به گزارش ایرناپلاس، با بررسی بازیهای هفته اول لیگ بیستم، تیمهای استقلال، پرسپولیس، گلگهر و ماشینسازی با سیستم ۲-۴-۴، تیمهای آلومینیوم اراک، ذوب آهن، فولاد، مس رفسنجان و نساجی با روش ۱-۳-۲-۴، تراکتور با شیوه ۲-۵-۳، شهرخودرو با سیستم ۱-۱-۴-۴، سایپا با روش ۲-۱-۴-۳ که به ۱-۴-۵ تغییر میکرد، سپاهان با شیوه ۲-۴-۴ که به ۱-۴-۱-۴ تغییر میداد و نفت مسجدسلیمان نیز با سیستم ۱-۲-۴-۳ به میدان رفتند.
فشردگی بیشتر در قلب دفاع
هدف از بررسی سیستم بازیهای این تیمها، مقایسه آن با نوع سیستمی است که تیم ملی با دراگان اسکوچیچ بازی میکند.
تیم ملی در برابر ازبکستان با روش ۲-۱-۲-۱-۴ بازی کرد. در دیدار با بوسنی شیوه بازی ایران تغییر کرد و اسکوچیچ نسبت به بازی با ازبکستان، امیر عابدزاده را به جای پیام نیازمند در درون دروازه قرار داد و با افزودن مرتضی پورعلیگنجی به زوج محمدحسین کنعانیزادگان و شجاع خلیلزاده با سیستم پایه ۱-۲-۴-۳ تیم را راهی میدان کرد تا فشردگی بیشتری در قلب دفاع ایجاد کند، اما مالکیت بالا و فشار بوسنی موجب شد تا دو وینگبک ایران، یعنی صادق محرمی و مهرداد محمدی که در دیدار با ازبکستان نقش مدافعان راست و چپ را ایفا کرده بودند، نزدیکتر به سه مدافع میانی بازی کنند.
دفاع سنگین ۷ نفره
این سیستم موجب شد تا در همان دقایق اولیه بازی، آرایش تیم ملی از ۱-۲-۴-۳ به ۱-۴-۵ تغییر کند و این یعنی ما با دفاع ۵ نفره بازی کردیم. حتی در مواقعی هم احمد نوراللهی و احسان حاجصفی به عنوان دو هافبک میانی مجبور بودند بیشتر در فاز دفاع بازی کنند و کانالهای مرکزی جلوی خط دفاع را پوشش دهند.
با این شکل بازی، تیم ملی ما یک بلاک سنگین ۲+۵ نفره داشت که متشکل از سه مدافع میانی، دو وینگبک و دو هافبک میانی بود. علی قلیزاده که در سمت چپ بازی میکرد، نسبت به وحید امیری، نزدیکتر به کاوه رضایی بازی کرد و این چیزی بود که در کارهای ترکیبی نسبتا موفق ایران در نیمه اول هم به وضوح به چشم میآمد. اسکوچیچ در صنعت نفت هم نشان داده بود که نگرش تاکتیکی به بازی، نگرش غالب اوست.
شیوه بازی تیم ملی زیر ذرهبین منتقدان
نتیجه بازی با بوسنی هیچ اهمیتی برای فوتبال ایران نداشت، اما شیوه بازی تیم ملی زیر ذرهبین منتقدان و کارشناسان قرار گرفت.
اسکوچیچ هم در این دیدار هدفهایی دنبال میکرد که مهمترینش میتواند ارزیابی بازیکنان دعوت شده باشد. همانگونه که وحید هاشمیان گفته بود اسکوچیچ با کمک دستیاران خود به دنبال اجرای یک سیستم جدیدی برای تیم ملی بودند و تا حدودی موفق نشان دادند.
در نیمه دوم با توجه به تعداد پرشمار تعویضها، سیستم بازی ایران تغییر کرد و در دقایق پایانی به روش ۲-۵-۳ و استفاده از سه هافبک میانی نیز شدیم. در واقع باید گفت پرس و توپگیری، دغدغه و فلسفه فوتبال اسکوچیچ بود که در این دیدار به نمایش گذاشته شد. او تیم ملی را برای بازیهای سخت مقابل بحرین و عراق که در سال آینده برگزار میشود، آماده میسازد.
