به گزارش ایرناپلاس، چهارشنبه هفته پیش بود که رهبر معظم انقلاب در حکمی رئیس جدید سازمان صدا و سیما را معرفی کردند. ایشان در این حکم بر مواردی همچون «ارتقاء سطح آگاهی و معرفت عمومی»، «هدایت فرهنگی»، «تقویت روحیه و احساس هویت ملی و انقلابی»، «پراکندن امید و نشاط» و «ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی» بهعنوان اولویتهای کاری رسانه ملی در دوره جدید تاکید کردند.
مواردی که اگر به آن توجه جدی شود به راستی میتواند بخش بزرگی از مشکلات رسانه ملی را حل کرده و به عنوان مهمترین رسانه در کشور حرف اول را بزند.
اما انتظارات از صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی و با توجه به حکم رهبری و نکات مورد توجه ایشان، چه چیزهایی است و ریاست جدید باید بیشتر به چه ابعادی توجه کند؟
در همین راستا با دکتر امید جهانشاهی دکترای مدیریت رسانه و مدیر گروه آینده پژوهی رسانه مرکز تحقیقات صداوسیما به گفتوگو پرداختیم.
ایرناپلاس: انتظارات از صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی چیست؟
جهانشاهی: آنچه در حکم مقام معظم رهبری برای دکتر جبلی تاکید شده است، تقویت هویت ملی و انقلابی و ترویجِ سبک زندگی اسلامی- ایرانی و همچنین افزایش همبستگی ملی است. البته مورد اخیر یعنی افزایشِ همبستگیِ ملی برای اولین بار این چنین برجسته میشود و مورد تاکید قرار میگیرد.
در حکمهای روسای قبلی صدا و سیما مربوط به محمد سرافراز و علیعسگری بر هدایت و مدیریت فرهنگ و افکار عمومی، ارتقای امید و آگاهی، ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی و استقلال فرهنگی و هویت انقلابی تاکید شده بود؛ اما برای اولین بار است که افزایش همبستگی ملی مورد توجه و تاکید قرار میگیرد و این نشان میدهد همبستگی و نگاه ملی در کشور مغفول بوده و آنچنان که باید به آن پرداخته نشده است.
به نظر میرسد در دور جدید باید بیش از گذشته و به طور جدی هویت ملی و همبستگی ملی مورد توجه قرار گیرد اما برای اینکه ببینیم رسانه ملی چگونه باید به همبستگی ملی بپردازد، ابتدا باید بررسی کرد چرا همبستگی و هویت ملی و ایرانگرایی مغفول بوده است.
در دوران پهلوی اول و دوم ایرانگرایی و ملیگرایی معادل باستانگرایی بوده است که البته ریشههای آن به دوران روشنفکران مشروطه و قبل از آن بازمیگردد.
ایرانگرایی مبتنی بر باستانگرایی، صبغه ضددینی داشت و طبیعی بود که بعد از انقلاب به طور کلی ایرانگرایی و ایراندوستی به حاشیه رود، به تبع آن مباحثی مثل همبستگی و هویت ملی هم کمرنگ میشوند.
امروز در آستانه گام دوم انقلاب با توجه به شرایط جدید و تاکید عالمانهای که در این حکم شده است، باید این مباحث بازنگری شوند. ایرانگرایی واقعی نه تنها مشکلی با مذهب ندارد بلکه اتفاقاً تشیع بخشی از فرهنگ و هویت ایرانی است. در واقع با تشیع بود که ایران در دوران صفویه توانست هویت ملی مستقل یابد.
باید ایرانگرایی واقعی را که اتفاقا اسلام هم از ارکان فرهنگی آن است، تقویت کنیم. ایرانگرایی مبتنی بر باستانگرایی و ضد دینی، همه تاریخ ایران را ندیده میگیرد به جز دوران باستان که با روایتهایی بعضاً ساختگی، ضد ایرانی هستند، به این دلیل که یکدستساز است و تنوع را برنمیتابد. در حالی که ایران ذاتاً بزرگ و متنوع است. لازمه همبستگی ملی و قدرت ملی یکسانسازی و یکدستسازی نیست بلکه پذیرش تنوع و البته گفتوگوی بخشهای مختلف جامعه است.
