاسفانه قدر آن شرایط دانسته نشد و آنها با کار مسلحانه آن فضا را محدود کردند.
وی افزود: امروز فضا تک صدایی و محدود است و ما نتوانستیم چندصدایی را با آییننامهها و قوانین تشکلها در دانشگاه تحقق بدهیم و آن نگاه بسته به امروز رسید. امروز نمیتوان گفت به ایدهآل انقلاب فرهنگی رسیدهایم. اینکه محیط سالمی فراهم شود که در کنار علم آموزی و درسآموزی دانشجویان بتوانند به فعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی خود بپردازند و بتوانند افکار و صداهای متفاوت را به جامعه برسانند. با برخورد نامطلوب، فضای آزادی بسته شد و دیگر گشایش سخت بود. حتی کرسیهای آزاد اندیشی نتوانست جای خود را در دانشگاه باز کند و ما امروز با ایدههای انقلاب فرهنگی فاصله داریم.
سلیمانی گفت: البته از جهتی خوب شد و ما در تجربه انقلاب فرهنگی دانستیم چه کارهایی تندروانه بود و چه کارهایی کندروانه. در چه کارهایی افراط شده و در کجا باید توبه کنیم. چه در نوع تسویه و برخورد با گروههایی که تفکر ما را نداشتند. بچه مسلمانها نیز اجازه میدان دادن به آنها را نمی دادند و این در پرتو نگاههای خشونتآمیز و حرکات مسلحانه برخی گروهها بود. امروز نیز کمابیش با این محدودیت ها روبرو هستیم و گاه دانشجویان امنیت روانی لازم برای فعالیت در تشکل٬های خود را ندارند و این بهدلیل عمل چندگانه در مجموعه حاکمیت و جامعه ماست که شاید در برخی جاها و در دانشگاهها باید بیشتر بر این نکته توجه شود و براساس قانون تشکلها و انجمنها در دانشگاهها فعالیت شود. ولی برخی تصمیمات خارج از دانشگاه اجازه فعالیت به این گروهها را نمیدهد. علاوه بر این ضعف، نکته دیگر این است که دانشگاه امروز ما علاوه بر تلاشهایی که در زمینههای علم و فنآوری انجام داده است، نتوانسته آنها را به محصولاتی در راستای خودکفایی کشور تبدیل کند. در زمینه فرهنگ نیز همین است و ما نتوانستهایم تبلور فرهنگ ناب اسلامی را به شکلی که هم با دموکراسی جور دربیاید و هم پاسخگوی دغدغههای نسل جوان باشد، در تولید نرم افزاری برنامهها و اجرای سختافزاری آنها داشته باشیم و نتوانستیم در این زمینه موفق باشیم.