*طيف علامه شكننده بود
ايرناپلاس: با وجود قرابت گفتماني جريان ميانه و طيف شيراز، چرا در نهايت جريان ميانه با طيف مدرن ائتلاف كرد و تحكيم علامه را شكل داد؟
قاسمي: اين اتفاق دو دليل داشت. بخشي از آن به بيتجربگي سياسي برميگشت. طيف ميانه خيال ميكرد كه اگر با جريان اول بنشيند، ميتواند مشكل را حل كند. بخشي از آن ناشي از اشتباه تحليلي بود و بخش عمدهتر آن تأثير نشست گيلان بود. در نشست گيلان تحليلها و تفسيرها به اين سمت سوق پيدا كرد كه جرياني از بيرون تعيين تكليف ميكند و ميخواهد كاملاً يكطرفه ببندد. اين احساس خطر باعث سوق يافتن جريان سوم به سمت اين ائتلاف شد. به نظر من اين ائتلاف شكننده بود و مشخص بود كه به نتيجه نميرسد. چون هم اختلافات دو جريان اساسي بود، هم حاكميت روي اين ائتلاف حساسيت داشت. اين جلسه يا توافق فقط از سر ترسي بود كه در گيلان بهوجود آمده بود. آن زمان فكر ميكردند كه شايد بشود با يك ائتلاف چند به چندي مشكلات را حل كرد و اين تحليل اشتباهي بود.
ايرناپلاس: فضاي حاكم بر نشست علامه با وجود اين تمايزات گفتماني به چه ترتيب بود؟
قاسمي: من در نشست علامه حضور داشتم. همانجا هم فضاي حاكم نشاندهنده اين بود كه اين ائتلاف سرانجام خوبي ندارد و نميتواند به نتيجه برسد.
ايرناپلاس: برآورد من از كليت فرمايش شما اين بود كه همه گروهبنديها و جرياناتي كه داخل تحكيم بود، بهنوعي بازتاب جامعه بود. يعني جريانات داخل تحكيم جريانات خارج دانشگاه را با وزنهاي مختلف نمايندگي ميكردند. سؤال اين است كه جريان ميانه كه عمدتاً با مدل اصلاحطلبي درون نظام و دفاع از دوم خرداد فعاليت ميكنند و در جامعه وزن بيشتر و دست بالا را دارند، چرا در دانشگاه اين وزن را ندارند؟ چرا اين جريان هيچوقت نتوانست نقش محوري در راستاي حل منازعه داخلي ايفا كند و دست بالا را بگيرد و ابتكار عمل داشته باشد؟ چرا مدام در حال جابهجايي است و كسي حرفش را نميخواند و خيلي اعتبار ندارد؟
قاسمي: يك دليلش اين بود كه اين صورتبندي كه من عرض كردم، در آن زمان اينقدر شفاف نبود. اين صورتبندي را در ناخودآگاه خود داشتيم، اما روي كاغذ نياورده بوديم. دانشجويي كه ميخواست سمت جرياني برود نميدانست به سمت چه افكاري ميرود؟ اين اختلافات در دهه هفتاد تا اوايل سال هشتاد وجود داشت. ولي تقسيمبندي شده نبود و تكليف روشن نبود. دوم اينكه در آن فضاي ملتهب سوءتفاهمهاي زيادي اتفاق ميافتاد. براي مثال، دانشگاه تبريز يا گيلان با ما همفكر و همراه بودند، اما ناگهان ديده ميشد كه با جريان ديگري ائتلاف ميكردند. در اين فضاي رقابت كودكانه كه آلودگيهاي بيرون نيز به آن وارد شده بود، همه در معرض اتهام بودند. فضاي تعاملات و مناسبات جريانها خيلي چيپ و ظرفيتها عموماً پايين بود. اتفاقاً درون طيف آقاي طباطبايي و طيف آقاي افشاري اين اتحاد تشكيلاتي بيشتر بود و تكليف آنها روشنتر بود. نكته ديگر اينكه برعكس آن چيزي كه شما ميگوييد، در جامعه گرايش به سمت اين قشر معتدل چندان زياد نبود و جامعه بيشتر به سمت پرخاشگري يا انفعال ميرفت. يعني تحريم انتخابات بيشتر از مشاركت در انتخابات خريدار داشت. دقت كنيد در انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا در سال 1382 چند درصد مردم تهران در انتخابات شركت كردند؟ تيزي مواضع اين جريانات بهگونهاي بود كه حتي خود آقاي خاتمي هم بهنوعي مظلوم واقع ميشد. همه حمله ميكردند كه چرا اينقدر عقبنشيني صورت گرفته است؟ انتظارات خيلي زياد بود و آقاي خاتمي نيز بر اساس واقعيتها پيش ميرفت و محدوديتهايي داشت و فشارهاي زيادي روي او بود. الان ما ميگوييم خاتمي خوب عمل كرد، آن زمان چنين ارزيابي اصلاً قابلقبول نبود.
