به گزارش ایرناپلاس، ایران کشوری گسترده از نظر مساحت جغرافیایی، متنوع از نظر اقلیم و آبوهوا و همچنین دارای تنوع فرهنگی زیاد است. وسعت و تنوع میراث فرهنگی در نقاط مختلف این کشور باعث دشواری شناسایی و ثبت بسیاری از آنها شده، به همین دلیل ممکن است بسیاری از میراث به جامانده شناسایی نشوند و چه بسا به فراموشی سپرده شوند.
با توجه به این نگرانیها پویا محمودیان معاون صنایع دستی وزارت میراث فرهنگی، از ایجاد بانکی با محتوای نقوش صنایع دستی فراموش شده با هدف کاربردی و تجاری کردن آنها خبر داده است.
به گفته وی، ایران ۲۹۵ رشته صنایع دستی دارد که برخی از آنها فراموش شده و به احیا و باز طراحی نیاز دارند. براین اساس از حدود یک سال پیش با کلید خوردن مکاتبات با استانها برای احیای صنایع دستی فراموش شده، ۵۵ رشته صنایع دستی به طور کامل احیا و در مجموع در دولت تدبیر و امید ۹۹ رشته باز طراحی و احیا شده است.
تلاش میکنیم با ایجاد این بانک و همچنین کمک به تجاریسازی و در ادامه تولید انبوه آنها به احیا این آثار کمک کنیم، زیرا این این آثار داشتهها و گنجینههای ارزشمند کشور محسوب میشوند.
نقوش ایرانی از سرمایههای با ارزش فرهنگی محسوب میشوند. داشتهای ارزشمند و منحصر بهفرد که از ارزش معنوی و مادی بالایی برخوردار است.
علی کوهپایه هنرمند شاخص هنرهای تجسمی و نگارگری ایرانی و عضو هیات مدیره انجمن طراحان فرش تهران با تاکید بر اینکه خیلی از آثار فرهنگی ایران به بوته فراموشی سپرده شدهاند، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: در این حوزه میتوان به طرحهای اسلیمی اشاره کرد؛ در قالیهای قدیمی از این طرحها که سمبل ایران هستند استفاده میشد، در حالیکه امروز کمتر شاهد یک قالی با طرحهای اسلیمی هستیم.
او درباره چرایی استفاده نکردن از طرحهای اسلیمی در قالی توضیح داد: متاسفانه فعالیت در حوزه قالی، دست یک عده پولپرست افتاده که اطلاعات فرهنگی کمی دارند. بیشتر توجیه اقتصادی برای آنها مهم است، تا جایی که فرم فرشی که ۸۰ سال پیش بافته میشد، تغییر کرده و بیشتر بر اساس سلایق بازار طراحی میشود.
به گفته این استاد نقوش ایرانی، ۶۰ سال پیش در تبریز کارگاههای قالیبافی روی طرحهای خاص فعالیت میکردند. به شکلی که طرح قالی، شناسنامه کارگاه بود. به تازگی در بافت فرش تبریز از طرحهایی استفاده میشود که اصالت طرحهای سنتی ایران را ندارد. ایران طرحهای شاهعباسی و خاص خود را دارد که هر کدام سمبل و نماد خاصی هستند اما اکنون فقط به تزئین و زیبایی توجه میشود.
وی افزود: اصفهان و کاشان در حوزه طراحی قالی در این سالها اقدامات سازندهای انجام دادهاند.
آثار گذشتگان از نظر سنتی بیشتر کاربردی بود
اهمیت طرحها و نقشهای ایرانی فقط در زیبایی و کنار هم قرار گرفتن آنها نیست، بلکه فلسفه و فکری در پشت هر طرح قرار دارد. کوهپایه در این زمینه گفت: با اینکه طرحهای فرش از اهمیت بالایی برخوردارند، اما نقوش ایرانی فقط در فرشها استفاده نشده است.
وی افزود: در کاشیکاری کافی است به کاشیهای مسجد کبود توجه کنید یا مسجد جامع یزد یا مسجد شیخ لطفالله که کارهای بینظیری هستند؛ آن هم در حالی که فعالیت امروز در حوزه کاشیکاری اقداماتی سطحی و فقط در ظاهر است. این اقدامات نیازمند گروههای قوی و حرفهای متشکل از پژوهشگر، عکاس و ... بوده تا بتواند این آثار را شناسایی و زمینه ادامه آنها را فراهم کند.
کوهپایه با تاکید بر اینکه در گذشته آثار از نظر سنتی بیشتر کاربردی بود و نه تزئینی، ادامه داد: پیش از این میدیدیم روی کاسه چوبی بسیار کار میشود و افراد از استفاده آن بسیار لذت میبردند، یا قاشق زیبایی برای آبدوغ خوری تهیه شده بود، این در حالی است که امروز از این لوازم فقط برای تزئین استفاده میشود.
