به گزارش ایرناپلاس،سینمای ایران با وجود قابلیتهایی که دارد، همواره با کمبود تنوع ژانر و سوژه مواجه بوده است. در این میان اما پرداختن به فیلمهای سیاسی و امنیتی در سالهای اخیر، خبر از این میدهد که این ژانر برای مخاطبان سینما و نیز کارگردانان جذاب و مهیج است. هر چند پیش از این نیز شاهد ساخت چنین آثاری بودهایم؛ فیلمهایی مانند «روباه»، «آژانس شیشهای»، «قلادههای طلا»، «به رنگ ارغوان» در دهههای گذشته ساخته شدهاند.
یک بررسی کوتاه نشان میدهد که فیلمها و مستندهایی با اینگونه موضوعها در چهار، پنج سال گذشته رشد بسیاری داشتهاند اما نکته قابل توجه این است که در آثار چند سال اخیر، عموما نقد و تخریب دولت و شخصیتهای ارشد کابینه، خط اصلی فیلمها و سریالهای این ژانر بوده و البته بیشتر این آثار تهیهکنندگان خاصی داشته است.
نقد دولت کنونی در زمان فعالیت آن، در شرایطی اتفاق میافتد که درباره دولتهای گذشته حتی سالها بعد از پایان کار آنها نیز این چنین آثاری ساخته نشد و سفارشدهندگان و سازمانهای حامی از کنارشان گذشتند.
مهمترین عامل ساخت فیلمهای سیاسی
به طور حتم، وجود فضای باز و به دور از محدودیتهای کلیشهای و سطح تحمل بالاتر از گذشته، مهمترین عاملی بوده است که اجازه داده چنین آثاری ساخته شوند. هر چند برخی از این فیلمها و مستندها به طور مستقیم و غیرمستقیم به دولت و گاه شخص رییسجمهوری انتقادهای دور از انصافی داشتهاند، اما باز به کار خود ادامه دادهاند، تا جایی که کارگردانان سینما روز به روز بیشتر به سمت ساخت چنین آثاری میروند.
چند روز پیش خبری مبنی بر ساخت فیلمی با عنوان «مصلحت نظام» منتشر شد. اثری که محصول سازمان سینمایی حوزه هنری است و نخستین فیلم بلند حسین دارابی در مقام کارگردان محسوب میشود و از همین حالا میشود حدس زد که کجا را نشانه گرفته است.
درباره جذابیتهای چنین فیلمهای سینمایی و چرایی افزایش تولید این فیلمها در سالهای اخیر نسبت به دورههای گذشته با کیوان کثیریان منتقد سینما به گفتوگو پرداختیم.
آثاری که به عنوان سند باقی میماند
کثیریان درباره چرایی ساخت فیلمهایی با موضوعهای سیاسی که در سالهای اخیر رو به افزایش است و رفتن کارگردانهای جوان به سمت چنین سوژههایی به خبرنگار ایرناپلاس گفت: عدهای از این کارگردانان که به ساخت چنین فیلمهایی روی آوردهاند، شناختهتر هستند و برخی دیگر نه. به هر حال بخشی از بدنه حکومت مثل حوزه هنری یا برخی سازمانها و وزارتخانهها به دنبال این هستند که یک بخش از تاریخ یا بخشی از دوران حکمرانی نظام به شکلی که مورد نظرشان است، ثبت شود. ما به اسناد و مدارک پشت قضیه دسترسی نداریم. این آثار بخشی از پشت صحنههای زمامداری و حکومت در کشور را به تصویر میکشند و ثبت میکنند. اینکه تا چه اندازه درست یا غلط است را واقعا خبر نداریم. اما همه این آثار در حال ثبت شدن است و به عنوان سند باقی میماند.
به گفته کثیریان، نهاد یا نهادهایی که به ساخت این آثار اقدام میکنند برای یک جبهه از نظام هستند که مشخص نیست میخواهند با گزینش اطلاعات و اعمال سلیقه، طرف مقابل را تخریب کنند، یا قرار است نقش آدمها، احزاب و جریانها را کمرنگ و پررنگ و حتی حذف و اضافه کنند، یا قرار است صادقانه و همهجانبه به یک بازنمایی تاریخی دست بزنند؟
وی میگوید: همه اینها پرسشهایی است که مطرح میشود. به هرحال سازندگان این آثار امکان و بودجهاش را دارند و تاکنون آثار زیادی اعم از مستند و داستانی ساختهاند؛ مانند مستندهایی درباره آقای هاشمی رفسنجانی، آقای منتظری، آقای طالقانی و .... اما به هر حال سوالهایی مطرح میشود که این مستندها چه بخشی از اسناد تاریخی را دربر میگیرند و آیا همه واقعیتها را میگویند؟ ترجیح من این است که اینها را به صورت سوال مطرح کنم چون ما واقعا پاسخ را نمیدانیم.
