در بخش نخست گفتوگو، به گوشهای از فراز و فرود حیات سیاسی میرزاکوچک جنگلی و فعالیت نهضت جنگل اشاره و در بخش دوم به واکاوی گوشههایی از ریشههای قیام جنگل پرداخته شد.
دوران مختلف نهضت جنگل
میثم عبدالهی درخصوص ماهیت نهضت جنگل گفت: نهضت مفصلی بود و طولانیترین نهضت در تاریخ ۱۰۰ ساله اخیر، بعد از نهضت ۱۵ ساله امام خمینی است. نهضتی تقریباً هفتساله که وقایع و اتفاقات زیاد و فرازوفرود فراوانی دارد. جنگ مستقیم با نیروهای انگلیسی و روسیه تزاری و درگیریهای متعدد با قزاقهای ایران در کارنامه خود دارد. البته سعی میکردند تا جایی که میتوانند از جنگ با نیروهای داخلی بپرهیزند چون میرزاکوچک عقیده داشت آن حرکت برادرکشی است.
او شخصیتی شناخته شدهای در کشور بود و از نقاط مختلف کشور به او میپیوستند. آنچه درخصوص نهضت شهره است، بخش دوساله پایانی آن است. دورانی که از خرداد ۱۲۹۹ شمسی تا آذر ۱۳۰۰ در کمتر از دو سال رخ داد و به پایان نهضت انجامید. درحالیکه پیش از آن دورهای پنجساله بود و جنگهای متعددی داشتند و رهبری نهضت به دست «هیأت اتحاد اسلام» بود. این بحث قابلیت گفتوگو دارد. هزینههای نهضت جنگل از مالیات مردم گیلان پرداخت میشد. یکی از دوران مهم، نهضت پنجساله اول است که درخصوص این دوره بسیار کمکاری شده است.
تحولات نهضت جنگل
وی درخصوص تحولات درونی نهضت جنگل نیز گفت: نهضت جنگل از آغاز دارای دو بحث کلی است. اتهام تجزیهطلبی نهضت جنگل در دو فضا قابل بررسی است. بخش نخست به دوران آغاز نهضت تا خرداد ۱۲۹۹ شمسی مربوط است که هنوز جمهوری تشکیل نشده و کمیته اتحاد اسلام رهبری نهضت را برعهده دارد و بخش دوم از ۱۲۹۹ تا شهادت میرزاکوچک است که نهضت از حیث نظری و فکری در این دو فضا بهطور کامل متفاوت عمل میکند.
دوره نخست در فضای فکری قاجاری، میرزا در تلاش برای برقرار کردن مشروطه بود و به شاه قاجار پایبند است و به ایران علاقه دارد و در بخش دوم نهضت که جمهوری تأسیس میشود، قاجاریه را قبول ندارند و میخواهند در این فضا حکومت جدید را تأسیس کنند.
بحث تجزیهطلبی میرزاکوچک از زمان حضور او نیز به شکل یک شبهه در اشکال گوناگون مطرح میشد و بعد از شهادتش در کتب مختلفی ذکر شد. بهخصوص در دوران پهلوی، شبهه تجزیهطلبی میرزا مورد علاقه حاکمیت بود و پخش شد. میرزا کوچک و نهضت جنگل برای استقلال ایران فعالیت کردند که در نقطه مقابل تجزیهطلبی است. نکته عجیبی که وجود دارد اینکه میرزا یا اطرافیان یا نزدیکان او در هیچ کجا اشارهای به تجزیه نکردند و هیچ اشارهای در مکاتبات و سخنان آنها به تأسیس جمهوری گیلان نشده است.
قیام جنگل و مسأله تجزیهطلبی
این پژوهشگر تاریخ معاصر درخصوص اتهام تجزیهطلبی به نهضت جنگل نیز گفت: اگر بخواهیم در مورد ایرانگرایی و اسلامگرایی نهضت شواهدی بیاوریم، شاید بهاندازه یک کتاب مطلب جمعآوری شود. اما فقط به نکات مهم بسنده میکنم. روزنامه جنگل در شماره نخست و در سرلوحهاش از این عنوان بهصورت شعار جنگل یاد کرده است: «این روزنامه فقط نگاهبان حقوق ایرانیان و منور افکار اسلامیان است». در واقع هیچ چیزی در مورد گیلانیان یا رشتیها نوشته نشده است. در شماره نخست، اعلامیهای منتشر کردند و از وزارت معارف برای روزنامه جنگل درخواست امتیاز شد و اگر دولت مرکزی را قبول نداشتند و ادعای خودمختاری داشتند، به مجوز نیازی نبود.
