تهران- ایرناپلاس- فجایع و تنش‌های اجتماعی می‌تواند افراد جامعه را به سمت آسیب‌های روانی ببرد، در چنین شرایطی افراد احساس ناامنی می‌کنند و یک مسئله را به‌صورت بی‌رویه پیگیری می‌کنند.

صبح شنبه اطلاعیه ستاد کل نیروی‌های مسلح مبنی‌ بر اینکه، هواپیمای اوکراینی با شلیک موشک خودی و به دلیل آنچه خطای انسانی نام گرفت، همه را شوکه کرد. موضوعی که بارها در رسانه‌های خارجی احتمال رخداد آن اعلام، اما هربار قویاً توسط مسئولان تکذیب شد. مردم هم دلشان را به همین تکذیب‌ها خوش کرده بودند و شاید بدبین‌ترینشان هم به خیالشان خطور نمی‌کرد علت سقوط هواپیما برخورد موشک باشد. اما انتشار این اطلاعیه نه‌تنها همه را در بهت و حیرت فرو برد، بلکه تیر خلاصی بود بر اعتماد مردمی که به صحبت‌های قاطع مسئولانشان در تکذیب یک ادعا، دل‌ خوش کرده بودند.

برگرداندن اعتماد عمومی کار سختی است

غلامرضا خوش‌فر، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با ایرناپلاس می‌گوید با حضور پرشور ایرانیان در مراسم تشییع و سوگواری شهادت سردار قاسم سلیمانی در واقع خون تازه‌ای به سرمایه‌های بزرگ اجتماعی جامعه تزریق شد و به‌واسطه اتحاد، همبستگی و انسجام ملی، اعتماد به نظام حاکم بسیار افزایش پیدا کرد. احساسات و هیجان‌های مردم غلیان پیدا کرد و تهییج شد و همه این اتفاقات مثبت بودند.

به گفته خوش‌فر، وقتی مسئله سقوط هواپیما پیش آمد که از اول با انکار آغاز شد و پس از این که پای سازمان‌های بین‌المللی به میان کشیده شد، سیستم ناگزیر شد بگوید این اشتباه انسانی بوده و این باعث شد اعتماد عمومی مردم نسبت به مسئولان از بین برود. شاید اگر مسئولان در اطلاع‌رسانی مدیریت به خرج می‌دانند و از همان ابتدا با یقین مسئله شلیک موشک را تکذیب نمی‌کردند که بعد مجبور به اعتراف شوند، چنین بی‌اعتمادی اتفاق نمی‌افتاد.

خوش‌فر می‌افزاید: الان هم شاید عذرخواهی مسئولان از مردم، همراهی و همدلی با مردم از این آلام ناامنی روانی و بی‌اعتمادی به وجود آمده، کم کند، اما قاعدتاً وقتی اعتماد بین افراد حتی بین دو نفر از بین برود، فرصت زمانی بسیاری می‌خواهد تا به سر جای خود برگردد و طرفین بتوانند خود را ثابت کنند. چه رسد به این که یک نظام حکومتی که یک طرف آن مردم قرار دارد و در چند ماه اخیر، انتقادات بسیاری متوجه سیستم حکمرانی بوده، مورد بی‌اعتمادی قرار بگیرد. در چنین شرایطی، برگرداندن اعتماد کار بسیار سختی است.

مراقب آسیب‌های روانی باشیم

از سوی دیگر، خوشفر معتقد است این اتفاق می‌تواند صدمات روانی جبران‌ناپذیری نیز به افراد جامعه وارد کند. وی می‌گوید: وقتی فردی به لحاظ روانی آسیب ببیند، به سمت حرکت‌های نابهنجار که می‌تواند تبعات اجتماعی هم داشته باشد، می‌رود. ما الان باید متوجه شرایط وابستگان درجه یک کسانی که در این حادثه کشته شده‌اند، باشیم، زیرا دچار آسیب شده‌اند. این آسیب می‌تواند اضطراب، استرس، عدم خودباوری و حتی اقدام به خودکشی را به دنبال داشته باشد.

