به گزارش ایرناپلاس؛ مسابقههای تلویزیونی، از برنامههای پرمخاطب برای این رسانه هستند. در دیگر کشورها هم مسابقات جزو پرمخاطبترین برنامهها هستند تا جایی که برخی از آنها به دلیل خلاقیت بسیار، ایجاد سرگرمی و تفریحات هیجانانگیز از مرزها عبور کردهاند و در دیگر کشورها پخش یا کپی شدهاند. البته در کشور ما به دلیل کپی و تقلید صرف و ناشیانه، برخی مسابقات با مشکل جدی در جذب مخاطب مواجه شدهاند.
گفته میشود نخستین مسابقه تلویزیونی spelling bee (هجی کلمات) نام داشته است که در سال۱۹۸۳ از شبکه بیبیسی پخش شده است. موضوع این برنامه، هجی کردن واژهها بوده است که به صورت زنده هم پخش میشد. پیش از آن، مسابقات رادیویی وجود داشتند و میتوان گفت که تلویزیون، اینگونه از برنامه را از رادیو اقتباس کرده است. مسابقه بعدی که با هدف تبلیغاتی روی آنتن رفت Truth or Consequence (حقیقت یا پیامد) بود که در سال ۱۹۴۱ نخستین اپیزود آن به طور آزمایشی پخش شد.
در کشور ما هم مسابقات تلویزیونی بسیاری روی آنتن رفته است. از قدیمیترین و به یادماندنیترین این مسابقات میتوان به «مسابقه هفته» با اجرای به یادماندنی مرحوم منوچهر نوذری اشاره کرد. برنامهای که در در دهه ۷۰ پنجشنبه شبها از شبکه اول پخش میشد.
اجرای حرفهای و مسلط منوچهر نوذری و محتوای جذاب و حساب شده آن مسابقه که با توجه به نیاز مخاطب در آن سالها طراحی شده بود، همگی باعث شد این مسابقه به یکی از پربینندهترینهای تلویزیون تبدیل شود تا جایی که این برنامه ۸ سال ادامه داشت. البته مسابقات محبوب اینچنینی در طول این سالها کم نبودهاند، اما موضوع قابل توجه این است که هر چه جلوتر میرویم زرق و برق بیشتر و کیفیت و خلاقیت در مسابقات تلویزیونی کمتر میشود.
در حال حاضر مسابقات گوناگون و متفاوت بسیاری از تلویزیون در حال پخش است. اما بسیاری از این مسابقات نتوانستهاند حتی یک سوم از استقبالی که در دهه ۷۰ از مسابقات میشد را داشته باشند.
رابطه اصل نبودن مسابقات و شکست آنها
وحید سعیدی منتقد سینما و تلویزیون درباره مسابقات تلویزیونی و عدم موفقیت آنها در جذب و همراهی مخاطبان تلویزیون به خبرنگار ایرناپلاس گفت: نکتهای که در اولین مرحله در رابطه با مسابقات تلویزیونی دیده میشود و بیش از هر چیز دیگری به چشم میخورد، «اصل نبودن» این مسابقات است. یعنی نه تنها اورجینال نیستند بلکه کپی نعل به نعل و ناشیانهاند.
بسیاری از مردم، نسخه اصلی مسابقاتی که از تلویزیون پخش میشود دیدهاند، به همین دلیل وقتی نسخه تقلبی آنها را در شبکههای تلویزیون خودمان میبینند، نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. یکی از دلایلی که باعث شده با وجود صرف هزینههای زیادی که صداوسیما برای ساخت این مسابقات متقبل میشود، مورد استقبال قرار نگیرند، همین ماجراست. در نظرسنجیهایی نیز این وضعیت مشخص است.
صرف هزینههای گزاف دلیل بر جذب مخاطب نیست
این منتقد، دلایل عدم موفقیت مسابقات تلویزیونی را در دو عامل دانست و گفت: یکی کپی و دیگری عدم تنوع است. مخاطب هر دفعه با یک موقعیت تکراری موجه میشود. این نکته معضل اصلی مسابقات تلویزیونی است.
به اعتقاد من، تنها مسابقه تلویزیونی در میان مسابقات این رسانه که میتوان از آن حمایت کرد «عصر جدید» است. هر چند که این مسابقه نیز کپی است اما یک رونوشت خوب است و در واقع اصول و قواعد یک مسابقه بینالمللی در آن رعایت شده است که به درستی چهارچوبها و قواعد یک مسابقه بینالمللی که در همه کشورها ساخته شده را ایرانیزه کرده است.
مشارکت مردمی که در آن شرکت کردهاند سبب شده تا مسابقه عصر جدید وضعیت متفاوتی نسبت به بیشتر مسابقههای تلویزیون داشته باشد. صرف هزینههای گزاف دلیل بر این نیست که بتوان مخاطب را جذب کرد. برای مثال مسابقه «ایران» یک کپی دسته چندم است که موفق هم نشده و حتی شبکه یک آن را در ساعتی پخش میکند که نه تنها مردم بلکه خود عوامل هم در آن ساعت نمیبینند. این مساله کپی در مورد مسابقه «ایرانیش»، «سیم آخر» و ... هم وجود دارد.
