تهران-ایرناپلاس- مسئله انتقال آب از رودخانه‌های خوزستان و چهارمحال و بختیاری به‌خصوص رود کارون مربوط به سال‌های متأخر نیست، ولیکن هرچه می‌گذرد بیش از پیش توجه افکار عمومی از جمله مردم این دو استان نسبت به این امر جلب شده است.

خشکسالی در سایر نقاط کشور از جمله اصفهان، یزد، کرمان و… انتظاراتی را نیز در بین مردم این استان‌ها ایجاد نموده و از این رو، می‌توان گفت جمعیت کثیری از کشورمان تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم انتقال آب در کشور هستند. در این مرقومه سعی بر این است که ضمن بررسی تاریخی روند انتقال آب در کشورمان به این سؤال اساسی پاسخ دهیم که آیا انتقال آب آن هم از سرشاخه‌های رودخانه‌ها اقدامی صحیح برای تأمین آب مناطق مختلف است؟ و اگر پاسخ منفی است چرا و به چه علت؟

البته برای رعایت اختصار از بررسی دقیق و آماری و ورود به جزییات بسیاری از مسائل تخصصی صرف‌نظر شده است و اساساً هدف از نگارش این متن نیز ارائه آمار نبوده، بلکه امیدواریم که خوانندگان عزیز پس از مطالعه متن حاضر به آگاهی کلی و حداقلی نسبت به مسئله انتقال آب دست یابند و بدیهی است که پس از آن و در صورت تمایل، با یک جستجوی ساده در فضای مجازی به انبوهی از مقالات و مصاحبه‌ها و مطالبِ مرتبط دست خواهند یافت که همگی تأییدی بر نوشته حاضرند.

طرح انتقال آب به مرکز کشور از دوران صفویه و شاه طهماسب اول در نظر حاکمان وقت بوده است و اقداماتی نیز در این راستا صورت پذیرفت، اما نخستین مرتبه در دهه ۳۰ شمسی و همزمان با رشد صنعت و پیشرفت تکنولوژی، تونل کوهرنگ ۱ به بهره‌برداری رسید. البته در آن دوران اقداماتی این‌چنینی نماد پیشرفت کشور و خدمت‌رسانی به مردم بود همان‌طور که در سایر کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه نیز سدسازی و طرح‌های انتقال آب با جدیت پیگیری می‌شد و هنوز جامعه جهانی و متخصصین تصور صحیحی نسبت به تبعات این قبیل اقدامات نداشتند. ضمن اینکه هرگز تصور نمی‌شد روزی جلگه خوزستان با کم‌آبی و معضلات ناشی از آن مواجه شود.

پس از این و تا به امروز با ایجاد تونل‌های مختلف از قبیل کوهرنگ ۲ و ۳، چشمه لنگان و… حدود ۱/۳ میلیارد متر مکعب در سال از سرشاخه‌های کارون به فلات مرکزی منتقل می‌شود که البته پروژه‌های دیگری نیز در دست اجراست از جمله تونل بهشت‌آباد و ونک-سولکان که عملاً سبب مرگ کارون و سایر رودخانه‌های جلگه خوزستان خواهد شد.‌

اما برای ادامه متن، ذکر چند نکته ضروری است:

بر بنیاد معیارها و اصولِ توسعه پایدار و مبتنی بر ظرفیت‌های محیطی، تنها در شرایطی که هدف از اجرای طرح‌های انتقال آبِ بینِ حوضه‌ای، تأمین آب شرب، بیم مهاجرت انسانی یا ممانعت از وقوع یک رخداد زیان‌بار محیط‌زیستی در حوضه‌های کم‌آب باشد، با رعایت حق‌آب‎‌های طبیعی و اکولوژیکی فعلی و آینده محیط‌زیستِ حوضه مبدأ و تأکید بر عدالت اجتماعی، فقط همان میزان آب مازاد بر نیازهای اکولوژیکی حوضه مبدأ قابل انتقال است.

