بررسی آمارها نشان میدهد در ۵۰ سال گذشته بلایای طبیعی در جهان چهار برابر شده است. هر چند آمریکا، هند و چین با بیشترین فجایع طبیعی روبهرو هستند، اما تقریباً این پراکندگی برای همه کشورها وجود دارد. هرساله هزاران نفر به علت بلایای طبیعی جان خود را از دست میدهند و میلیونها نفر نیز آوارگی را تجربه میکنند. البته فجایع طبیعی صرفاً پیامد جانی ندارند، بلکه هزینههای مالی اعم از تخریب محیطزیست، کشاورزی، تأسیسات زیربنایی و همچنین اقامتگاههای مردم را نیز در برمیگیرند.
در گزارش اخیر فائو با عنوان «تأثیر بلایا و بحرانها بر کشاورزی و امنیت غذایی» اعلام شده که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵، بلایای طبیعی ۹۶ میلیارد دلار به بخش کشاورزی کشورهای در حال توسعه خسارت وارد کرده است. این در حالی است که کشاورزان آسیایی متحمل نیمی (۴۸ میلیارد دلار) از این آسیبها شدهاند. جالب اینجاست که علت خسارت در بخش کشاورزی فقط خشکسالی نبوده است و بخش مهمی از این خسارتها به دلیل وقوع سیل و طوفان بوده است. ممکن است برخی هزینههای مالی ناشی از فجایع طبیعی از جمله سیل قابل جبران باشند، اما هزینههای اجتماعی و روانی آنها مدتها مردم گرفتار را آزار خواهند داد.
ایران و مخاطرات طبیعی
ایران یکی از کشورهایی است که بلایای طبیعی در آن به لحاظ کمیت و کیفیت با شدت بالایی اتفاق میافتند. اطلاعات تاریخی از قرون گذشته حکایت از وقوع انواعی از بلایای طبیعی از جمله سیل، زلزله، خشکسالی و انواع دیگر فجایع دارد. این بلایا خود موجب انواع دیگر بلایا از جمله قحطی و مرگ و میر میشده است.
خوی استبدادی و پراکندگی سرزمینی و ایلاتی بودن شیوه زندگی مانع از پیشگیری و کنترل بلایای طبیعی در قرون گذشته میشد. ایران کنونی نیز یکی از فاجعهخیزترین کشورهاست. از مجموع ۴۲ بلای طبیعی ۳۲ بلای طبیعی در ایران رخ میدهد. زلزله و سیل بیشتر از همه دیگر انواع آن در کشورمان رخ میدهند. در واقع ایران جزو ۱۰ کشور نخست به لحاظ وقوع بلایای طبیعی در جهان است.
طبعاً این حجم بالای وقوع بلایای طبیعی هزینههای جانی و مالی فراوانی را بر کشورمان تحمیل میکند. مثلاً در سیل اخیر که ۲۵ استان کشور و حدود ۵۰۰۰ روستا و چندین شهر مهم را درگیر خود کرده بود، حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان خسارت بر کشور وارد شده است. خسارات وارد شده به بخش کشاورزی، تأسیسات جادهای، بخش برق و آب، و از همه مهمتر بخش مسکن بسیار جدی بوده است.
مدیریت مخاطرات طبیعی
در رابطه با مسائل طبیعی و فیزیکی برخی بر این اعتقادند که نمیتوان در مورد علت وقوع آنها کاری کرد و از این طریق آنها را کنترل کرد. در رابطه با زلزله این بحث خیلی جدی طرح میشود. اما در مورد سیل و طوفان عدهای دیگر نظر متفاوتی را طرح میکنند و صحبت از تغییر اقلیم و نقش مخرب توسعه ناپایدارِ صنعت بهعنوان علت مهم سیل و طوفان به میان میآید. اما امروزه جوامع بهخصوص توسعهیافته با قبول این فرض که فجایع طبیعی از جمله سیل به هر دلیلی رخ میدهند، به فکر طراحی تدابیر مختلف جهت پیشگیری و کاهش هزینههای آنها هستند. نکته کلیدی در رابطه با مخاطرات طبیعی از جمله سیل و زلزله، مدیریتِ بحران و کاهش ریسک ناشی از بحرانها است.
مدیریت ریسک در دنیا در سه مرحله قبل و زمان بحران و بعد از بحران انجام میگیرد. طبعاً متناسب با نوع مخاطرات طبیعی تدابیر میتوانند متنوع باشند.
در مرحله اول که مربوط به وضعیت ماقبل بحران است، از طریق انواعی از فعالیتهای سختافزاری و نرمافزاری ریسک را پیشبینیپذیر کرده و با توجه به نوع مخاطره تدابیری برای مواجهه با آن اتخاذ میکنند. این مرحله بخش اصلی مدیریت ریسک است که از طریق آن آسیبپذیری در برابر مخاطرات طبیعی مثل زلزله و سیل کاهش مییابد. در این مرحله فرض وقوع فاجعه طبیعی پذیرفته میشود و در پی آن تمام راهکارهای ممکن برای کاهش آسیبپذیری طراحی و اجرا میشود.
