۱۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۸:۴۶
کد خبر: 83232616
T T
۰ نفر

14 اسفند 59؛ اولین رییس جمهور در راس اپوزیسیون

۱۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۸:۴۶
کد خبر: 83232616
14 اسفند 59؛ اولین رییس جمهور در راس اپوزیسیون

تهران – ایرنا پلاس - «آرام باشید دارم صحبت میكنم ... آرام باشید ... شمایی كه با این چماقداران نیستید، از آن‌ها فاصله بگیرید تا من از مردم بخواهم به حساب آن‌ها رسیدگی كنند.» این‌ها جملات آشنایی است كه بار‌ها در سالگرد 14 اسفند از تلویزیون پخش شده‌است.

ابوالحسن بنی‌صدر كه سخنران مراسم بزرگداشت محمد مصدق؛ در 14 اسفند 59 در دانشگاه تهران بود، این مراسم را تبدیل به میتینگ سیاسی كرد. شكست بنی‌صدر و ائتلاف وی در به كرسی نشاندن گزینه خود به‌عنوان نخست‌وزیر كابینه، سطح تعارضات و چالش‌های داخلی بین رهبران سیاسی كشور را افزایش داد. ابوالحسن بنی‌صدر با خواندن برخی اسامی و انتصاب افرادی كه به تعبیر وی در پی ایجاد آشوب و تنزل جایگاه قانونی ریاست جمهوری هستند، به كمیته انقلاب اسلامی و بنیاد مستضفان و نهاد‌های انقلابی سبب سردادن شعار علیه دكتر بهشتی بود.



*بنی‌صدر در دانشگاه تهران چه گفت؟

در این مراسم ابوالحسن بنی صدر صحبت‌های خود را در چارچوب نقد جناح مكتبی جامعه صورت‌بندی كرد. وی پس از ارائه نگاه و مواضع خود و نقد برخی رفتار‌ها كه آن‌ها را بازتولید ارتجاع در دوره انقلاب تفسیر می‌كرد، گفت: «امروز این طور كه به من گفته اند، نیرو‌های انتظامی را نه باتوم دادند و نه وسیله داده اند. لابد این هم جزو برنامه بوده است به هر حال شما مردم آرامش خودتان را حفظ كنید. از برخورد تا می‌توانید خودداری بكنید. اگر اخطار ما مفید واقع نشد، آن وقت نوبت شماست كه وارد عمل بشوید. با آرامش دانشگاه را ترك بگوئید و از خدا بخواهید كه این گونه اتفاق‌ها بنای وحدت این ملت را متزلزل نكند و امروز بحمدالله بسیاری چیز‌ها از حركت این‌ها بر ما معلوم شد؛ و امروز بحمدالله بسیاری چیز‌ها از حركت این‌ها بر ما معلوم شد. اگر می‌گفتند كه ما این‌ها را نمی‌شناسیم، امروز این‌ها بر اثر حس عمل شما دستگیر و تحویل مقامات انتظامی شدند و مشخصات آن‌ها معلوم شد و مشخص شد كه از كجا آب می‌خورند.

امیدواریم كه دیگر بهانه‌ای نباشد و همه بدانند كه اگر در برابر این گونه اشخاص قاطعیت لازم به خرج داده نشود، امنیت قضایی به این كشور باز نمی‌گردد و بدون امنیت قضایی ما نخواهیم توانست جمهوری را به راه صواب ببریم.»

وی در واكنش به شعار‌های جمعیت حاضر گفت:

«خواهران و برادران من! دفعه پیش كه صحبت كردم عده‌ای تلفن كردند و نامه نوشتند كه شما كوتاه آمدید. شاید حالا هم عده‌ای از شما بروید و همین كار را بكنید، اما بدانید كه كار رئیس جمهوری خروس بازی و جنگ خروس نیست. كار رئیس جمهوری بیان حقایق و ایجاد آگاهی در مردم است و كوشش است برای این كه اساس وحدت در جامعه از بین نرود، آن مقدار از مخاطب هم كه گفتم در مقام این بود كه عده‌ای هستند كه بدون اطلاع و خودسر عمل می‌كنند و وقتی كه شما این‌ها را به پای عده‌ای دیگر بنویسید، بر پای كشور است. ما باید هر چیزی را تحقیق كنیم و تا به آخر برویم و كشور خودمان را محیط امنی بگردانیم. این كه رئیس جمهوری برای صحبت بیاید و عده‌ای با اسلحه سرد و گرم برای اخلال بیایند، این جمهوری، جمهوری نیست كه بتواند دوام بیاورد. مگر این كه شما مردم همان طوری عمل بكنید كه كردند، از این پس هم باید به این چماقدار‌ها كه معلوم است چه كسانی هستند بگویم كه: بدانید و چماق هایتان را هم بشكنید. مگر از كار مغز چه زیانی دیدید كه آن را با چماق عوض كردید؟ به جای چماق هایتان مغزهایتان را به كار بیاندازید. آن وقت خواهید دید كه جو اجتماعی ما تا كجا سالم، پاك و منزه خواهد شد.»