همچنین باید توجه داشت که کاهش دبی رودخانه‌ها با این توجیه که آب از کشور در حال خارج شدن است، به‌شدت غیرمنطقی و غیر کارشناسی است. کاهش دبی آب رودخانه‌ها سبب آلودگی بیش از حد مجاز می‌شود و همین امر، سبب شوری و آلودگی کارون و سایر رودخانه‌های خوزستان گردیده که حتی سبب بیماری مردم منطقه نیز شده است.

با ذکر این دو نکته، حال به نظر می‌رسد بهتر است نگاه دقیق‌تری نسبت به وضعیت بحرانی خشکسالی در جلگه خوزستان داشته باشیم. وقتی صحبت از کم‌آبی و انتقال آب از جلگه خوزستان می‌کنیم، معمولاً نگاه‌ها به کارون معطوف می‌شود، اما وضعیت سایر رودخانه‌ها و حوضه‌های آبی خوزستان نه‌تنها بهتر از کارون، بلکه گاهی بدتر نیز است.

رودخانه کرخه به‌عنوان سومین رود بلند ایران به‌شدت تشنه است؛ الوندی رئیس پارک ملی کرخه اخیراً در مصاحبه‌ای عنوان کرده که در حال حاضر میزان آب بستر اصلی رودخانه کرخه نصف شده است! رودخانه دز یکی از شاهرگ‌های حیاتی خوزستان و تأمین‌کننده آب شرب و کشاورزی بسیاری از شهرهاست، اما میزان دبی این رودخانه بسیار کاهش یافته؛ با کاهش میزان دبی رود دز و ورود آلاینده‌ها به این رودخانه، آب، قدرت خودپایی خود را ندارد و رئیس پارک ملی دز از مرگ آبزیان این رود خبر داده است.

رودخانه مارون از زیباترین رودخانه‌های جنوب و جنوب غرب کشور است. معاون مطالعات پایه سازمان آب و برق خوزستان با ابراز نگرانی از وضعیت رودخانه مارون گفت: حال رودخانه مارون خوب نیست، تنها ۲۴ درصد حجم مفید سد مارون پر شده‌ است و این امر نشان‌گر وضعیت نگران‌کننده رودخانه مارون است. رودخانه زهره (هندیجان) تنها دلیل زندگی برای حیات این منطقه است. احداث دو سد آسک و کوثر در بالادست رود و استفاده بی‌رویه از بالادست آن سبب کاهش دبی و خشک شدن کامل این رود و به خطر افتادن حیات آبزیان در این منطقه شده است، به‌طوری که گاهی بوی لاشه آبزیان در بستر رود آزار دهنده است.

رودخانه جراحی، تنها منبع تأمین‌کننده آب سالم و شیرینِ تالاب شادگان، در مدت حدود دو تا سه سال اخیر خشک شده است. این در حالی است که در گذشته، ۹۰ درصد آبگیری این تالاب (شادگان) به‌وسیله این رود انجام می‌شد. اخیراً طرح‌هایی برای انتقال آب کارون به این رود در نظر گرفته‌اند! رودخانه بهمنشیر مهم‌ترین منبع تأمین آب شرب و کشاورزی منطقه ‏خرمشهر و ‏آبادان به شمار می‌رود. این رود از انشعابات کارون محسوب می‌شود و به علت کاهش دبی کارون و بالطبع بهمنشیر، میزان آلودگی و شوری این رود به حدی است که تبدیل به معضلی برای بهداشت منطقه شده است.

تالاب شادگان در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی منطقه بسیار مهم است و همان‌طور که در مورد رودخانه جراحی به‌عنوان منبع تأمین آب این تالاب توضیح داده شد، مشخص است که وضعیت تالاب کاملاً بحرانی است. این تالاب به‌عنوان پناهگاه بین‌المللی حیات‌وحش شادگان، منطقه حفاظت شده محسوب می‌شود. پوشش گیاهی درون تالاب چراگاه و منبع تأمین علوفه دام ۱۳۲ روستای اطراف است. دو گونه از دوزیستان و پنج گونه از خزندگان و حدود ۱۵۴ گونه پرنده در این تالاب زندگی می‌کنند. از مهم‌ترین پرندگان می‌توان به پلیکان زرد، فلامینگو و سبزقبای هندی اشاره کرد. تالاب شادگان از لحاظ رتبه‌های ثبت‌ شده در یونسکو در گذشته در رتبه پنجم جهانی قرار داشت، ولی متأسفانه مرتبه بین‌المللی آن تا رده بیست و دوم نزول کرده است.