به گفته خوشفر، این وضعیت حتی می‌تواند سایر افراد جامعه را هم درگیر چنین خطرات روانی از جمله استرس و اضطراب کند. چنین خطراتی حتی می‌تواند متوجه کسی که موشک را شلیک کرده نیز بشود، به این دلیل که  فشار روانی فراوانی به او وارد شده است. در طول چند روز اخیر ویدیوهای مختلفی از فردی که همسر و فرزند ۱۰ ساله خودش را در این حادثه از دست داده است، در فضای مجازی منتشر می‌شود که شرایط جسمی و روانی خوبی ندارد. حتی خبر خودکشی او در فضای مجازی منتشر شد که بعدها خود او با انتشار ویدیویی آن را تکذیب کرد.   

تنش‌های اجتماعی باعث به هم‌ریختگی روانی جامعه می‌شود

در این میان، حسین ایمانی جاجرمی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران در گفت‌وگو با ایرناپلاس در پاسخ به اینکه خطرات روانی چنین اتفاقی برای جامعه چه می‌تواند باشد، می‌گوید: درباره چنین موضوعی می‌توانم به گزارشی اشاره کنم که همین چند روز پیش درباره مردم هنگ‌کنگ منتشر شده  است که بر اساس آن دو میلیون نفر علایم بیماری اختلال پساتروما دارند؛ به این معنا که تنش‌های اجتماعی باعث می‌شود افراد جامعه به هم بریزند و افسردگی و سایر آسیب‌های روانی در آنها تشدید شود.

ایمانی جاجرمی با اشاره به اینکه چنین حادثه‌ای می‌تواند ارکان یک جامعه را به لرزه بیندازد، ادامه می‌دهد: آسیب‌های روانی در چنین شرایطی باعث می‌شود افراد احساس ناامنی کنند و یک مسئله را به‌صورت بی‌رویه پیگیری کنند که تأثیرات بسیار بدتری بر افراد جامعه دارد.

وی می‌افزاید: مسئله مهم‌تر، سلب اعتماد مردم از حکومت است، به‌طوری که ته‌مانده اعتمادی که گزارش‌های سرمایه اجتماعی نشان می‌دادند هم به‌واسطه این اتفاق به باد رفته است.

اجازه دهیم مردم ماجرا را هضم کنند

جاجرمی که خود نیز از اثرات این خبر و این اتفاق بی‌تأثیر نمانده، می‌گوید: فکر می‌کنم بهتر است افراد یک مدت چیزی نگویند. اجازه بدهند داستان برای مردم هضم شود. این ضربه روانی و اجتماعی خیلی بزرگی است. در این برهه هیچ توصیه‌ای نمی‌توان کرد؛ چون ضربه از طرف حاکمیت به مردم زده شده است. جامعه فکر می‌کند به اعتمادش خیانت شده است. فعلاً به نظر می‌رسد باید به مردم اجازه داد این حادثه را هضم کنند که اصلاً این ماجرا چه بوده و چه شده است.

احساسات کشنده

واقعیت امر این است که هیچ‌چیزی برای جامعه مهم‌تر از سرمایه اجتماعی یا کششی که یک جامعه برای افرادش دارد نیست. هر چه یک جامعه  برای افراد خود کشش بیشتری داشته باشد، آن جامعه مکانی امن‌تر برای زندگی است و استوار بیشتری در مقابل تهدیدها و دشمنی‌ها دارد. مهراب صادق‌نیا، استاد دانشگاه با بیان این مطلب در گفت‌وگو با ایرناپلاس می‌گوید: اگر جامعه‌ای این کشش را به هر دلیلی از دست بدهد آن وقت آن جامعه در معرض فروپاشی است؛ یعنی با کمترین تهدید بیرونی یا کمترین اختلاف درونی ممکن است بشکند.

صادق نیا می‌گوید مؤلفه‌های بسیاری در افزایش سرمایه اجتماعی یا این کشش در جامعه مؤثر است که شاید مهم‌ترین آنها اعتماد عمومی است؛ اعتمادی که افراد به همدیگر دارند و اعتمادی که آنها می‌توانند به حاکمان خودشان داشته باشند. فرض کنید ما در جامعه‌ای زندگی کنیم که وقتی یک نفر حرف می‌زند یا گزارشی می‌دهد، شک کنیم که او راست می‌گوید یا دروغ؛ این احساس خیلی کشنده‌ است و روابط‌ جامعه را از بین می‌برد و به هم می‌زند. به همین دلیل است که ما در سنت‌های روایی خودمان هم داریم که هیچ‌چیز به‌اندازه دروغ ویران کننده ایمان نیست.

