وزیر کشور امروز از مشارکت ۲۴ میلیون و ۵۱۲ هزار و ۴۰۴نفر در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی خبر داد که مشارکت ۴۲.۵۷درصدی را رقم زده و نسبت به کل انتخابات برگزارشده پس از انقلاب کمترین مشارکت را ثبت کرده است.
کاظم انبارلویی، سردبیر سابق روزنامه رسالت درباره کاهش میزان مشارکت در این دوره از انتخابات مجلس و علل آن به ایرناپلاس میگوید: دلایل کاهش مشارکت عمومی مشخص است. مردم دلخوریهایی از مجلس و دولت دارند، از سوی دیگر، حیرت و سرگردانی ناشی از لیستهایی که اصلاحطلبان منتشر کرده بودند، سبب شد دوقطبی در انتخابات ایجاد نشود. توجه داشته باشید آقای محجوب و خانم جلودارزاده که در انتخابات دوره قبل بیش از یکمیلیون رأی داشتند، در این دوره پایگاه رأیشان را از دست دادند. یعنی جامعه رأی یا سرمایه اجتماعیشان را که همان کارگراناند، ازدستدادهاند.
وی میافزاید: دقت داشته باشید، فهرست اصلاحطلبان از نفر ۳۱ به بعد هم شروع نمیشود. یعنی اصلاحطلبان که یک ضلع این رقابتاند، ضمن آنکه انتخابات را تحریم نکردند، جدی نیز وارد میدان نشدند؛ چراکه سرمایه اجتماعیشان را از دست دادند.
این فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به اینکه آمریکاییها طی ۲۰ سال اخیر تلاش کردند از یک ضلع رقابت حمایت کنند، تصریح میکند: آنهم نه از باب آنکه این ضلع رقابت را قبول دارند، بلکه ازاینجهت که فضای رقابت را تهییج کنند. لذا رسانههای غربی هیچگاه در مقام تحریم انتخابات نبودند؛ اما در این دوره، رسانههای غربی، منافقین و سلطنتطلبها بر تحریم انتخابات تأکید داشتند. بدعملی دولت در موضوع بنزین و عملکرد برخی از نمایندگان این دوره مجلس که متهم به فساد بودند، زیر سؤال بردن سلامت انتخابات توسط کسانی که مجری برگزاری آن هستند، در برخی سخنرانیها در این موضوع بیتأثیر نبود.
انبارلویی تأکید میکند: من تصور میکنم اصولگرایان با کارنامه مثبت خود، حفظ سرمایه اجتماعیشان و همافزایی توانستند حضور خوبی در این انتخابات داشته باشند، اما اصلاحطلبان به دلیل ابهام در کارنامه یا عملکرد غیرشفاف نتوانستند آنچنانکه باید در این انتخابات نقشآفرینی کنند. مجموعه این عوامل بر کاهش مشارکت عمومی اثرگذار بود.
این فعال رسانهای اصولگرا در پاسخ به اینکه چرا اصولگرایان نتوانستد رأیهای خاموش را به میدان بیاورند و آرای این گروهها را جلب کنند، میگوید: نه؛ اینگونه نیست؛ شما اگر به انتخابات دوره قبل مجلس نظر داشته باشید و عدد رأی سرلیست اصولگرایان در تهران را با این دوره مقایسه کنید، متوجه میشوید که عدد رأی اصولگرایان افزایشیافته است. آقای قالیباف با ۷۲ درصد آرا پیروز انتخابات شدند، اما آقای عارف در دوره گذشته که بیشترین مشارکت را ما شاهد بودیم، با ۴۲ درصد آرا وارد مجلس شدند.
وی میافزاید: بهاینترتیب میتوان گفت اصولگرایان آنگونه که باید در رقابت حاضر شدند اما اصلاحطلبان به دلیل از دست دادن سرمایه اجتماعیشان نتوانستند در این انتخابات خوب ظاهر شوند. هرچند تاکنون آمارها منتشرنشده است، اما تا جایی که ما متوجه شدیم، سرلیست اصلاحطلبان در تهران، از برخی نامزدهای دیگرشان آرای کمتری داشته است. از آنجایی که اصلاحطلبان نتوانستند سرمایه اجتماعیشان را پای صندوق رأی بیاورند، با این حجم از کاهش مشارکت متوجه بودیم.