هورالعظیم از زمان جنگ بین ایران و عراق با تهدید روبه‌رو بوده است. کمبود آب ناشی از احداث سد در مسیر رودخانه‌های منتهی به این تالاب آسیب‌های قابل توجهی به این زیستگاه وارد کرده است. پیش از این گزارش شده بود که خشک شدن بخش‌های وسیعی از این زیستگاه نقش مهمی در به راه افتادن توفان ریزگردی و گرد و خاک در منطقه داشته است. زیرمجموعه‌های شرکت ملی نفت ایران در این منطقه با جاده‌سازی غیرضروری، عدم رعایت عرض مورد توافق درباره جاده‌ها، دفع پسماندهای حاصل از حفاری چاه‌ها و پساب‌های تخلیه ‌شده در تالاب، به محیط‌زیست این تالاب آسیب زده‌اند. به دنبال فعالیت‌های صنعت نفت در منطقه، ارتباط آبی بین بخش‌های مختلف تالاب هورالعظیم برقرار نیست و به همین دلیل این تالاب در برخی قسمت‌ها به حالت مرداب درآمده‌ است.

از بخش ایرانی تالاب هورالعظیم که مساحتی شامل ۶۴ هزار و ۱۰۰ هکتار داشت در حال حاضر ۲۹ هزار هکتار باقی مانده‌ است یعنی معادل ۵۴ درصد مساحت این تالاب از بین رفته ‌است. اخیراً نیز با آتش‌سوزی‌های عمدی در بخش عراقی این تالاب، خسارات جدی به این زیستگاهِ بااهمیت وارد شد. سایر تالاب‌های خوزستان از جمله تالاب شاهور و تالاب بامدژ و… شرایط خوبی ندارند و با توجه به کاهش دبی رودخانه‌های استان، با خطر خشکی مواجه‌اند.

با این توضیحات پرواضح است که جلگه خوزستان نه‌تنها آب مازادی برای انتقال ندارد، بلکه با بحران کم‌آبی نیز روبه‌روست. این امر سبب معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و البته محیط‌زیستی شده که در ادامه به اختصار به آنها خواهیم پرداخت.

معضلات محیط‌زیستی روز به روز در خوزستان افزایش می‌یابند؛ پیشتر اشاراتی در رابطه با وضعیت محیط‌زیست خوزستان داشتیم، اما لازم است به‌طور ویژه نسبت به معضل گرد و خاک که در مواردی بیش از پنج استان کشور را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، بپردازیم. افزایش چشمگیر بیماری‌های تنفسی و گاهی مرگ و میر ناشی از این امر، سبب مهاجرت بسیاری از ساکنان خوزستان شده ‌است. این بحران زیست‌محیطی البته تأثیراتی غیرقابل انکار در سایر حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد که در ادامه به آنها توجه خواهیم کرد.

در حوزه اجتماعی با توجه به کم‌آبی خوزستان و اصرار برخی مسئولان نسبت به ادامه انتقال آب به فلات مرکزی، موجبات تنش بین اقوام را ایجاد نموده است؛ به‌طوری که گاهی شاهد بروز این تنش‌ها در فضای مجازی و عمومی کشور هستیم‌. شکاف و تقابلی که روز به روز بین مردمان حوضه‌های مبدأ و مقصدِ انتقال آب بیشتر می‌شود و قطعاً سبب گسست و تضعیف وحدت ملی خواهد بود. اما همان‌طور که کمتر اتفاقی در کشورمان است که رنگ و بوی سیاسی به خود نگیرد، مسئله انتقال آب نیز چند سالی است که به‌شدت سیاسی شده است؛ از وعده و وعیدهای سیاسیون چه در رد و چه در تأیید انتقال آب گرفته تا دعواها و استعفاهای نمایشی نمایندگان مجلس و ایجاد تهییج و تقویت شکاف بین اقوام. همچنین در این ایام انتقال آب و مخالفت با آن تبدیل به دستاویزی برای حمله به اصلاح‌طلبان توسط جناح رقیب نیز شده است. حال آن که در حقیقت دست همه جناح‌های سیاسی در این مسئله آلوده است و به‌زعم نویسنده، ائتلاف نانوشته‌ای برای انتقال آب خوزستان به فلات مرکزی بین جناح‌های سیاسی کشور برقرار است.