این استاد دانشگاه می‌افزاید: بعد از اتفاق‌هایی که اخیراً افتاد، به گمان من چیزی که بیشتر مردم را اذیت کرده این نیست که تعدادی از شهروندانشان بر اساس یک اشتباه انسانی جان باختند. به هر حال، چنین اتفاقی ممکن است در وضعیت جنگی، نظامی و فضای پرالتهاب کشور اتفاق بیفتد و مردم با چنین حادثه دلخراشی کنار می‌آمدند. تهدید بزرگ‌تر برای جامعه  این است که به  قلب اعتماد عمومی در جامعه شلیک شده و اعتماد مردم به مسئولانشان به چالش کشیده شده است. کسانی که تا چند ساعت قبل خیلی آشکارا انکار می‌کردند، حالا یک دفعه حرفشان را برگردانند و این آزار دهنده است.

البته به گفته وی به بهانه آزردگی خاطر نباید جامعه به سمت التهاب برود. نباید نیروهایی که سال‌ها امنیت کشور را تأمین کردند، الان بی‌رحمانه به نقد و چالش کشیده شوند. به گمان من همه اینها باید مراعات شود، همه باید برای بازسازی اعتماد عمومی در جامعه، برگرداندن اعتماد مردم به حاکمان، برگرداندن اعتماد مردم به خودشان و افزایش سرمایه اجتماعی جامعه ایران تلاش کنیم.

چه اقداماتی باید انجام شود

صادق‌نیا معتقد است در چنین شرایطی باید یک سری کارها بر اساس حادثه اتفاق افتاده، انجام شود و یک سری هم فارغ از این اتفاق و به‌صورت کلی. دسته اول اقدامات باید به این صورت باشد که به معنای عملی و واقعی از مردم دلجویی شود و مسئولان نسبت به همه مردم، نه‌فقط کسانی که فرزندان و عزیزانشان را در این حادثه از دست داده‌اند، احساس دین کنند. باید عذرخواهی آشکار و بدون لکنت زبان انجام شود و مراسم باشکوهی که همه گروه‌های مردمی بتوانند در آن شرکت کنند برگزار شود. اینها تا اندازه زیادی کمک می‌کند و حتی ایرادی ندارد پاره‌ای استعفاها و جابه‌جایی‌ها در سطوح مختلف انجام شود که این خود نوعی عذرخواهی عملی است.

صادق‌نیا می‌گوید: اما به‌صورت کلی این حادثه باید تجربه و درسی برای مسئولان شود تا با مردم با صداقت بیشتری رفتار کنند. ما هر چه داریم از همین مردم است و باید با مردم با صداقت بیشتری رفتار کرد و بدون پنهان‌کاری، آنها را در جریان اتفاقات و اخبار قرار داد. واقعاً معنایی ندارد بدون صحبت با مردم یک دفعه بنزین گران شود. اینها اعتماد عمومی را از بین می‌برد. تلویزیون به‌جای این که خبر و روایت‌ها از واقعیت را یک سویه بررسی کند، باید اجازه دهد افکار عمومی مختلف در تلویزیون حرف بزنند و مسائل از زوایای مختلفی بررسی شود. روزنامه‌ها با آزادی بیشتری به وقایع بپردازند. اینها همه کمک می‌کند اعتماد عمومی به جامعه برگردد.

با هراس اخلاقی روبه‌رو هستیم

صادق‌نیا با اشاره به بار روانی اتفاقات اخیر بر جامعه می‌گوید: من معتقدم بخش بیشتری از این ماجرا روانی است. ما مفهومی در جامعه‌شناسی به نام هراس اخلاقی داریم. هراس اخلاقی عبارت است از این که فضای جامعه چنان ملتهب تصور شود که افراد یا گروه‌هایی به دلیل التهاب به حاشیه رانده شوند. بخشی از همین ماجرا قاعدتاً هراس اخلاقی است. یعنی اوضاع آنقدر تیره نیست که مردم فکر می‌کنند، منتها وقتی مردم این حادثه را دیدند، برایشان سؤال پیش آمد که نکند در مورد حوادث دیگری هم صادقانه گزارش نشده باشد؛ این همان هراس اخلاقی است.  

برچسب‌ها