انبارلویی در پاسخ به اینکه در این دوره علاوه بر اصلاحطلبان، حتی برخی از اصولگرایان نسبت به تأیید صلاحیتها گلایه داشتند و تأثیر آن بر کاهش مشارکت میگوید: موضوع نظارت استصوابی، بهانهای در دست اصلاحطلبان برای تهییج آتش انتخابات و افکار عمومی برای جلب آرای مردم در شرایط هیجانی است. در تهران حدود ۱۴۰۰ نفر برای تصاحب ۳۰ کرسی در مجلس با یکدیگر رقابت کردند که این در دنیا بینظیر است.
وی میافزاید: ازاینجهت موضوع نظارت استصوابی بهعنوان عاملی برای کاهش مشارکت در انتخابات، صحیح نیست. اصلاحطلبان هم چهار لیست انتخاباتی منتشر کردند که به معنای وجود افراد کافی تأیید صلاحیت شده است. چون اصلاحطلبان برخلاف دوره گذشته موفق به تجمیع آرا نشدند، طرفدارانشان را در وادی حیرت رها کردند و آنها نمیدانستند به کدام لیست باید رأی دهند! در چنین شرایطی عدهای از طرفداران جریان اصلاحات ترجیح دادند در انتخابات شرکت نکنند.
انبارلویی با بیان اینکه علت وقایع اخیر را باید در بدعملی اصلاحطلبان جستوجو کرد، تأکید میکند: کارنامه آنها پر از خالی بود؛ بالاخره افرادی که چهار سال در مجلس و شش سال در دولت فعالیت داشتند، باید کارنامهای به مردم ارائه میکردند اما از انجام آن ناتوان بودند. مهمترین برگ برنده دولت برجام بود که سرانجام به تشدید تحریمها منجر شد؛ این موضوعی است که اصلاحطلبان نیز متوجه آن بودند. بعلاوه، مطالباتی داشتند که محقق نشد؛ لذا قهر جامعه رأیشان با آنها بود؛ نه با نظام و انتخابات.
وی با اشارهِ به اینکه نفر اول انتخابات در تبریز یک اصلاحطلب است، توضیح میدهد: ایشان فردی پاکدست، شفاف و مورد اعتماد مردم این شهر است؛ به تعبیر من ایشان یک اصلاحطلب اصولگراست. لذا مردم در رأی به ایشان تردید نمیکنند. بااینحال، در تهران سرلیست دوره قبلشان اصلاً نامزد نشدند؛ آنهایی هم که نامزد شدند، با توجه به خالی بودن کارنامهشان نتوانستند تاکتیک همیشگی اصلاحطلبان را که همان رقیب هراسی یا نه به رقیب است، اجرایی کنند.
این فعال سیاسی اصولگرا در همین راستا تأکید میکند: بنابراین، کاهش رأی هیچ ربطی به اصل نظام و اصولگرایان ندارد؛ چراکه آنها توانستند رکورد آرای خود را در انتخابات بشکنند. کاهش مشارکت ناشی از بدقولیها و بدعهدیهای سران اصلاحات در پاسخگویی به مطالبات طرفدارانشان بود.
روز گذشته، عزتالله ضرغامی ضمن تبریک به همقطاران خود برای پیروزی در انتخابات مجلس، بر کاهش مشارکت عمومی تأکید کرد و نوشت «از کاندیداهای مستقل، احزاب اصلاحطلب، فعالان مجازی و رسانهای و همهکسانی که موجب اشتیاق بیشتر مردم به شرکت در انتخابات شدند سپاسگزاری میکنم. بررسی علل کاهش رأی در این دوره، اهمیت زیادی دارد که در آینده به آن خواهم پرداخت.» عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان نیز، دیگر فعال سیاسی این جریان است که در توییتر خود درباره دلایل کاهش مشارکت در انتخابات نظرسنجی کرده و خواهان بررسی آن شده و مخاطبانش به ترتیب فشارهای معیشتی، حوادث تلخ سال ۹۸، ردصلاحیت ها و تنها ۶درصد وحشت کرونا را علت کاهش مشارکت بیان کردهاند.