ویژگی مهم در سیل اخیر حجم بالای بارندگی و روانآبها بود که رودخانهها و مسیلها را با چالش جدی انتقال آب مواجه کرد. گرگانرود، نمونه بارزی از رها شدن یک رودخانه علیرغم وجود قوانین زیستمحیطی مرتبط با حفاظت از رودخانههاست. شیب پایین رودخانه در مناطق پاییندست موجب تهنشست گلولای و کاهش حجم ورودی آب به رودخانهها میشود. عدم لایروبی رودخانهها و در بسیاری موارد، تجاوز آشکار به حریم رودخانهها از مناطق خشک کشور تا مناطق پربارش دلیل اصلی خارج شدن آب از مسیر همیشگی است.
بررسی مناطق آبگرفته در سیل نشان میدهد که در جانمایی بسیاری از روستاها و حتی شهرها درصد ریسکپذیری در برابر مخاطرات طبیعی از جمله سیل دیده نشده است. بررسی میدانی ساده نشان میدهد که بسیاری از مساکن و حتی تأسیسات روستایی و خدماتی در حریم رودخانهها مجوز ساخت گرفتهاند. فقدان و ضعف قوانین زیستمحیطی در این رابطه تأثیرگذار است. تجاوز به حریم رودخانه و قطع درختان در بالادست و طبعاً فرسایش خاک موجب انتقال گلولای و شدت گرفتن بیشتر سیل خواهد شد. طبعاً با فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی در جهت آگاهسازی و شهروندسازی زیستمحیطی میتوان آسیبهای مخاطرات طبیعی را کاهش دهد.
مرحله دوم مدیریت مخاطرات طبیعی حین بحران و زمانی است که بحران رخ داده است. هرچند امروزه تا حدودی برخی از جوانب بحرانهای طبیعی قابل پیشبینی هستند، اما نمیتوان همه ریسک مخاطرات طبیعی را تحت کنترل درآورد. وقتی کشورها برنامهای عملیاتی برای کاهش و پیشگیری از مخاطرات طبیعی داشته باشند، طبعاً زمان مواجهه با مخاطرات هزینههای آن بسیار پایین خواهد بود. مثلاً در برخی از کشورها با طراحی کانالهای زیرزمینی برای انتقال آب از هزینههای سیل پیشگیری کردهاند. طبعاً آمادگی عوامل اجرایی و مهارت و ورزیدگی آنها ریسک فجایع طبیعی از جمله سیل و طوفان را کاهش میدهد.
یکی از چالشهای جدی در سیل اخیر مستأصل شدن عوامل اجرایی در برخورد با ورود حجم بالای آب به مناطق شهری و روستایی بوده است. مدیریت بحران کشور میتواند از قبل برنامهای برای مواجهه با سیل داشته باشد و در حین اجرا برنامه را تعدیل کند نه اینکه بدون برنامه به دنبال طراحی مدلی برای مواجهه با سیل در میدان باشد. این موضوع هزینههای کنترل سیل را بالا خواهد برد. در کشوری مثل ایران که همواره با مخاطرات طبیعی روبهرو هستیم، نباید صرفاً به رفتارهای خودجوش مردمی برای برخورد با بحرانها تکیه کنیم.
تجربه کشورهایی مثل ژاپن که بهخصوص کشوری سیلخیز است، نشان میدهد که آنان از تشکیلات قوی برای برخورد با شرایط بحران برخوردارند. کشور ژاپن وزیر مدیریت بحران دارد که کارش برنامهریزی و هماهنگی در مورد سیاستهای پایهای کاهش ریسک و نیز مقابله با بحرانهای بزرگ است. بررسی زلزله ۹ ریشتری و سونامی ژاپن در سال ۲۰۱۱ نشان میدهد که چگونه اتاق بحران ژاپن از مرحله ابتداییِ نجات تا تهیه امکانات ضروری و بازسازی را مدیریت کرده و حتی با بهکارگیری روانشناسی بحران برای ایجاد شور و نشاط اجتماعی مناطق بحرانزده فعالیت کرده است. درست است که مردم نوعدوست، از هر روشی برای کاهش آلام بحراندیدهها استفاده میکنند، اما این وظیفه دولتها است تا بیمنت و با سازوکارهای پیشبینیشده، هزینههای فجایع طبیعی را در مناطق بحرانزده کاهش دهند.