*14 اسفند، بروز ائتلاف

پیش از آغاز انتخابات ریاست جمهوری همه گروه‌های سیاسی در یك نقطه و یك موضع اشتراك نظر داشتند: مخالفت با دولت بازرگان. گروه‌ها و روشنفكران چپ، نیرو‌های چپ اسلامی مثل جنبش مسلمانان مبارز، سازمان مجاهدین خلق، و عمده گروه‌های مكتبی و روحانیون هركدام به شكلی در نقد بازرگان اشتراك نظر داشتند. حتی این مخالفت در نگاه لیبرال‌های منفرد همچون ابوالحسن بنی‌صدر هم وجود داشت. با این وجود پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب بنی‌صدر آرایش سابق نیرو‌های سیاسی دچار تحول شد. پس از به كرسی نشستن محمدعلی رجایی، گزینه حزب جمهوری اسلامی، بر صندلی نخست وزیری، یك ائتلاف عجیب میان مخالفین حزب روحانیون انقلابی تشكیل شد. ائتلافی سه‌گانه از نیرو‌هایی كه علاوه بر تضاد عمیق ایدئولوژیك، از تضاد سیاسی نیز برخوردار بودند.



*بنی‌صدر، محور سیاسی وحدت چپ‌ها و لیبرال‌ها

نهضت آزادی و جبهه ملی، در كنار سازمان مجاهدین خلق دو جریان اصلی متولی برگزاری میتینگ 14 اسفند بودند؛ میتینگی كه به‌نوعی رونمایی از این ائتلاف جدید بود. ائتلافی كه البته عمر چندانی هم نیافت. با ورود به بهار داغ سال 60، به همان اندازه كه پیوند بنی‌صدر و مجاهدین خلق عمیق‌تر می‌شد، ضلع سوم این ائتلاف كه همواره در سیاست ایران تاخیر فاز داشت، پیوند‌های ارتباط با اضلاع دیگر را سست‌تر می‌كرد. به نحوی كه در جریان عزل اولین رییس جمهور، نیرو‌های نهضت آزادی كه البته در مجلس در اقلیت قرار داشتند، عملا دست به هیچ اقدامی نزدند. این در شرایطی بود كه مجاهدین خلق در پاسخ به نامه‌ای كه دبیركل نهضت آزادی با عنوان «برای فرزندان مجاهد و مكتبی‌ام» خطاب به آنان و سازمان مجاهدین انقلاب نگاشت، موضع شدید انتقادی خود به بازرگان را در پاسخ به آن نامه ابراز كرد.

بازرگان در این نامه نوشته بود: «به هر دوی شما، سازمان مجاهدین خلق و به گروه‌ها و نهادهائیكه عنوان مكتبی اختیار كرده‌اید فرزند میگویم و هر دو را برادر همدیگر میدانم. برادرانی كه با هم قهر هستید و سخت در نزاع و باعث مسائل بحرانی حاد برای مملكت و انقلاب.

مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید. در سال 1343 كه در زندان بودیم بدنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید، بدون آنكه از خانه فرار كرده یا اخراج شده باشید. مبانی فكری و تنظیمات اولیه را كتاب‌ها و بحث و تحلیل‌ها و تجربیاتی كه از نهضت گرفتید تشكیل میداد. اگر بعداً بلحاظ ایدئولوژی و تاكتیك فاصله‌ها و اختلافهائی پیش آمد و از خود شما كسانی جدا و مخالف شدند این‌ها مانع و منكر رابطه پدر فرزندی نمیتواند بشود.

مكتبی‌ها نیز با همه تندی و تلخی و بدخلقی كه دارید از ما هستید. اولاً افكار و اعتقادات اسلامی اجتماعی سیاسی همه‌تان مستقیماً یا با واسطه از تفسیرها، تعلیمات، كتاب‌ها و سخنرانی‌های امثال طالقانی، شریعتی پدر و پسر، مطهری، دكتر سحابی و من درست شده است كه همگی رسماً یا فكراً نهضتی بودیم. عقد ارادت و اخوتتان با روحانیت و با امام امت را ما بستیم. ثانیاً چه آن جناب برادری كه رئیس دولت است اعتراف (و بقول خود افتخار) به شاگردی یا فرزندی ما میكند و تا قبل از انتخاب رئیس‌جمهور عضو هیئت اجرائیه نهضت آزادی بود و چه آن دیگری كه كاندید ریاست جمهوری شد و در هیچ گفتار و نوشتار از بی‌لطفی بما كوتاهی نكرده است، بزندان می‌آمد برای اعلامیه‌ها و عملیات نهضت دستور نظر بگیرد (و خلاف آن را عمل كند) و ملاقات و مراجعه تیمسار مقدم در خانه‌اش را به من گزارش میداد تا وجدانش راحت باشد...»



*ائتلافی كه پایدار نماند

پس از اوج‌گیری اختلافات در بهار 60، جمع‌بندی راس مجاهدین خلق و نیرو‌های سیاسی حامی بنی‌صدر، به سمت مبارزه مسلحانه پیش رفت. مجاهدین خلق با این ایده كه تشكیلات آهنین تنها پیروز شرایط انقلابی است از فاز سیاسی وارد فاز مسلحانه شد كه با واردكردن هزینه‌ها و خسارات سنگین به نیرو‌های پیش‌برنده انقلاب نهایتا ناكام ماند. با این وجود 14 اسفند 59 زا این جهت حائز اهمیت است كه نقطه عطف نمایاندن ائتلاف سه‌گانه بنی‌صدر، مجاهدین و لیبرال‌ها تلقی می‌شد.



گزارش از سیدعمادالدین محمودی
۰ نفر