تمرین برای بازی با عراق
از حالا میتوان حدس زد اسکوچیچ در برابر بوسنی، سیستم جدید را برای بازی مقابل عراق امتحان کرده است زیرا در بازی رفت در عراق، با سیستم ۱-۲-۴-۳ مقابل ما بازی کرد و در آن مسابقه، بشار رسن، طارق همام و مهندعلی، ۳ بازیکنی بودند که جلوی زمین عراق چه در زمان مالکیت و چه در زمان باز پسگیری توپ فشار سنگینی به خط دفاعی ایران وارد کردند.
در واقع در بیشتر دقایق بازی، بازیسازی از عقب زمین ایران مختل شده بود و دفاعهای کناری ایران نیز از کار افتاده بودند. اکنون اسکوچیچ با آگاهی از کیفیت فردی مهاجمان و سیستم بازی عراق، برای خنثی کردن نقطه قوت این حریف، به این نتیجه رسیده که تیم ملی برای بازی برگشت با عراق احتیاج به برتری عددی در خط دفاعی دارد.
برتری عددی برای مقابله با مهاجمان
همانطور که در بازی با بوسنی هم دیدیم، در بخش دفاع، با ۵ مدافع، عرض خط دفاعی تیم بیشتر میشود و برتری عددی کافی برای مقابله با مهاجمان حریف را ایجاد میکند.
در این شکل از بازی، در بخش حمله نیز وینگبکها نسبت به فولبکها آزادی عمل بیشتری خواهند داشت. مهمتر اینکه بازیسازی از عقب زمین صورت میپذیرد که با حضور سه مدافع و دو وینگبک در مقابل پرس سنگین حریف، نقشههای پرس گریزی بیشتری در دسترس تیم خواهد بود. از طرفی مدافعان و دروازهبان تحت فشار مجبور نیستند با ارسال پاسهای بلند، فوتبال مستقیم را بازی کنند. در بخش حمله نیز با استفاده از سه مهاجم در برابر سه مدافع مرکزی حریف، توان تاثیرگذاری و ایجاد فشار به بالاترین حد ممکن خواهد رسید.
کمبود یک مدافع بازیساز
دراگان اسکوچیچ در دیدار با ازبکستان سیستم ۲-۱-۲-۱-۴ را انتخاب کرد زیرا به آن آرایش محدود مرکزی یا بسته نیز میگویند. تیمهایی از این آرایش استفاده میکنند که تمرکز قدرت تیمی آنها در میانه میدان بوده و هافبکهای مرکزی نقطه ثقل تیم هستند.
طراحی حملات از میانه میدان صورت میپذیرد. وضعیت ۲-۱-۲-۱-۴ یا ۱-۲-۳-۴ به تیم اجازه ورود ۴ یا ۵ هافبک مرکزی را میدهد. در واقع هافبکهای مرکزی تونل تهاجمی تیم هستند. این نوع آرایش وابسته به عملکرد مدافعین پوششی است که باید با پشتیبانی مداوم و گسترش بازی خود از منطقه آغاز بازی یعنی یک سوم دفاعی زمینهساز حملههای متناوب مهاجمان در محدودههای عریض زمین باشند. اسکوچیچ در آن دیدار متوجه کمبود یک مدافع بازیساز شد.
پورعلیگنجی، گمشده تیم ملی
زوج محمدحسین کنعانیزادگان و شجاع خلیلزاده در آن بازی نشان دادند که قابلیت بازیسازی را ندارند و به همین دلیل دراگان اسکوچیچ تصمیم به دعوت از مرتضی پورعلیگنجی گرفت؛ چون او تنها مدافعی بود که قابلیت بازیسازی را دارد و گمشده تیم ملی بود.
