به گزارش ایرناپلاس، شنبه این هفته (۱۵ آبان) اعلام شد شمار دانشآموزان ترک تحصیلی کشور امسال به حدود ۹۷۰ هزار نفر رسیده است؛ با توجه به پایینبودن دقت آمارهای رسمی، دور از واقعیت نیست که رقم واقعی ترک تحصیلکنندگان را یک میلیون یا حتی بیشتر برآورد کنیم زیرا شمار ۹۷۰ هزار نفر را اگر به تعداد «بازماندگان از تحصیل» از اول دبستان اضافه کنیم و گزارشهای غیررسمی را نیز در نظر بگیریم، به نظر میرسد با رقمی بزرگتر مواجهباشیم.
در همین رابطه زمستان سال گذشته، احمد حسین فلاحی سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی آماری تکاندهنده ارائه داده و گفته بود: «آموزش درحال آسیبدیدن است؛ ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز در آستانه ترک تحصیل هستند».
چندی بعد سید جواد حسینی معاون وزیر وقت آموزش و پرورش، در نشست با جمعی از خیران اعلام کرده بود: «با وجود اهمیت آموزش مجازی، هماینک ۳۰ درصد دانشآموزان یعنی حدود پنج میلیون دانشآموز از وسایل هوشمند آموزش بیبهره هستند».
بعد از این صحبتها سرانجام محسن حاجیمیرزایی وزیر آموزشوپرورش دولت دوازدهم وادار به اظهارنظر شد و گفت: «در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، از بیش از ۱۴ میلیون دانشآموز سراسر کشور، حدود ۱۰ میلیون نفر در سامانه شاد عضو شدند و بیش از سه میلیون به دلایلی همچون نداشتن گوشی هوشمند یا تبلت یا عدم دسترسی به اینترنت، امکان استفاده از این سامانه را پیدا نکردند و در خطر ترک تحصیل قرار گرفتند».
یک سال پیش از آن نیز چندی بعد از آغاز سال تحصیلی ۹۹-۹۸ که نخستین سال تحصیلی متاثر از نقض برجام از سوی آمریکا و رشد قیمتها بود، 《فتاح نیازی》 معاون وقت آموزشی «مؤسسه آموزش از راه دور» اعلام کرده که در سطح کشور بیش از ۱۳ میلیون کمسواد بین ۱۱ تا ۴۵ سال وجود دارد که سه میلیون نفر از آنان، دانشآموزان ترک تحصیل کردهاند که لازمالتعلیم هستند و بین ۱۱ تا ۱۷ سال سن دارند.
یک آمار مستند دیگر در همان سال نشان میداد ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار لازمالتعلیم از تحصیل در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ بازمانده و متاسفانه در یکی از مقاطع تحصیلی ابتدایی تا پایان متوسطه، تحصیل را ترک کرده بودند.
به این ترتیب اگر در نظر داشته باشیم که از پارسال تا کنون تغییری در قیمت لوازم دسترسی به کلاس آنلاین رخ نداده است، بخشی از کسانی که پارسال گوشی و اینترنت یا حتی تلویزیون نداشتهاند، امسال قید تحصیل را زدهاند.
از طرفی حتی اگر افزایش اندک جمعیت دانشآموزی را در دو سال گذتشه لحاظ نکنیم و مبنا را همان آمار رسمی سال تحصیلی ۹۹-۹۸ (قبل از ورود کرونا) درنظر بگیریم، جمعیت دانشآموزان ثبت نامکننده باید بیش از ۱۵ میلیون و ۲۰۰ هزار نفری باشد که ادعا شد در سال ۹۸ نام نویسی کردهاند اما آمار اول مهر امسال، به زحمت به حدود ۱۴ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رسیده است؛ ضمن آنکه معمولا برخی ترک تحصیلها بعد از شروع سال تحصیلی و در ماههای بعدی رخ میدهند.
پذیرش همین آمار حدودی یک میلیون دانشآموز ترک تحصیلی، نشان میدهد، حداقل ۷ درصد دانشآموزان لازمالتعلیم کشور تنها در دو سال اخیر، به جای زنگ تفریح و تدریس، یا ناگزیر به شنیدن زنگ کار و صدای کارفرما شدهاند یا در گوشه خانهها گرفتار و از تحصیل بازماندهاند؛ وضعیتی که (به غیر از ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی)، حتی در ایام دفاع مقدس نیز رخ نداده بود؛ در آن سالها برخی دانشآموزان سنگر مدرسه را با «سنگر جهاد» عوض کردند و برخی خانوادهها به دلایل جنگی، مجبور به مهاجرت و بازماندن موقت یا دائمی فرزندانشان از تحصیل شدند.