در شماره ۲۳ روزنامه جنگل به تاریخ دهم ربیعالثانی ۱۳۳۶ عبارتی درج شده و توصیفهایی در مورد خرابی و اشغال ایران ذکر شده است و جملهای طلایی در این شماره وجود دارد: «مقاصد جنگلی چیست؟ یک کلمه ساده، فقط حفظ استقلال ایران و سعادت ایرانیان است.» آنها وظیفه اصلی خود را حفظ استقلال و سعادت ایرانیان میدانند و هیچ حرفی از گیلان و گیلانی نیست.
در شمارههای بعدی نیز بارها مطالب مهمی درخصوص مقابله با اجنبی بهخصوص انگلیسیها وجود دارد. در شماره ۲۶ در مورد پلیس جنوب موضع گرفتند و نامهای سرگشاده به همه ایالات، ولایات، ایلات و عشایر نوشتند و اعلام کردند انگلیس در حال تأسیس پلیس جنوب است و شما هستید که باید برای حفظ استقلال ایران تلاش کنید و ما به شما کمک میکنیم و شما هم به ما کمک کنید و دستبهدست هم بدهید و ایران را از دست اجنبی خلاص کنید. و مینویسد باید این کار را برحسب وظیفه ایرانی و اسلامی خود انجام بدهیم. و به وظایف اسلامی و ایرانی و حفظ وطن خود قیام کنید.
در سربرگهایی که در طول دوران پنجساله نهضت اول وجود دارد، تعبیر «بهنام نامی اعلیحضرت سلطان احمدشاه» و تصویر شیر و خورشید - نماد پادشاهی- درج شده است. در این روزنامه، نامههای زیادی خطاب به احمدشاه نوشته شده تا سعی کند ایران را نجات دهد و خطاب آنها خوب و مؤدبانه و آرام است و او را شاه مشروطه خطاب میکنند و توهینی وجود ندارد.
مرامنامه نهضت جنگل
وی در مورد مرامنامه هیأت اتحاد اسلام افزود: نکته بعدی مرامنامه و نظامنامه کمیته اتحاد اسلام است که در سال ۱۳۳۶ توسط نهضت جنگل منتشر شد. این مرامنامه اوج خواستهها و آرا و افکار شورای مرکزی است. در مقدمه این تعبیر آمده است: «از افکار رقیقه و احساسات معصومانه و مظلومانه معدودی از علاقهمندان به اسلامیت و ایرانیت و جبار منتقد و منتقم و روح مقدس مؤسس آیین مطهر اسلام استعانت طلبیدهایم و از سه سال قبل تا به امروز برای احیای ایران و اعاده افتخار تاریخی این سرزمین تلاش نمودهایم».
وی گفت: نام مرامنامه نیز «مرامنامه جمعیت اتحاد اسلام و ایران» بوده و در پایان، تعبیر ایران آمده است و نه گیلان. این مرامنامه در دنباله خود، نظامنامهای دارد که به نظرم یکی از مهمترین اسناد نهضت جنگل بود که در نخستین بند از ۱۲ بند آن حفظ استقلال و تمامیت ملکی ایران و رفع تجاوزهای اجانب ذکر شده است که هر شبههای را در مورد نهضت جنگل بر طرف میکند.
نکات جالب دیگری در نظامنامه که ضمیمه مرامنامه است وجود دارد. تأسیسات جمعیت اتحاد اسلام عبارت است از دستههای کمیتههای محلی و کمیتههای ایالتی و ولایتی و کمیته مرکزی و توضیح میدهد که در این بخشها باید کمیتههای محلی تشکیل شود و کیفیت و عضوگیری و سایر جزئیات نکات مهمی دارد و نوع تشکیلات را بیان میکند.
در بندی از نظامنامه آمده است که محل کمیته مرکزی بهطور موقت در گیلان خواهد بود. و تصریح شده وقتی توانستیم تهران را به تصرف در بیاوریم این کمیته باید در تهران تشکیل شود و در آخرین بند این مرامنامه دوباره تأکید کرده مادامی که کمیته مرکزی در تهران انتخاب نشده است، کمیته ایالتی گیلان قائم مقام آن خواهد بود. این نکته جالبی است که کمیته گیلان را قائم مقام و موقتی میدانسته است.
