تا همین چند وقت پیش کمتر کسی نام روستای چنارمحمودی و لردگان را شنیده بود؛ اما چند روز است که نام این روستا در صدر خبرهاست. اکنون مردمان روستا با وجود ابتلا به چنین بیماری هولناکی، دغدغهشان حفظ آبرو و شرافتشان است. آنها در مصاحبههایشان با رسانهها گفتهاند: «اگر مسئولان به ما کمک نمیکنند، آبرو و شرافت ما را لکهدار نکنند.» همین جمله کافی است تا بدانیم چه به روز مردمان این روستا آمده است.
حال فارغ از فراکنیها، دنبال مقصر گشتنها، گمانه زنیها و اظهارنظرهای متفاوت در مورد چرایی و چگونگی وقوع ماجرای روستای « چنار محمودی»، این مسئله نیاز به تحقیقات بیشتر و صبر دارد. اما در این میان، پرداختن به وجوه روانی و اجتماعی آن واجد اهمیتی اساسی است و بدون پرداختن به آن، نمیتوان اقدامات لازم را به کار بست.
کاوه قادری، دکتری روانشناس بالینی دانشگاه علامهطباطبایی در گفتوگو با ایرناپلاس در این باره میگوید: ابتدا باید بدانیم وضعیت به وجود آمده یک بحران اجتماعی است که واجد تمامی ویژگیهای یک وضعیت بحرانی است. بحران نوعی پاسخ به خطرزایی است که خود به صورت یک شرایط دردناک تجربه میشود و دامنه آن به لحاظ شدت، از موارد بسیار شدید تا موارد خفیفتر گسترش دارد. برخی از بحرانها چند ساعت طول میکشد در حالی که بعضی از آنها ممکن است ماهها و سالها زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.
بحران انواع مختلفی دارد و براساس ملاکهایی چون شدت، نوع منبع ایجادکننده، ماهیت بحران و شیوههای مواجهه با آن طبقهبندی میشود. بحرانها ممکن است در پاسخ به بلایای طبیعی، جنگ، سوانح، خشونت، صدمات جسمی شدید و بیماریهای واگیر و خطرناک ایجاد شود.
«فقدان» و «غافلگیری» در بحرانهای اجتماعی
قادری میگوید: یکی از کلان متغیرهای مهم در مبحث بحران، مفهوم «فقدان» است. چرا که این حوادث و بلایا منجر به فقدان بخشی از داشتههای فرد میشود و میتواند شامل از دست دادن عزیزان، سلامتی، سرمایه اجتماعی و... شود. متغیر دیگری که در چنین مواردی نقشآفرینی میکند مفهوم «غافلگیری» است. چرا که در چنین مواردی آمادگی برای روبهرو شدن با حادثه و آسیب وجود ندارد و اعضای یک اجتماع محلی ممکن است دچار شوک و غافلگیری شوند که در تقویت وضعیت بحرانی نقش ایفا میکند.
به گفته او، هرچه میزان غافلگیری و فقدان و دامنه آسیب بیشتر باشد، وخامت بحران بیشتر خواهد شد. در موردی که اخیرا در روستای چنار محمودی اتفاق افتاده به وضوح نشانههای بحران قابل مشاهده است. از طرفی یک بیماری خطرناک و تهدیدکننده، زندگی تعداد زیادی از اهالی را درگیر و آنها را با فقدان مواجه کرده است و از سوی دیگر با خطر از دست دادن زندگی، از دست رفتن سرمایههای اجتماعی و آبروی اجتماعی روبهرو شدهاند.
گمانهزنیهای بیمورد و افزودن بر حجم بحران
وی میافزاید: این مسئله بهویژه در جوامع سنتی بسیار حیاتیتر است. از سوی دیگر حجم غافلگیری در موارد ابتلا به بیماریهای مهلک بالاست و مجموعه این موارد سبب شده تا وضعیتی بحرانی پیش آید که مدیریت آن نیازمند مداخلات استاندارد علمی در بحران است و گمانهزنیهای رسانهای و متهم کردن بیمورد دستگاهها و مردم، جز افزودن بر حجم بحران و درماندگی ناشی از آن، کمکی به حل مسئله نخواهد کرد.
این روانشناس بالینی معتقد است: در چنین مواردی واکنشهای روانشناختی مردم یک منطقه جنبه پاتولوژیک (آسیبشناسانه) به خود خواهد گرفت و زمینه شکلگیری اختلالاتی از قبیل اختلال استرس پس از سانحه؛ اختلال سازگاری، اضطراب بیماری، افسردگی و... بالا خواهد رفت. این اختلالات ممکن است علایمی از قبیل: احساس ناامیدی، غم، گریه مکرر، اضطراب، عصبانیت، سردرد یا درد معده، تپش قلب (احساس ناخوشایند از ضربوشتم قوی یا نامنظم قلب)، انزوا از مردم و فعالیتهای اجتماعی، تغییر در اشتها یا از دست دادن اشتها، پرخوری، مشکلات خواب، احساس خستگی و یا بدون انرژی بودن، افزایش تمایل به استفاده از الکل یا مواد مخدر دیگر ایجاد کند. چون در میان افراد این روستا متاسفانه تعداد قابل توجهی درگیر این بحران شدهاند، بنابراین حمایتهای اجتماعی نیز افت خواهد کرد و «داغ ننگ» ناشی از برچسبهای منفی دیگر مناطق، به مردم این روستا وضعیت جسمانی و روانشناختی مردم این منطقه را وخیمتر خواهد کرد.
مسئولان، تیم مدیریت بحران تشکیل دهند
قادری تاکید میکند: بنابراین این مسئله نیازمند تشکیل یک تیم مدیریت بحران متشکل از پزشکان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی و مسئولان و معتمدان محلی است تا با استفاده از تکنیکهای مداخله در بحران تا حد امکان، حجم و وسعت آسیب را کاهش دهند. شفافسازی قدم اول ورود به این مسئله خواهد بود.
به هر روی، خبر شیوع ویروس HIV در روستای چنار محمودی و واکنش مردم منطقه که قطعا به توجه و همراهی نیاز دارند، سبب شده تا مسئولان وزارت بهداشت و حتی سایر بخشها از جمله کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نسبت به موضوع با حساسیت و دقت بیشتری ورود کنند. هنوز دلایل این حادثه مشخص نیست و باید منتظر نتایج تحقیقات بمانیم. این اتفاق از این جهت قابل توجه است که این گونه حوادث با عوارض سخت و گاهی جبرانناپذیر به وقوع پیوسته است و قطعا نیاز به بررسی اساسی و جدی دارد.