مرحله سوم مدیریت بحران مربوط به بعد از وقوع فاجعه است. هرچند فاجعه زمانی که رخ میدهد، آغازگر مسائل عدیدهای است، اما نمیتوان زمان دقیقی برای پایان آن در نظر گرفت. وقتی سیل یا زلزله یک روستا را تخریب میکند و موجب مهاجرت اجباری اهالی روستا میشود، وقتی کودکی همه اعضای خانوادهاش را در فاجعهای طبیعی از دست میدهد و وقتی تأسیسات زیربنایی یک شهر از بین میرود، مدتها زمان میبرد تا بتوان مسائل مابعد فاجعه را مدیریت کرد.
طبعاً برخی از بازسازیهای عمرانی بهتدریج صورت میگیرد و هزینههای مالی بهمنظور جبران خسارات پرداخت میشود. اما بازسازی اجتماعی و روانی بلایای طبیعی سالها مردم درگیر فاجعه را آزار خواهد داد. فجایع طبیعی میتواند آزمون میزان ریسکپذیری برنامههای اجرایی دولتها نیز باشند. عملکرد سازمانهای مرتبط با سیل بهخوبی میتواند تحلیل و ارزیابی شود. قطعاً بخش مهمی از خسارات سیل اخیر در کشور ناشی از خطای برنامهای و مدیریتی بوده است. تخریب بالای سیل اخیر نشاندهنده فقدان برنامه پیشگیرانه مرتبط با مخاطرات زیستمحیطی بوده است.
تحلیل عملکرد سازمانهای درگیر در سیل اخیر بیانگر غفلت برخی از سازمانها است. وقتی رودخانهای در چند دهه لایروبی نمیشود و وقتی پوشش گیاهی بالادست بهراحتی تخریب میشود و وقتی سوءمدیریت در مداخله بهموقع در شرایط بحرانی رخ میدهد، طبعاً هزینههای مخاطرات طبیعی بالا خواهد رفت. بنابراین بازاندیشی در مدیریت مخاطرات طبیعی در جهت پیشبینیپذیرتر کردن وقوع فجایع موجب کنترل و پیشگیری از پیامدهای ناگوار آنها خواهد شد. لازم است مدیریت مخاطرات طبیعی با تأکید بر افزایش آمادگی مواجهه با بحرانها، جدیتر توسط دولتها پیگیری شود.
جمعبندی
وقتی زلزله رودبار، بم و کرمانشاه اتفاق افتاد، کمتر کسی به این فکر میکرد که این باید آخرین اتفاق و فاجعه طبیعی باشد. سیل اخیر هم قطعاً در کشوری که جزو ده کشور حادثهخیز در جهان است، آخرین بحران طبیعی نخواهد بود. یکی از درسهای مهمی که میتوان از این نوع فجایع گرفت، این است که سازوکارهایی تعریف کنیم تا هزینههای کمتری از طرف طبیعت بر ما تحمیل شود.
برنامههای پیشگیرانه در حوزههای مختلف قانونی، فرهنگی، اجتماعی و ساختاری شرایط را برای آسیبپذیریمان از اتفاقات طبیعی آتی کاهش خواهند داد. اصلاح قوانین زیستمحیطی و جرمانگاری زیستمحیطی یکی از مهمترین فاکتورهایی است که دستدرازی بر طبیعت را کنترل میکند و طبعاً خشم طبیعت را کنترلپذیر خواهد کرد. در ایران تخریب مراتع و جنگلها و تجاوز به حریم رودخانهها یا بهدرستی جرمانگاری نشده است یا قوانین موجود دچار ضعف اجرایی هستند.
با توجه به فاجعهخیز بودن کشورمان ضروری است تا سازمان مدیریت بحران کشور با قدرت بیشتر در پی طراحی مدل ریسکپذیری مناطق بحرانی کشور باشد و متناسب با آن فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و زیربنایی را جهت پیشگیری از هزینههای بحرانهای طبیعی در کشور به اجرا گذارد. قطعاً بحران طبیعی دیگری در آینده نزدیک رخ خواهد داد. اما آنچه اهمیت دارد واکسینه شدن نقاط بحرانخیز در کشور است.
در این راستا میتوان از تجربه موفق کشورهای دیگر استفاده کرد. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته جهان وجود پیوست زیستمحیطی برای اکثر پروژههای عمرانی ضروری است. وقتی یک مرکز خدماتی در بستر یا حریم رودخانه مجوز ساخت دریافت میکند، طبعاً مقصر تخریب آن در نتیجه سیل، عوامل انسانی و مدیریتی هستند نه طبیعت. با طراحی برنامههای پیشگیرانه هرچند ممکن است نتوان برخی حوادث طبیعی از جمله سیل را حذف کرد، اما میتوان هزینههای انسانی و زیربنایی ناشی از بلایای طبیعی از جمله سیل را کاهش داد.
--------------------------------------------------------------------------
نشریه برنا، دانشگاه تهران