از اینها گذشته، این بی‌مهری‌ها به مردمان خوزستان که البته به مساوات بین همه اقوام این استان تقسیم شده، این تصور را بین مردم ایجاد نموده است که گویی در پایتخت کسی دغدغه خوزستان را ندارد و به قیمت جاری شدن آب در زاینده‌رود حاضرند که مردم خوزستان را با تمام این مشکلات تنها بگذارند. این مسئله تبدیل به بهانه‌ای برای گروه‌های جدایی‌طلب شده است و در حالی که مردم به‌شدت از دولت مرکزی که وظیفه حفظ حقوق همه مردم را دارد، ناامید شده‌اند، فضای مساعدی برای جولان آنها ایجاد گردیده است.

اما حال به معضلات اقتصادی ناشی از انتقال آب خوزستان بپردازیم؛ خوزستان با داشتن پتانسیل‌های زیادی از جمله آب و هوای مناسب در زمستان، همجواری با عراق و خلیج فارس، داشتن جاذبه‌های بسیارِ گردشگری، متأسفانه به سبب گرد و خاک‌های پیاپی به‌خصوص در فصل پاییز و زمستان، در یک دهه اخیر، آمار بدی در جذب گردشگر داشته است؛ البته باید توجه داشت که اردوهای راهیان نور را از این آمار جدا کنیم. از طرفی، کشاورزی در خوزستان با تأثر از بحران آب به‌شدت دچار مشکل شده. اینها البته مواردی هستند که اتفاق افتاده‌اند و اگر بخواهیم فواید اقتصادی‌ای که در صورت عدم انتقال آب می‌توان بدان‌ها دست یافت را نیز لحاظ کنیم، خسارت اقتصادی خوزستان و بالطبع کل کشورمان بسیار زیاد خواهد بود. همچنین به سبب رعایت اختصار از ورود به جزییات مسائل اقتصادی صرف‌نظر کرده‌ایم وگرنه چه کسی است که نداند تأثیرات منفی اقتصادیِ انتقال آب خوزستان عملاً در بسیاری از مشاغل مشهود و غیرقابل انکار است.

به هر ترتیب، آنچه مشخص است این است که انتقال آب خوزستان نه‌تنها هیچ توجیه علمی و تخصصی ندارد و با یک جست‌وجوی ساده می‌توان به انبوه نظرات کارشناسان ایرانی و غیر ایرانی در نفی این اقدام برخورد کرد؛ بلکه این امر سبب معضلاتی شده که در صورت ادامه این روند، قطعاً کشور دچار آسیب‌های غیرقابل جبرانی خواهد شد. البته مردم خوزستان و چهارمحال و بختیاری هرگز حاضر نیستند که هم‌وطنانشان در سایر استان‌ها در تأمین آب شرب خود دچار مشکل باشند، اما با یک برآورد ساده می‌توان فهمید که حجم آب انتقالی به فلات مرکزی نه برای مصرف شرب که برای کشاورزی و صنایع است. حال این سؤال اساسی مطرح می‌شود که چه اصراری به ایجاد صنایع آب‌بر و همچنین کشاورزی در مناطقی است که دچار کمبود آب هستند، حال آنکه جلگه خوزستان بهترین منطقه برای کشاورزی است و البته که هیچ کجای دنیا صنایع آب‌بر را در حوضه‌های خشک و بی‌آب ایجاد نمی‌کنند.

امید است با افزایش آگاهی توده جامعه و به‌خصوص دانشجویان عزیز، هرچه زودتر جلوی این اقدامات ناصحیح گرفته شود تا بیش از این کشورمان دچار خسارات نگردد و البته که اعتماد ملت به دولت مرکزی به‌عنوان یک نهاد بی‌طرف خدشه‌دار نشود.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نشریه طبقه اول، دانشگاه بناب