پذیرش تنوع به تنهایی لازم نیست؛ به عنوان مثال اینکه شما یک نظری دارید که محترم است و نظر من هم برای خودم محترم است، دیدگاه درستی نیست. همبستگی و قدرت در گفتوگوست. در واقع تلاش برای فهمی صحیح در بازنمایی درست و منصفانه است. پذیرش تنوع و مهمتر از آن گفتوگو، اقتضای عصر جامعه شبکهای است.
همبستگی ملی مترادف یکسانسازی نیست
رسانه ملی برای ارتقاء همبستگی ملی باید تنوع را بپذیرد و بکوشد ظرف گفتوگوی ملی باشد و بازنمایی درستی از این تنوع داشته باشد. بدون اینها همبستگی ملی بیمعناست. همبستگی ملی مستلزم این است که اهل سنت و شیعه در کنار هم در رسانه ملی خوب و به درستی بازنمایی شوند.
در حال حاضر بازنمایی قومیت.های مختلف کشور در رسانه ملی چگونه است؟ رسانه ملی باید ظرف گفتوگوی همه دیدگاههای سیاسی و فرهنگی معتقد به استقلال ایران و اسلام زنده و پویا باشد.
زمانی دکتر خجسته رادیو گفتوگو را راه انداختند. خیلیها میترسیدند که چه مباحثی قرار است مطرح شود و چه تهدیداتی ایجاد میشود. اما در نهایت ابتکار ایشان به کشور کمک کرد چون به گفتوگو کمک کرد. همبستگی ملی را مترادف یکسانسازی نبینیم. بلکه مترادف بازنمایی درست و گفتوگوی منصف و منطقی بدانیم.
چگونگی پراکندن نشاط و سبک زندگی ایرانیاسلامی در کشور
ایرناپلاس: با توجه به شرایط کنونی ایجاد امید و نشاط نیاز اصلی مردم است. رسیدن به این هدف مهم در کنار ترویج سبک ایرانی-اسلامی و تقویت روحیه انقلابی که رهبری به آن اشاره کردند چگونه باید محقق شود؟
جهانشاهی: ما نیاز داریم به تقویت ایران گرایی واقعی که در دل خودش اسلام را هم دارد و شهروند محور است و مبتنی بر تنوع و گفتگو است، این را دوست دارم تاکید کنم. در مورد این سوال هم به نظرم کشور نیاز به یک بازنگری دارد.
در حال حاضر در مورد سرگرمی و نشاط و معنا و مرزهای آن ابهامهایی وجود دارد. به این حوزه بسیار کم توجه شده و کار نظری صورت گرفته که البته دودش هم به چشم صداوسیما میرود. اینکه گاه جامعه متدینین ما منتقد برخی برنامههای سرگرمی هستند به همین علت است؛ حال آنکه مهمترین وظیفه تلویزیون سرگرمی است.
سالهاست گوشیهای موبایل و پلتفرمهای اجتماعی، جایگاه اصلی را در مصرف خبری پیدا کردهاند و مردم اخبار را از اکانتها و صفحات برندهای خبری در گوشیشان دنبال میکنند. مگر در بحرانها رجوع به شبکه خبر جدی شود که این موارد هم استثناست. تلویزیون عموما رسانه سرگرمی است. آموزش هم با سرگرمی همراه است و سواد زندگی و سلامت هم همینطور. حتی خبرش هم خبر_ سرگرمی شده است. سازمان در زمینه سرگرمی باید قویتر و جدی تر کار کند که چالشهای گفتمانی در این زمینه وجود دارد.