آستانه تحمل دولت بالاست
ساخت فیلمها و مستندهایی که در بسیاری از آنها انتقادهایی هم متوجه دولت کنونی بوده، نشان میدهد فضای بازتر و گستردهتری نسبت به دولتهای گذشته برای فیلمسازان به وجود آمده است که کثیریان در اینباره میگوید: میشود گفت که در بخشی از این ماجرا دولت نقشی ندارد، به ویژه در بحثهای مربوط به مستندها. این آثار در مرکز مستند حوزه هنری، موسسه اوج، خانه مستند انقلاب و موسسههای مشابه ساخته میشوند.
در حوزه فیلم سینمایی نیز به هر حال وقتی کارگردانی مانند ابراهیم حاتمیکیا فیلم میسازد و دولت را نقد میکند، توقیف، سانسور یا منع نمایش آن فیلم، هزینه دارد. اما اینکه آستانه تحمل دولت بالا رفته، اتفاق خوبی است.
این منتقد سینما در ادامه با یادآوری نقد یک طیف خاص در این فیلمهای ساخته شده، تاکید میکند: نکته مهم ماجرا اینجاست که آیا همه طیفها اجازه ساخت چنین فیلمهایی را دارند؟ آیا طیف مقابل اگر در مورد فرد خاصی فیلم بسازد اجازه نمایش دارد یا اصلا اجازه فیلم ساختن درباره این شخص را دارد؟
آیا طیف مقابل، اجازه ساخت فیلم درباره آقای هاشمی رفسنجانی و مجمع تشخیص مصلحت را دارد؟ مشخصا ندارد. بنابراین اینجاست که میتوان گفت رانتی وجود دارد که هر فردی از هر طیفی نمیتواند درباره آقای هاشمی یا دیگران فیلم بسازد. به طور مثال مستندی درباره یکی از اعضای خانواده هاشمیرفسنجانی ساخته که سریع توقیف شد، اما اثر جناح مقابل درباره یک فرد خاص به راحتی پخش میشود. پس این مسیر یک جاده یکطرفه است.
چه کسانی میتوانند فیلم سیاسی بسازند
کیوان کثیریان در توضیح بیشتر حرفهایش ادامه داد: اگر دولت این تحمل را دارد که علیه خود فیلمهایی ساخته شود، آیا این توان را دارد به فیلمی از جناح و طیف موافق خودش درباره آقای هاشمی رفسنجانی اجازه ساخت و نمایش دهد؟ اگر در حال حاضر فیلمسازی بخواهد فیلمی درباره آقای خاتمی بسازد به او اجازه ساخت میدهند؟ مساله این است؛ طیفی که همیشه اجازه ساخت چنین آثاری دارد، آن فیلم را میسازد که طبعا نمیتواند فیلم همهجانبه نگری باشد.
این منتقد در پایان افزود: خوب است که هر کس بتواند با توجه به فضا و امکانی که ایجاد شده در انتقاد از دولت یا فرد یا در معرفی جریان یا شخصی فیلم بسازد. اینها اتفاقات بسیار خوبی هستند اما آیا برای همه این امکان وجود دارد؟ یعنی کسی میتواند بگوید میخواهم درباره شخصی مانند آقای خاتمی فیلم بسازم؟ اما اگر فردا خبری از ساخت فیلمی درباره آقای خاتمی توسط حوزه هنری یا خانه مستند انقلاب اسلامی منتشر شود، اصلا تعجب نمیکنیم چون محتوایش را حدس میزنیم. مساله این است که چه ارگان یا طیفی آن فیلم را بسازد. معمولا نهادهایی این آثار را میسازند که یک طرفه عمل میکنند و به راحتی هم آثارشان حتی در تلویزیون پخش میشود.
نظر شما