شجریان یکی از شاخصهای اصلی موسیقی ایرانی برای همه نسلهای کنونی و آینده به شمار میرود و در کنار آن، چهرهای ملی است که در همه سالهای فعالیتش برای مردم ایران خواند و همینجا هم ماند تا صدایش به عنوان میراث ملی، ماندگار باشد.
هنر شجریان در پیوند با مردم، از او هنرمندی با دغدغه ملی و به دور از افراطیگریها و جنجالهای جناحی ساخته بود که بزرگی کارش را دیگر کسی نمیتوانست انکار کند و صد البته که مواضع و اظهاراتش هم بهگونهای بود که اجازه سوءاستفاده و مصادره از سوی عدهای سودجو را ندهد.
هنر شجریان در پیوند با مردم، از او هنرمندی با دغدغه ملی و به دور از افراطیگریها و جنجالهای جناحی ساخته بود که بزرگی کارش را دیگر کسی نمیتوانست انکار کند و صد البته که مواضع و اظهاراتش هم بهگونهای بود که اجازه سوءاستفاده و مصادره از سوی عدهای سودجو را ندهد.این هنرمند بزرگ ایران، اگر چه نگاههای انتقادی به بعضی وضعیتهای نامطلوب برخی طیفها داشت اما این نگاهها برآمده از نگرانیها و قرابتهایش با مردم بود نه خط گرفته از بعضی جریانهای سیاسی خارج کشور که همواره در طلب مصادره هر صدایی به نفع خود هستند.
این روزها که استاد دیگر در میان ما نیست، از آن سوی آبها، عدهای هواخواه او شدهاند و بازماندگان سلطنت پهلوی هم نمیخواهند از این قطار مصادره به مطلوب جا بمانند اما تاریخ فراموش نمیکند که شجریان همان سالها، وقتی که رژیم پهلوی دست به جنایت کشتار مردم در ۱۷ شهریور زد، کنسرت مسکو را لغو کرد. ساواک که او را احضار کرده بود همین را پرسید که «شما چرا برای کنسرت نرفتید؟» پاسخ شجریان شاید حالا جواب امروز آنها را هم داده باشد که گفته بود «ما هنرمندیم و جزو همین مردم هستیم. وقتی یک چنین اتفاقی در ۱۷ شهریور افتاده و عدهای کشته شدهاند، من نمیتوانم بروم آنجا و کنسرت بدهم».
او در روزهای پس انقلاب هم، اجازه نداد گروههای خارج از کشور با اهداف سیاسی خود، از هنر و موسیقی و جایگاه او سوءاستفاده کنند؛ وقتی در کنسرتی در شهر استکهلم با گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان شاهد آن بود که عدهای شروع به شعار دادن بر ضد جمهوری اسلامی کردند، برنامه را زود به پایان رساند و کنسرتهای بعدی را هم لغو کرد.
درباره آن گفته بود «به دلیل همین اخلال در آن کنسرت، سه کنسرت دیگر را اصلاً برگزار نکردیم. کلی هم شخص خودم ضرر و زیان برای کنسرتها دادم، مخارج و پول سالن هم افتاد گردن من و همه را پرداخت کردم. هیچ کس نیست که بگوید آفرین شجریان که این کارها را کردی.»
اکنون رسانههای خارجی نزدیک به سلطنتطلبان تعمدا این روایتهای زندگی هنری شجریان را حذف میکنند تا آنچه را با اهداف سیاسی و رسانهای خودشان همپوشانی دارد، به مخاطبان ارائه دهند. این در حالی است که او در مصاحبهای با روزنامه ایران با تاکید بر اینکه کار سیاسی نمیکند، گفته بود: «من کار اجتماعی انجام میدهم کار سیاسی نمیکنم. کار من اجتماعی است و از درد اجتماع میگویم. گاهی به خود اجتماع باید تذکر بدهیم و بگوییم اشتباه میکنید. و گاهی دولت دارد در مورد مردم اشتباه میکند ما میگوییم که اشتباه نکن و مردم چیز دیگری میخواهند.»