ضرورت گذار از صداوسیمای سنتی به یک سازمان چابک
ایرناپلاس: فکر میکنید مهمترین چالشهای سازمان در تحقق اهدافی که در حکم انتصاب پیمان جبلی آمده است، کدامند؟
جهانشاهی: مهمترین چالشی که سازمان با آن مواجه است، مدیریت تحول است که چالش همه سازمانهای رسانهای است؛ تحول از جهانِ قبل اینترنت به جهانِ شبکهای و مسطح شده بعد از اینترنت.
با وجود اینترنت از دنیایی که در آن سازمانهای رسانهای متولی اخبار بودند به دنیایی وارد شدیم که رسانهها هنوز دستور کار خبری ایجاد میکنند اما پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، دسترسی مخاطبان به اخبار را کنترل میکنند.
قبلاً سازمانهای رسانهای، محتوا و کانالهای توزیع محتوا را در دست داشتند در حالی که امروز به وسیله اینترنت، خبر اجتماعی شده و رویدادها نه با اخبار که به اصطلاح با «کشف مشارکتی» شناخته میشوند.
قبلاً یک سازمان رسانهای میتوانست مبتنی بر روزنامه یا پخش تلویزیونی باشد و لذا مدیریت نیروی انسانیاش ساده بود چون چند مهارت نبود و ساختارش مشخص و ساده بود اما امروز یک سازمان رسانهای، سازمان مدیریت محتوا در پلتفرمهای مختلف است. در واقع اکوسیستم صنعت رسانه تغییر کرده و لذا ساختار سازمانی و مدیریت سرمایه انسانی باید متفاوت از دوران گذشته شود.
به واسطه اینکه سازمانهای رسانهای به اصطلاح میانه محورند یعنی آنچه از سازمان میبینیم نتیجه خلاقیت و حرفهای بودن بدنه یا همان خبرنگاران، تهیهکنندگان و مجریان و به عبارتی مبتنی بر گروههای خودگردان است نه سلسله مراتبی و منتظر دستور از بالا. چون سرعت، مهم و توانمندی محور است بنابراین مهمترین چالش گذار و تحول از صداوسیمای سنتی مبتنی بر رسانه تلویزیون به یک سازمان چابک، متنوع و توانمند است که محتوایش روی همه پلتفرمها باشد حال آنکه در حال حاضر سازمان در زمینه سیاستگذاری فضای مجازی ضعف و ابهام دارد که مساله بسیار جدی سازمان است.
به هرحال بدون مدیریت تحول و جدی گرفتن مدیریت دیجیتالی شدن و همچنین مدیریت برند که البته مستلزم فعالیت گسترده و همراه با استراتژیهای روشن در فضای مجازی است هیچ رسانهای امکان بقا ندارد.
ایرناپلاس: به اعتقاد شما چه چالشی در صداوسیما وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته اما نقش بهسزایی در رسانه ملی دارد؟
جهانشاهی: وقتی از اکبر عبدی پرسیدند برای موفق شدن یک فیلم کمدی چه باید کرد و چگونه باید فیلم ساخت، او ضمن توضیحاتی تاکید کرد که همه این دلایل به فیلم برنمیگردد بلکه بخشی از آن به این بستگی دارد که گوجه هشت هزار تومان نشود. البته مصاحبه مربوط به سالها پیش است. به هرحال فرهنگ سیاسی جامعه اینکه فعالان سیاسی یکدیگر را به رسمیت بشناسند، آداب گفتوگو بدانند، فعالیتهای سیاسی شناسنامهدار باشد و مسائل از این دست خود را در عملکرد سازمان نشان میدهد.
وقتی کسی مانند آقای پورمحمدی میگوید که در کشور ما تلاش سیاسی پر هزینه و کم محصول شده است این خود بیانگر آن است که ضعفهایی وجود دارد. در حوزه فرهنگ هم همین است. ضعفها خود را در عملکرد سازمان نشان میدهند اما همه فقط صفحه تلویزیونشان را میبینند. به هرحال امیدوارم که دکتر جبلی با توجه به تجربه و توان و تخصصی که دارند این دوران تحولی را با سربلندی و موفقیت مدیریت کنند.
نظر شما