بر اساس آمارهای منتشره در طول ۸ سال دفاع مقدس، بیش از ۵۵۰ هزار دانشآموز «به تدریج در ۸ سال» وارد کارزار دفاع از کشور شدند که حتی با احتساب خانوادههای مهاجر و نسبت جمعیت دانشآموزی آن سالها، غیبت دانشآموزان از محیطهای درسی به اندازه سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ نبوده است.
جدا از ارقام و درصدها، عوامل اقتصادی-اجتماعی دیگری (غیر از دسترسی نداشتن به کلاسهای حضوری و آنلاین) باعث محرومیت چندصدهزار دانشآموز از مدرسه شده است.
به نظر میرسد تحولات اقتصادی-اجتماعی سه سال و نیم اخیر مهمترین عامل ناتوانی خانوادهها در برآوردن نیازهای اولیه از جمله خرج تحصیل باشد؛ تحولاتی نسبتا مشابه ابتدای دهه ۹۰ شمسی که نخستین موج گسترده ترک تحصیل تا آن زمان روی داد؛ سالهایی که خبری از کرونا نبود و ظاهرا مهمترین عامل بازماندن از مدرسه، مربوط به دور نخست گرانی بیسابقه (ارز و طلا و اقلام دیگر) و متاثر از نخستین تحریمهای همهجانبه کشور بود.
در حال حاضر نیز همه شاخصها و متغیرهای اقتصادی، در مقایسه با ابتدای سال ۹۷ به گونهای تغییر کرده است که تقریبا هیچ حوزهای را نمیتوان سراغ گرفت که با جهش قیمتی و تورم افسارگسیخته مواجه نبوده باشد.
اگر خودرو و برخی اقلام و کالاهای به ظاهر لوکس را لحاظ نکنیم، همه ساحتهای زندگی اقشار و طبقات پایین جامعه متاثر از گرانی و تورم آسیبدیده است؛ از خورد و خوراک و سرانه کالری و گوشت و لبنیات و میوه تا قیمت لباس، اقلام لوازم تحریر، کتاب، کرایه خانه و قیمت حملونقل؛ پس طبیعی است که طبق رفتار آشنای همه جوامع انسانی، خانوادهها در مرحله نخست، از مخارج غیرضروری خود بکاهند و در ادامه، تفریح و بهداشت و مدرسه را از سبد معیشتی حذف کنند تا امکان «زیست حداقلی» داشته باشند.
این همه ماجرا نیست؛ با ورود کرونا بسیاری از مشاغل کشور تعطیل یا کمرونق شدهاند؛ بخش بزرگی از خانوادههایی که درآمدشان متکی به شغلهای کارگری و کارمندی غیردولتی بود، با آغاز کرونا و تعطیلیهای گسترده، بدون درآمد شدند و بخشی دیگر با مرگ یا بستری نانآور خانواده، در وضعیت بیدرآمدی مطلق گرفتار و احتمالا ناگزیر به فرزندان خود روی آوردهاند تا به هر راهی شده، با اشتغال به کار، فقر مطلق خود را کاهش دهند.
رقم تفکیکی 《علیرضا کاظمی》 سرپرست وزارت آموزش و پرورش به خوبی گویای این وضعیت است؛ او گفته «در حال حاضر حدود ۲۱۰ هزار دانشآموز دوره ابتدایی و ۷۶۰ هزار دانشآموز دوره متوسطه، تارک تحصیل داریم».
بنابراین اگر برخی خانوادهها به دلایل فرهنگی نظیر اولویت نداشتن تحصیل دختران، آنها را مجبور به ماندن در خانه کردهاند، برخی دیگر از پسران دبیرستانی، قید تحصیل را زده و به سراغ درآمدزایی رفتهاند تا کمکی به معیشت خانواده کرده باشند.
در این میان نباید از یک عامل دیگر یعنی ازدواج اجباری یا اختیاری برخی دختران دانشآموز گذشت که آمار آن از جمله به دلیل رشد فقر و رقم وام ازدواج؛ رو به رشد بوده است.
به هرحال دلایل این ترک تحصیل بزرگ هرچه باشد، کرونا مقصر باید یا اوضاع معیشتی یا هر عامل اجتماعی دیگر، دوری صدها هزار دانشآموز از مدرسه چنان تلخ است که نمیتوان بیتفاوت ماند و نسبت به پیامدهای ناگوار آن بیتامل.
در نوشتار بعدی، مهمترین پیامدهای این رویداد مهم را بررسی خواهیم کرد.
نظر شما