نخستین ندای جمهوریخواهی
عبدالهی افزود: در دورانی که میرزاکوچک، جمهوری خود را در خرداد ۱۲۹۹ شمسی تأسیس کرد، بهعنوان رئیسجمهوری انتخاب شد و در ظاهر نخستین جمهوری تشکیل شده در ایران است و در هر مرحلهای حرف از جمهوری ایران است و هیچ حرفی از جمهوری گیلان به میان نیامده. بعد از انتشار بیانیه تأسیس جمهوری سعی میکنند آن را رسمی کرده و به گوش همه برسانند و این بیانیه سر و صدای زیادی در ایران کرد. چون نخستین ندای جمهوریخواهی در ایران است.
عنوان آن جالب است؛ در بالا نوشته شده: «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فدائیان جنگل گیلان» و هیچ کجا حرفی از جمهوری رشت و جمهوری گیلان و پایتختی رشت به میان نیامده است. در همین بیانیه تعبیری دارد که میگوید: «وقت و موقع استفاده ظلمدیدههای ایرانی و قوای ملی جنگل که ذخیره همه احرار ایران است، فرا رسیده. این قوه ملی با کمک و معاونت عموم نو پروران دنیا خود را به اسم انقلاب سرخ ایران موسوم کرد».
در این بند نیز از «انقلاب سرخ ایران» حرف میزند و به گیلان اشارهای ندارد. در بند دیگری در مورد انقلاب سرخ آمده «جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی کرده و جمهوری را رسماً اعلام میکند.» و اعلام کردند که اینها موقت است و باید تهران را بگیرند و در آن صورت تهران پایتخت خواهد بود و جمهوری باید در تهران و برای همه ایران مستقر باشد و گسترده آن در تمام ایران است.
جمهوری گیلان؟
وی در ادامه گفت: دومین شاهدی که در بحث عدم تجزیهطلبی نهضت جنگل در دو سال پایانی وجود دارد، سربرگهای جدید در دو سال پایانی بود که مورد استفاده در مکاتبات داخلی بود. بالای سربرگها تصویر «شیر و خورشید» ثبت شده و در پایین، شورای جمهوری ایران نوشته شده و در پایین «شورای انقلابی ایران» درج شده است. لذا هیچ حرفی از «جمهوری گیلان» در سربرگها وجود ندارد.
حتی در زمان کودتا علیه میرزا کوچک که بخشی از نهضت به دست میرزا «احسانالله خان» افتاد و او همراه با سایر بلشویکها علیه میرزا کودتا کرد و میرزا به جنگلهای فومن عقب نشست، باز هم در سربرگهای جدید از درفش کاویانی استفاده شد و در پایین سربرگ نوشته شد «کمیته انقلاب مرکزی آزادکننده ایران» و همه اینها اشارهای از این است که در این دوران نیز حرفی از «جمهوری گیلان» وجود ندارد.
میرزا در دوران کمتر از دو ماه ریاست جمهوری با عنوان صدر شورای جمهوری ایران امضا میکند و بعد همان امضای معروف کوچک جنگلی را درج میکرد. در روزنامههای کمونیستها و بلشویکهای رشت که علیه میرزا کوچک بودند از جمله روزنامه «انقلاب سرخ جنگل» که علیه میرزا کوچک بود، از لوگوی روزنامه جنگل سوءاستفاده میشد تا از آن اعتبار وام بگیرند. در این روزنامه این عنوان درج شده بود که این روزنامه ناشر افکار کمیته انقلاب سرخ و ارکان حکومت جمهوری شوروی ایران است و در اینجا نیز کمونیستهای رسمی، عنوان «جمهوری ایران» را مورد استفاده قرار دادند. یعنی بحث تجزیه بهطور مطلق در گیلان مطرح نبود.
منابع قابل مطالعه
وی در پایان درخصوص منابع معتبر در باب مطالعه نهضت جنگل گفت: در مورد میرزاکوچک نکات زیاد است که اجمالی از آن ذکر شد. از کتابهای مربوط به میرزاکوچک، سهگانه «سردار جنگل» نوشته «ابراهیم فخرایی»، کتاب «تاریخ انقلاب جنگل»، نوشته «محمدعلی گیلگ» و کتاب «قیام جنگل» نوشته «اسماعیل جنگلی» کتب مهمی هستند. البته گرایشها متفاوت است، اما کتابهای خوبی هستند. به نظرم کتاب سردار جنگل از مهمترین کتابهاست و اینها کتابهای قابل ارجاعی هستند.
۲۰۲۳
نظر شما