به همین دلیل برای بازی با بوسنی با سیستم پایه ۱-۲-۴-۳ بازیکنان خود را به میدان فرستاد. استراتژی او برای بازی مقابل تیمهای بحرین و عراق همین است. اما نباید فراموش کرد به دلیل جواب گرفتن از این شیوه بازی آن هم در یک بازی دوستانه بتوانیم در دو بازی سخت پیشرو از این روش بهره لازم را ببریم. فراموش نکنیم در بازی با بوسنی سردرگمی تیمی، ناهماهنگی بین خطوط و ناآشنایی با شرح وظایف موجب شد تا در نیمه اول گردش توپ نداشته باشیم.
اجرای سیستمهای مختلف
در همین بازی مجبور شدیم از سیستم پایه ۱-۲-۴-۳ به آرایش ۱-۴-۵ برسیم. نکته اصلی، ۴ بازیکن خط میانی و ۲ بازیکنی است که جلوتر از آنها قرار دارند. دو بازیکن کناری خط میانی، نقش هافبک کناری و وینگبک را ایفا میکنند؛ یعنی تیم به هنگام دفاع با عقب آمدن آنها دارای ۵ مدافع میشود و محکمترین حالت دفاعی ممکن را به خود میگیرد. حتی در این شکل بازی، با عقب آمدن آن دو بازیکن به خط میانی، با هافبکهای میانی تشکیل مربعی میدهند که سیستم را به ۱-۶-۳ تبدیل کرده و سبب برتری عددی در مرکز میدان میشود. فراموش نکنیم در بازی با بوسنی، اختلال در بازیسازی باعث شد طرح ویژهای برای حمله نداشته باشیم. هر دو گل ما روی فشار پرس برای توپربایی رقم خورد!
انتخاب اشتباه در پست هافبک دفاعی
البته تغییر مکرر در ساختار تیم، آنهم بدون فرصت کافی برای تمرینات تاکتیکی، نه فقط مطلوب نیست، بلکه سردرگمی تیمی، ناهماهنگی بین خطوط و ناآشنایی با شرح وظایف را در پی دارد.
از طرفی در دیدار با بوسنی ریشه مشکل بازیسازی ما، شکاف بین خط دفاعی با هافبکها بود که اجازه نمیداد بازیسازی از عقب زمین شکل بگیرد. احسان حاجصفی، مهره تراز اولی برای لب خط محسوب میشود. به کارگیری او در پست هافبک دفاعی تصمیم غلطی است که باید اسکوچیچ به آن توجه ویژهای داشته باشد. هافبک دفاعی «قلب تیم» محسوب میشود. باید درصد پاس اشتباه او خیلی پایین باشد. بتواند توپها را قطع کند و حمایتکننده در حمله و کنترلکننده ریتم بازی باشد. دیدار با بوسنی نشان داد حاجصفی این خصلتها را برای آن پست ندارد.
نکات مثبت دیدار با بوسنی
از سوی دیگر نباید نکات مثبت دیدار با بوسنی را نادیده گرفت. ما در فاز تهاجمی و استفاده از ضد حمله، موقعیتهای بسیار خوبی را ایجاد کردیم. در فاز تهاجمی و قسمت جلویی زمین انتخاب علی قلیزاده و وحید امیری را با توجه به ویژگیهای فردی متفاوتی که دارند یکی تکنیکی و فوقالعاده خلاق و دیگری بینهایت دونده و فداکار به عنوان بازیکنان مکمل در پشت مهاجم فوقالعاده بود. ما در این دیدار عصبی بازی نکردیم و کمتر خطا کردیم و به همین دلیل نظم تیمی قابل قبولی بر تیم حکمفرما بود.
فولبک و وینگبک
«فولبک» این پست بیشتر با نام مدافعان کناری، بدون اهمیت چپ یا راست بودن شناخته میشد. وظیفه فولبکها مهار وینگرهای رقیب است و وینگرهای خودی را هم پوشش میدهند تا آنها با خیال راحتتری به حمله بپردازند.
پرتاب اوتها هم یکی از وظایق اصلی این بازیکنان است. «وینگبک» این پست نیز ماهیتی شبیه به مدافعان کناری دارد، اما نسخه به روز شده «فولبک» است. وینگبکها بیشتر حملات شرکت میکنند و با اورلپ -حرکت کنار خط- و سانترها به ساخت موقعیت میپردازند.
نظر شما