این روزها رسانههای خارجی نزدیک به سلطنتطلبان تعمدا روایتهای زندگی هنری شجریان را حذف میکنند تا آنچه را با اهداف سیاسی و رسانهای خودشان همپوشانی دارد، به مخاطبان ارائه دهند.ناگفته پیداست که شجریان، در این سالها انتقادهایی داشت، دلخوریهایی مطرح میکرد، همانگونه که نسبت به رییس دولت نهم و دهم این انتقادها را داشت و در همان مصاحبه با روزنامه ایران گفته بود: «گاهی دولت دارد در مورد مردم اشتباه میکند ما میگوییم که اشتباه نکن و مردم چیز دیگری میخواهند. این کار یک تذکر است. میگوییم تو حق توهین کردن به مردم را نداری.» او تاکید کرده بود که این انتقاداتش به معنی «درافتادن با کل نظام نیست».
آنچه او با آن مشکل داشت، افراطیگری و تعصب بود؛ وی در این مصاحبه گفته بود «ما با تعصب کاری نداریم. ما نمیگوییم که با شما کنار نمیآییم، آنها با ما کنار نیامدند. ما روحانیت و دین و همه چیز را قبول داریم. کار ما یک کار معنوی است و حالتی روحانی در جامعه دارد که ما آن را دنبال میکنیم. اما بخشی از افراطیون ما را قبول ندارند.»
شجریان خود را خاک پای مردم ایران میدانست و حتی زمانی که به دلیل بعضی سوءاستفادهها از آثارش خواسته بود صدایش در صداوسیما پخش نشود، تاکید کرد «ربنا متعلق به من هم نیست. متعلق به مردم است. جزو زندگی و عواطف مردم است و هیچکس حق ندارد آن را از مردم بگیرد. من که صاحب این اثر هستم و در واقع آن را خلق کردم هم میگویم متعلق به مردم است».
مردم ایران که شجریان خود را متعلق به آنها میدانست این روزها در سوگ او، همان الگوی شجریان را دنبال کردند. روز جمعه عاشقان فرهنگ و هنر این سرزمین برای وداع با او به توس رفته بودند که چون خانواده این استاد موسیقی هنوز به در راه مشهد بودند، خاکسپاری به روز شنبه موکول شد.
خانواده شجریان به دنبال فراهم شدن شرایط برای تدفین استاد آواز در محوطه آرامگاه فردوسی در توس بودند. محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهوری در نامهای خطاب به وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و همچنین سرپرست استانداری خراسان رضوی بر همکاری کامل با خانواده مرحوم استاد شجریان در اجرای درخواست آنها پیرو نامه ۱۷ مهرماه امسال برای تحقق این درخواست تاکید کرد. زیرا دولت به عنوان نماینده و منتخب مردم، خود را همراه با خواست عمومی درباره این چهره مردمی و ملی میدانست. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به نمایندگی از دولت برای ادای احترام به این استاد فرهیخته موسیقی کشور در مراسم نماز بر پیکر شجریان حضور یافت.
خاکسپاری خسروی آواز، با پخش صدایش انجام شد. صدایی که این روزها مردم ایران آن را تکرار میکنند و تا سالها بعد نیز این نوا، تکرار و ماندگار خواهد بود. این صدای ملی، برای مردم ایران خواهد ماند؛ صدایی که هیچ جریان سیاسی در خارج و داخل نمیتواند آن را به نام خود مصادره کند. شجریان به عشق این خاک و این مردم، زندگی کرد، خواند و ماندگار شد.
او چهرهای مردمدوست، ملی و میراثی گرانقدر برای فرهنگ این سرزمین است، میراثی که میتوان در دنیا به آن افتخار کرد و ناگفته پیداست که باید قدر شخصیتهای ملی و مذهبی و فرهنگی را ارج نهاد.
نظر شما