«هوشیار و بیدار»؛ مسابقهای برای همه سنین
سعیدی درخصوص ویژگیهای مسابقاتی که در سالهای دور روی آنتن صداوسیما میرفتند و چرایی موفقیتشان گفت: گذشته از مسابقه هفته، یکی از مسابقات جذاب دهه شصت و اویل دهه هفتاد، مسابقهای مخصوص کودکان و نوجوانان بود که اتفاقا افراد بزرگسال را هم جذب کرده بود؛ مسابقه «هوشیار و بیدار» که آقایان علیرضا خمسه و محسن یوسفبیک آن را اجرا میکردند.
این مسابقه بخشهای نمایشی داشت و برخی از ضربالمثلها و نکات آموزشی را از طریق همان نمایشها مطرح میکرد و به اندازهای جذاب بود که به یکی از پربینندهترین مسابقات تلویزیون آن زمان تبدیل شد. حتی یکسال هم به عنوان ویژه برنامه نوروز از شبکه یک سیما پخش شد.
این محبوبت چند دلیل داشت. یکی اینکه در آن زمان، برنامههای تفریحی کم بود و دیگر اینکه امکان ارتباط از طریق اینترنت و ماهواره وجود نداشت که برنامهسازان بتوانند نسخه مسابقههای دیگر را ببینند و کپی کنند و مردم هم سابقه ذهنی از آنها نداشتهاند. در صورتی که به طور نمونه، تهیهکنندهای به خارج سفر میکرد و مسابقههای کشورهای دیگر را میدید و چون کسی ندیده بود و نمیدانست که کپی است، همه با آن ارتباط برقرار میکردند.
حضور عوامل و مجریهای قوی در مسابقات
به گفته این منتقد، «مسابقه هفته» نیز نسخه کاملا اصل نبود اما به خوبی ایرانیزه شده بود. یکی از عوامل محبوبیت این مسابقه را میتوان در شیوه اجرای آن جستوجو کرد. منوچهر نوذری با توجه به اینکه برنامه موفق «صبح جمعه با شما» را در رادیو داشت و در آن زمان هم اوج محبوبیتش در رادیو بود با این مسابقه تلویزیونی، مردم او را در قامت مجری مشاهده و با وی ارتباط تصویری برقرار کردند. اجرای آقای نوذری و طنز نابی که ایشان در کلام و اجرا استفاده میکرد موجب شده بود این برنامه به چشم بیاید.
سعیدی از دیگر دلایل مهم و تاثیرگذار موفقیت مسابقات تلویزیونی در دهه ۶۰ و ۷۰ را حضور عوامل و مجریهای قوی و جذاب میداند که در آن زمان در اوج محبوبیتشان بودند.
راز موفقیت
به طور حتم مسابقههای مختلف تلویزیونی در همه جای دنیا، متناسب با فرهنگ مردمانش فرمول خاص خود را دارند. همچنین ساخت دکورهای عظیم، غولپیکر و پرهزینه در بسیاری از موارد و ناموفق بودن کار، ثابت کرده که عامل موفقیت و رمز جذب مخاطب، موارد دیگری غیر از دکور است.
با توجه به دسترسی مردم به ماهواره و اینترنت، کار برنامهسازان و طراحان مسابقه تلویزیونی بسیار سخت و مهم شده است. اما چه عاملی برای ساخت یک مسابقه پرطرفدار تعیینکننده است و بیشترین تاثیر را در موفقیت آن دارد؟
سعیدی در پاسخ به این پرسش گفت: اینکه مخاطب بتواند خود را در بطن ماجرا ببیند و درگیر آن شود، بزرگترین عاملی است که موجب میشود مردم با آن مسابقه ارتباط بگیرند. به عبارت دیگر بخشی از وجود خود را در آن مسابقه درک کند و بتواند درگیر اتقاقات مسابقه شود. هر مسابقهای که بتواند این عامل را رعایت کند به طور قطع موفق خواهد شد.
وی افزود: مسابقه «برنده باش» که با استقبال مواجه شد، همین ویژگیها را داشت. یعنی چون مجری جذاب و پرطرفداری داشت و ماجرای اطلاعات عمومی در آن مطرح میشد، برای مخاطب حساسیت ایجاد کرده بود و بیننده را در آن موقعیت قرار میداد.
همین دلیل باعث شده بود مخاطب با آن ارتباط بگیرد و گام به گام جلو برود. در مسابقه عصرجدید نیز همین اتفاق افتاده است. به این معنی که مخاطب با بخشی از وجود خود با شرکتکنندگان همراه میشود. در مجموع، مسابقهای که بتواند بخشی از احساس مخاطب را درگیر کند به طور حتم مخاطب هم میتواند با آن همراه شود. برای مثال، چرا در مسابقه «سیم آخر» این اتفاق نمیافتد؟ چون این برنامه توانایی آن را ندارد که مخاطب را به محتوای مسابقه متصل کند.
نظر شما