اساتید فوت گوزهگری را آموزش ندادند
با سفر به شهرهای ایران، مراجعه به موزهها میتوان متوجه پیشینه تاریخی نقوش ایرانی شد. اما چه چیزی سبب شده برخی از این نقوش در خطر فراموشی قرار گیرند؟
کوهپایه گفت: یکی از دلایل این است که در گذشته به نوشتن و ضبط کردن عادت نداشتیم. نوشتن و خواندن در فرهنگ ما سخت بوده؛ مورخینی نداشتیم که کتابهای نوشته شده توسط آنها در دسترس مردم و پژوهشگران قرار گیرد. شاید بهترین کتاب در این حوزه، تاریخ بیهقی است. علاوه بر این اساتید بسیاری بودند که هیچگاه حرفه را به صورت کامل به شاگردان خود آموزش نمیدادند زیرا میترسیدند برای خود رقیب بسازند. در حالی که بهترین استاد کسی است که شاگردش از خودش بهتر باشد. بسیاری از استادان، فوتهای کوزهگری را برای خود نگهداشتند.
به گفته وی، اهمیت و ارزش طرحهای ایرانی کمرنگ شده و از طرفی فرهنگ ایرانی تحت تاثیر هنر غرب قرار گرفته و آسیب دیده است.
این استاد هنرهای تجسمی ادامه داد: در دورهای، فرهنگ خود را فراموش کرده و غربزده شدیم به صورتی که هرچه از آن طرف میآمد خوشایند و هرچیزی که خودمان داشتیم بد بود. ویلدورانت میگوید: «اگر دولتها را به مثابه رقابت و اشتراک بدانیم چه بهتر است که هر دولتی فرهنگ، موسیقی، لباسها و اقتصاد خودش را داشته باشد.» اگر میتوانستیم این دیدگاه را عملی کنیم امروز به وضعیت کنونی دچار نمیشدیم.
کوهپایه یکی از دلایل فراموشی نقوش ایرانی را ناآگاهی و سودجویی تولیدکنندگان و عافیت طلبانی دانست که نمیدانند پول خود را چطور خرج کنند و به افرادی دادند که کار بلد نبودند.
فرش دومین منبع درآمد ایرانیان بود
نقش اطلاعرسانی و آگاهسازی، برای حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی بسیار مهم است. افرادی که از ارزش اشیاء و اهمیت فرهنگ باخبر باشند، به خوبی از آن حفاظت خواهند کرد. کوهپایه با بیان اینکه زیرساختهای برای حفاظت از نقوش ایرانی مهیا نبود، گفت: اطلاعرسانی چیزی است که زیرساختها را زمینهسازی میکند. در بازار، این هنر وارداتی غرب است که خود را ناشیانه و با نقصهای زیاد نشان میدهد. در دوره بعد هم که به طرحهای مدرن و اروپایی روی آوردند در حالی که بیشتر این طرحها تقلید بود و اینها به اطلاعرسانی باز میگردد.
او ادامه داد: باید این را یادآور شوم که طراحی سنتی ما چیزی است که میتوان به آن افتخار کرد. بعد از نفت، بزرگترین منبع درآمد این جامعه از فرش بود. حدود ۳۰ درصد جامعه میتوانند از آن ارتزاق کنند. از کسی که پشم را میریسد، رنگ میکند تا فردی که فرش را میبافد. هنوزم فرش ایرانی زبانزد همگان است، همه صنایع دستی در فرش جمع شده است.
این استاد نقوش ایرانی با یادآوری وضعیت کاشیکاری و خاتمکاری، اقدامات این روزهای بازار را اسفبار خواند زیرا از رنگ یا کاغذ برای تهیه این میراث به جای مانده استفاده میشود، آن هم در حالی که پیش از این از ابتداییترین مواد مورد نیاز برای این هنر تا نهایت تولید اثر توسط استادان ایرانی انجام میشد.
نگرانیها از بیاطلاعی و ناآشنایی مردم
حفاظت از میراث فرهنگی از وظایف هر نسل است تا آن را همانگونه که به ارث بردهاست بتواند به نسلهای آینده منتقل کند. کوهپایه با بیان اینکه بازگرداندن بخشی از میراث فرهنگی غیرممکن است، توضیح داد: ضروری است جوانانی که اشتیاق به کار دارند با اطلاعرسانی دقیق بتوانند در این حوزه کار کنند. البته باید با بزرگان این حوزه وارد همکاری شوند و روی این مسائل بررسی انجام شود.
وی تاکید کرد، مسولان باید اقداماتی انجام دهند تا مردم به میراث فرهنگی علاقهمند شوند. بیشتر مردم با این مسائل آشنایی نداشته و در نتیجه دغدغه این کار را ندارند؛ آن هم در حالی که پیش از این در تبریز، هنرستان نقاشی داشتیم و استادان بزرگی در آن، تجربههای خود را به نسلهای بعد منتقل میکردند. باید اساتید درباره این مسائل به بررسی و گفتوگو بپردازند تا بتوان به نتیجه رسید.
نظر شما