به گزارش ایرناپلاس، در آستانه سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، گروهها و جناحهای سیاسی حالا خودشان را برای رقابتی آماده میکنند که قرار است از دل آن، سرنوشت قوه مجریه برای چهار سال آینده مشخص شود؛ رقابتی که بعضیها را بر آن داشته تا به هر قیمتی خود را پیروز این کارزار ببینند.
رقابتهای سیاسی به ویژه در موسم انتخابات، نه تنها امری مذموم نیست، بلکه یکی از پیش درآمدهای جامعه سیاسی و دموکراتیک است که اگر در مسیر درست هدایت شود میتواند بالندگی و بلوغ سیاسی یک جامعه را به همراه داشته باشد؛ با این حال به تعبیر «شانتال موف» یکی از نظریهپردازان سیاسی، باید بین خصومت و آنتاگونیسم (روابط بین دشمنان) و مخالفت و آگونیسم (روابط بین مخالفان) تمایز قائل شد تا منجر به نابودی جامعه سیاسی نشود.
در ماههای گذشته و به ویژه در روزهای اخیر، موج حملات بیسابقهای علیه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور و در صدر آن وزیر امور خارجه به راه افتاده است؛ این موج که از سوی امواج رقابتهای انتخاباتی، بیش از پیش متلاطم و سهمگین میشود بیشتر از آنکه نتیجهای سیاسی در داخل کشور داشته باشد، منافع ملی در عرصه بینالمللی را به خطر انداخته است.
ناگفته پیداست که سیاستهای خصمانه ایالات متحده در دوره ترامپ و خروج از برجام، فشارهای اقتصادی زیادی را بر مردم ایران تحمیل کرد که به تعبیر دولتمردان به درستی میتوان آن را تروریسم اقتصادی دانست؛ با این حال با خویشتنداری و تدبیر دیپلماتیک دولت، منطق سیاست فشار حداکثری حالا با شکست روبرو شده است و آنها را وادار کرده تا بر سر میز مذاکرهای برگردند که با زور و قلدری ترک کرده بودند.
مذاکرات وین در حالی کار خود را در پیش گرفت که ایران مقتدرانه ضمن تاکید بر حفظ برجام، به دستاوردها و پیشرفتهای بیسابقهای در صنعت هستهای دست یافته است و از این منظر دست پُر ایران در پایبندی و صبر دیپلماتیک برای حفظ برجام در کنار توسعه دانش هستهای، میتواند برگ برندهای برای ملت ایران باشد.
حالا عدهای از جریانهای سیاسی ایران با درک اندک از اصول روابط بینالملل و تنها با نگاه به رقابتهای سیاسی داخلی، با مستمسک قرار دادن مصاحبه تقطیعشده محمدجواد ظریف(آنهم در حالی که وی در مصاحبه بارها تاکید کرده، نباید این مصاحبه منتشر شود)، حمله به سیاست خارجی را در پیش گرفتهاند تا به زعم خود بتوانند ماهی انتخاباتی خود را از این آب گلآلود صید کنند؛ آنها در این مسیر از نقض هیچ قاعده و اصلی هم ابایی ندارند و تنها منافع گروهی خود را در نظر میگیرند.
«آنتونیو کاسسه» که یکی از حقوقدانان برجسته بینالمللی بود اعتقاد داشت، نقض قاعدهای در داخل یک کشور ممکن است جلب توجه نکند و اگر هم جلب توجه کند متخلف نسبت به قضاوت اجتماعی بیاعتنا باقی بماند؛ اما در جامعه جهانی نقض قواعد عمده رفتاری از سوی کشورها، عملا غیرممکن است که از دید افکار عمومی پنهان بماند.
بعضی از گروههای سیاسی در ایران اگر چه تصور میکنند میتوانند با تخریب سیاست خارجی و وزیر امور خارجه آن هم در این مقطع حساس، مطامع خود را معطوف به انتخابات ریاست جمهوری پیش ببرند، اما اقدامات، مواضع و تخریبهای آنها از دید افکار عمومی و رسانههای جهان و به تبع از نگاه سیاستمداران کشورهای دیگر پنهان نمیماند.حالا بعضی از گروههای سیاسی در ایران اگر چه تصور میکنند میتوانند با تخریب سیاست خارجی و وزیر امور خارجه آن هم در این مقطع حساس، مطامع خود را معطوف به انتخابات ریاست جمهوری پیش ببرند، اما اقدامات، مواضع و تخریبهای آنها از دید افکار عمومی و رسانههای جهان و به تبع از نگاه سیاستمداران کشورهای دیگر پنهان نمیماند.
چنین وضعیتی بیتردید دست بالای جمهوری اسلامی در مذاکرات را دچار تزلزل میکند زیرا بعضی از گروههای داخلی با نیت منافع جناحی خود، تخریب و تضعیف دستگاه دیپلماسی را در پیش گرفتهاند غافل از آنکه سیاست خارجی و دیپلماسی کشور، فراتر از رقابتهای جناحی، معطوف به منافع ملی و سرنوشت یک ملت است و بیتوجهی به آن میتواند خسارتهای جبرانناپذیری به همراه داشته باشد.
جناحهای سیاسی حالا باید تکلیف خود را با قرار گرفتن در دوگانه «خصومت و آنتاگونیسم» و «مخالفت و آگونیسم» روشن کنند؛ آنها میتوانند مخالف سیاستهای دولت و عملکرد آن باشند، میتوانند انتقاد داشته باشند و راهکارها و برنامههایی انتخاباتی ارائه دهند اما زمانی که رویکرد و مواضعشان، منافع ملی را هدف قرار دهد، دیگر در جایگاه خصومت قرار میگیرند.
حداقلهای آگاهی سیاسی، آن هم از سوی جریانهایی که قرار است در عرصه سیاست به رقابت انتخاباتی بپردازند، ایجاب میکند تا با درکی از روابط بینالملل، ضمن اولویت قرار دادن منافع ملی، سیاستورزی خود را در این چارچوب تعریف کنند؛ در غیر این صورت آسیبهایی به کشور، مردم و سرنوشت و آینده آنها وارد میکنند که جبران آن شاید کاری دشوار باشد.
رویکردهای خصمانه در طول تاریخ، خسارتهای بسیار در عرصههای ملی و بینالمللی برجا گذاشته است و از همین منظر است که به تعبیر «کامو» میتوان تاکید داشت از این پس، شرف انسان تنها به این نبرد سهمگین بستگی دارد که سرسختانه ثابت کند گفتهها از گلولهها قویتر است.
دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی در کنار اقتدار نظامی، ثابت کرده است منطق گفتوگوی ایران چگونه میتواند اجماعی جهانی علیه منطق زور ایالات متحده ایجاد کند؛ اجماعی که حالا جامعه جهانی را نیز مجاب کرده، توان هستهای و مشروعیت اقتدار نظامی ایران را نیز به رسمیت بشناسند و به میز مذاکره بازگردند.
نظر شما