شهروندانی که تا پیش از این، تمام روز کار میکردند، امروز برای گذر از این وضعیت باید برای یک یا چند ماه از روال عادی زندگی بگسلند. برای انسان که موجودی اجتماعی است، خانهنشین شدن ممکن است با منزوی شدن یکی باشد. شهروندان برای عبور از این وضعیت بحرانی باید چه تغییراتی اعمال کرده و چه کارهای انجام دهند تا با وضع موجود سازگار شوند؟
از سوی دیگر، کسانی که مبتلا میشوند وقتی بهبود مییابند و به خانه برمیگردند تا مدتها ممکن است حتی خانواده فرد، نزدیک او نشوند. در این صورت، جامعه، همسایگان و فامیل از این خانواده گریزان هستند. چه تمهیداتی باید در این زمینه اندیشیده شود؟ چگونه باید با برچسب «کرونایی شده» مقابله کرد؟ چگونه باید از نظر روانشناختی و جامعهشناختی به آنها کمک کرد.
علاوه بر این، کرونا مناسک دینی و مذهبی را که هیچوقت در طول تاریخ تعطیل نشده، حتی تمهیدات خاکسپاری و تسلیتگویی را به حالت تعلیق درآورد. این نشان میدهد که در وضعیت استثنایی قرار گرفتهایم. چه تمهیداتی باید برای انسانهای سوگزده اندیشید؟
چگونه از گروههای آسیبپذیر حمایت روانی کنیم؟
در ارتباط با این وضعیت، کاوه قادری، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی به ایرناپلاس میگوید: این روزها خبرهای بیماری کرونا و اضطراب ناشی از ابتلا به آن در جامعه جهانی در حال شکلدهی مجموعهای اتفاقات جدید در فضای روانشناختی انسان مدرن است که مکانیسمهای روان پویشی آن قابل تبیین است. میخواهم به این پدیده بسیار دردناک در فضای روان جمعی بپردازم؛ بهویژه سالمندان، بیماران دارای نقص ایمنی، سوگزدگان و گروههای ریسکپذیر که نیازمند مراقبت هستند.
قادری ادامه میدهد: این روزها برخی بهصورت هوشیار و ناهوشیار در حال برجستهسازی این مسئله هستند که «نگران نباش! این بیماری جوانها رو نمیکشد، بیشتر سالمندان و مریضها را درگیر میکند!» این جملات اگرچه با پوششی علمی در حال برساخت است، اما مقداری بیرحمانه به نظر میرسند و در حال طرد گروه زیادی از آسیبپذیران روانی و اجتماعی است؛ کسانی که مکانیسم طرد، سالها تا بیخوبن وجودشان را مسحور کرده است. گویی جامعه در یک مکانیسم روانی برای فاصلهگیری از مرگ و اضطراب آن، مرگ را به حوزهای میفرستد که گمان میکند باید تعلق داشته باشد.
زیباییشناختی کردن فاجعه و ابتذال شر
این روانشناس بالینی معتقد است: بیشترین اضطراب را در جامعه ما همین گروه تجربه میکنند، مادربزرگان و پدربزرگانی بیپناه و بیمارانی آسیبپذیر که گویی جامعه در یک همدستی نامقدس در حال عادیسازی مرگشان است. اگرچه شواهد نشان میدهد که این گروه در معرض ریسک بیشتری هستند و اصطلاحاً باید بیشتر مواظب باشند تا امکان خطر را کاهش دهند، اما مخابره کردن این پیامها با رویکردی بیرحمانه در فضای اجتماعی و خانوادگی نوعی منکوب کردن و طرد شدید این گروه است.
رویکرد درست در مواجه با بازگشت بیماران کرونایی
این مدرس دانشگاه علامه طباطبایی توضیح میدهد: عادیسازی بیماری یا فاجعهسازی از آن هر دو محکوم است. رویکرد سالم در مواجه با بازگشت بیماران کرونایی به جامعه، ارزیابی واقعبینانه از خطر و تلاش برای سازگاری مناسب و کاهش خطرات احتمالی است. بیشتر مواظبشان باشیم و نگذاریم با اضطراب کرونا همدست شده و بیش از پیش طردشان کنیم. از طرف دیگر، مراقب باشیم که به بهانه ایجاد احساس آرامش در جامعه، مرگ را به شکل نمادین به حوزه سالمندان و بیماران آسیبپذیر نفرستیم و آنها را از کشتی «مای مشترک» پیاده نکنیم.