*نقش وزارت علوم خاتمي
ايرناپلاس: نظر شما در مورد عملكرد وزارت علوم آقاي خاتمي در اين اختلافات چيست؟ به نظر شما ميتوانست نقش مؤثرتري ايفا كند؟
قاسمي: اولاً وزارت علوم آنقدري كه ما درگير بوديم نسبت به موضوع اشراف نداشت. نكته دوم اينكه تعيينكننده سياستهاي وزارت علوم، خود وزارت علوم بهتنهايي نيست. بههرحال وزارتخانه در تعامل با نهاد نمايندگي، مجلس، هيئت دولت، نهادهاي امنيتي و وزارت اطلاعات بود و بايد هماهنگ عمل ميكرد. وزير بايد به شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي عالي امنيت ملي پاسخگو ميبود؛ به همين دليل مجبور بود كه هماهنگ عمل كند. لذا در زميني بازي ميكرد كه چارچوبش را ديگران تعيين كرده بودند. اينكه در نشست گيلان دكتر معين در روز اول پيام نميدهد و در روز دوم احتمالاً مجبور به دادن پيام ميشود، اين معنادار است. يعني تعيينكننده امور وزارتخانه، تنها وزير نيست و ديگراني نيز هستند. بنابراين در اين اختلافات نقش وزارت علوم را خيلي پررنگ نميدانم. چون هم ظرف آگاهيشان محدود بود هم سياستها در جاي ديگري تعيين ميشد.
ايرنا پلاس: بنابراين شما اختلافات را قابلحل نميدانستيد؟
قاسمي: ابداً!
*حل شدن اختلافات محال بود
ايرناپلاس: ولي مسئله اين است كه خيلي از اين اتفاقات در دهه 60 هم افتاده است. يعني تحكيم در انتخابات مجلس سوم هم دخالت ميكند ولي منجر به اختلافات داخلي نميشود.
قاسمي: آن اختلافات بنيادين نبود. موارد اختلافي كه من نام بردم را نگاه كنيد. چه چيزي مانده كه روي آن اختلاف نداشته باشند؟ حال شما اين اختلافات را با چاشنيهاي ديگري ببينيد. مثلاً آقاي افشاري براي خودش جايگاهي قائل بود كه اصلاً حاضر نبود در مقابل آقاي طباطبايي كوتاه بيايد. خودش را بهعنوان رهبر جنبش دانشجويي ميديد كه در سطح ملي و بينالمللي نقش ايفا ميكند. تصورش اين بود همه دنيا او را ميشناسند و حكومت توان برخورد با او را ندارد. وقتي اختلافات بنيادين باشد و اين تصورات هم وجود داشته باشد، حل شدن اختلافات محال است. يكوقتي درون يك تشكل اختلافاتي هست، اما بالاخره يك چارچوبهايي مورد قبول است و ميشود اختلافات را حل كرد. اما در اينجا از دين، انقلاب و امام تا موارد جزئي اختلاف وجود داشت. شما اگر در نشستهايي كه انجام ميشد ميبوديد، كاملاً متوجه ميشديد. من يادم هست گاهي اختلافات آنقدر شديد بود كه من در صحبت با دوستانم ميگفتم ما كه در بين خودمان نميتوانيم اختلافات را مديريت كنيم، اگر كمي قدرت را به ما بدهند با هم چگونه برخورد ميكنيم؟ اصلاً حرف هم را گوش نميداديم.
ايرناپلاس: بعد از انشعاب هم همان اختلافات بازتوليد ميشود. طيف شيراز عملاً در قالب چارچوب گفتماني دولت احمدينژاد مستحيل ميشود و در طيف علامه هم دوباره همان اختلافات بازتوليد ميشود. انشعابي كه قرار است اختلافات را حل كند، عملاً به جايي نميرسد.
قاسمي: چون هيچكدام از آنها ديگر دفتر تحكيم نبود. در واقع نه طيف شيراز چارچوب مشخصي داشت و نه طيف علامه. به همين دليل هر دو استحاله شدند و اين جريان وسط هم اصلاً ظرفيت تشكيلاتي نداشت. در ضمن در بيرون هم اجازه تشكليابي مجدد نميدهند. فرض كنيد طيف شيراز ميخواست براي خود چارچوبي تهيه كند. واقعاً ارادهاي براي اينكه چيزي بهعنوان دفتر تحكيم با هويت اصلي خودش وجود داشته باشد، وجود نداشت. تنها هدف اين بود كه اينها از هم جدا شوند و التهاب و اختلاف فروكش كند. دانشجوياني مثل «سعيد حبيبي» كه هنوز انرژي داشتند، اما نااميد بودند به سمت انديشههاي چپ رفتند. مانند يك آدم تشنه كه عطش زيادي دارد و دائم دويده و به سراب رسيده، اگر به او سراب ديگري را نشان دهند ممكن است از فرط تشنگي به سمت آن بدود. دانشجويان عموماً سر جاي خود نشستند و منفعل شدند. حتي در سال 83 و 84 هم كه احمدينژاد آمد، طيف شيراز با اينكه خيلي پروبال داشتند و در ظاهر بيانيه ميدادند و فعاليت ميكردند، اما ميدانستند كه به دليل اينكه بدنه و عقبه را از دست دادهاند، ديگر فعاليت جواب نميدهد. كورسويي در احزاب وجود داشت كه فكر ميكردند با آمدن شخص خاصي ميتوانند خودشان را احيا كنند و رياست جمهوري را ببرند كه اين هم نشان داد جواب نميدهد. فضا بهشدت خاص بود و براي دركش فقط بايد لمسش كرد.
گفتوگو از سيد عمادالدين محمودي
17 سال بعد از انشعاب تحكيم - بخش نهايي
قاسمي: جريان ميانه تحكيم اصلاً ظرفيت تشكيلاتي نداشت
۱۹ فروردین ۱۳۹۸، ۱۸:۳۰
کد خبر:
83269891

تهران - ايرناپلاس - بخش پنجم و نهايي گفتوگوي ايرناپلاس با دكتر علي اصغر قاسمي به تبيين ماهيت اختلافات تشكيلاتي و بيان ويژگيهاي طيفهاي مختلف درون دفتر تحكيم وحدت ميپردازد. قاسمي سابقه عضويت در شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه تربيت مدرس را دارد.