ایجاد حمایتهای اجتماعی و روانی از گروههای آسیبپذیر
قادری توصیه میکند: تا حد امکان از ایجاد فضای ترس شدید، بیشارزیابی خطر مرگ و برجستهسازی آسیبپذیری این افراد در برابر مرگ بپرهیزیم و سعی کنیم با ایجاد احساس آرامش در فضای اجتماعی، از سرمایههای اجتماعیمان مراقبت کنیم. مکانیسم سالم اجتماعی در چنین شرایطی ایجاد حمایتهای اجتماعی و روانی از گروههای آسیبپذیر است. در این راستا بهتر است علاوه بر آموزش خودمراقبتی سالم که بسیار حیاتی و ضروری است، مراقب این مسئله باشیم که به اضطراب بیمارگونه در این گروه دامن نزنیم. یادمان باشد کلمات بار روانی و هیجانی دارند و آنها همان عزیزان همیشگی ما هستند.
از انتزاعهای بیهوده طبقاتی و سیاسی بپرهیزیم
قادری تشریح میکند: بدنهای ما متصل به هم است. از انتزاعهای بیهوده طبقاتی و سیاسی بپرهیزیم. ما بدنهایی مجزا از هم نیستیم و حیات ما به حیات جامعه بستگی دارد. کرونا با متصل کردن سلامت یک بدن بهسلامت مجموعه بدنها در حال برساخت یک گفتمان جدید در روان نوع انسان و در حال به سخره گرفتن دوگانهها و مرزهایی انتزاعی است که نوع بشر حول خودش تنیده است. کرونا به ما یاد داد که سلامت یک فرد تا زمانی که شبکه اجتماعی سالمی نداشته باشد، یک قدرت پوشالی و شکننده موقتی است. اگر «آدلر» زنده بود میگفت: علاقه اجتماعی را دریابید، چرا که زیربنای سلامت روانی و حال جسمانی است!
حیات ما در گرو باهمبودن است
به گفته این روانشناس، در این وضعیت، دوگانهها و مرزبندیهایی در حال برساخت است. دوگانه حاکمیت و ملت، شهروند درجه یک اروپایی و شهروند شرقی، کادر درمان و کادر غیردرمان، فقیر و غنی، آموزش دیده و ندیده، انسان خردمند و انسان جامعهستیز. کرونا همه اینها را به سخره گرفته است. اگر شبکههای حمایتی مبتنی بر شفقت و احترام انسانی شکل نگیرد، کرونا حالا حالاها قربانی خواهد گرفت. کادر شریف درمان در کشورمان در بدترین شرایط ممکن در حال مبارزه با بیماری دردناکی هستند و جانهای عزیزی پرپر شده است. اگر پتانسیل انجمنهای مردمنهاد فعال نشود، اگر شهروندان بر طبل خودمحوری بکوبند و به فکر درآمد و نفع شخصی باشند، جبران این وضعیت به این راحتیها نخواهد بود. حیات ما در گرو با هم بودن است.
خدمات مشاورهای رایگان به بازماندگان
قادری در توضیح بیشتر میگوید: در این شرایط نهتنها سوگواری انجام نمیدهند، بلکه دفن جانباختگان هم بهدرستی انجام نمیشود. اولین حسی که به بازماندگان دست میدهد احساس گناه شدید است. اینکه چرا نتوانستم مراسمی در شأن و درخور برایش بگیرم یا چرا نتوانستم زیر تابوتش را بگیرم. این حدیث نفسها تا مدتها دامن بازماندگان را میگیرد و ممکن است افسردگی مقطعی را هم به دنبال داشته باشد. در این زمینه، سازمان نظام پزشکی و انجمنهای روانشناسی میتوانند خدمات مشاورهای رایگان به مردم ارائه دهند.
نظر شما