نجف دریابندری، مترجم و نویسنده بزرگ ایرانی، بعد از تحمل یک دوره بیماری و خانهنشینی، ۱۴ اردیبهشت ۹۹ در سن ۹۰ سالگی درگذشت. اگرچه دریابندری بیشتر بهعنوان مترجم شناخته شده است، اما او نویسنده و نقاش خوبی هم بود. دریابندری سال ۱۳۰۸ در آبادان به دنیا آمد، همانجا بود که در معاشرت با کارمندان انگلیسی و توجه به فیلمهایی که به زبان اصلی در سینما برای آنها پخش میشد، زبان انگلیسی را آموخت.
او از معتبرترین مترجمان ادبیات جهان بود و ترجمه آثاری از ارنست همینگوی، مارک تواین، ویلیام فاکنر و کازوئو ایشیگورو را در کارنامهاش ثبت کرده است. همچنین کتابهای فلاسفه مهمی مانند برتراند راسل و آیزایا برلین را میتوان میان ترجمههایش یافت.
کتاب «مستطاب آشپزی» کار مشترک نجف دریابندری و همسرش فهیمه راستکار، در میان ایرانیان بسیار شناخته شده است. از مشهورترین ترجمههای او «چنین کنند بزرگان» نوشته ویل کاپی است، که بهاندازهای قوی ترجمه شده است که فاصله میان نویسنده و مترجم کاملاً برداشته شده و بسیاری میپنداشتند دریابندری این کتاب را نوشته است.
کمیته ملی ثبت میراث ناملموس در سال ۱۳۹۶ این نویسنده و مترجم پیشکسوت کشورمان را بهعنوان «گنجینه زنده بشری در میراث خوراک» در فهرست حاملان میراث ناملموس(نادرهکاران) ثبت کرد.
او از «مردم» زبان آموخت
غلامرضا امامی، نویسنده و مترجم زبانهای ایتالیایی و عربی، یادداشتی به یاد نجف دریابندری به ایرناپلاس داد، که در ادامه میخوانید:
«پرواز نجف دریابندری اندوهناک است. دریابندری که زاده جنوب بود، زبان را از خواندن و گفتوگو آموخت. گمان نمیبرم که وی به مدرسه یا دانشکدهای رفته و زبان آموخته باشد. او از «مردم» زبان آموخت و واژههایی بس زیبا و معادلهایی دلکش آفرید. هرچند که در آغاز جوانی به اقتضای زمانه، به کوششهای سیاسی پرداخت و سالهایی را در حبس گذراند، اما در حبس هم در پی ساختن، آموختن و ترجمه بود.
سالهایی دراز، وی را ندیده بودم، اما به همت دوست دیرینم، زندهیاد محمد زهرایی، روزی او را در دفتر نشر کارنامه دیدم. در حقیقت باید از محمد زهرایی یاد کنم که وی یکی از یاران صادق و پاکباختگان نجف بود. در دوران کهنسالی همیشه به سراغ وی میرفت و او را به دفتر کارنامه میآورد. در اینجا گمان میبرم که نهتنها زهرایی از برکشیدگان نجف دریابندری بود -که حقشان بود- بلکه برای دو پیر دیر دیگر که عمرشان دراز باد همیشه کمر خدمت بسته بود؛ جنابان دکتر محمدعلی موحد و هوشنگ ابتهاج.
شاید مشهورترین کتاب دریابندری در میان عامه مردم، کتاب مستطاب آشپزی است. میدانم که سالهای دراز محمد زهرایی به خانه وی رفت، همه وسایل را فراهم کرد تا این تجربه گرانقدر نجف، به زیور طبع درآید. نجف هر چند که از جریان چپ بود، اما به دکتر محمد مصدق میلی دیرینه و دستی نیز در نقاشی داشت. پرتره زیبای وی از زندهیاد دکتر مصدق ماندنی است.
شاید مهمترین کارهای نجف در ترجمان روایتها و قصههایی باشد از نویسندگانی همچون همینگوی و هم تاریخ فلسفه غرب اثر راسل. در هر دو مجموعه، مجموعه ماندگار ترجمههای همینگوی و آثار فلسفی، زبانی شایسته به کار گرفته و واژگانی مناسب آفریده است.
یاد دریابندری در دیدهها و دلها باقی است
شاید بالیدن نجف دریابندری در ادبیات ایران از سر ویراستاری وی در موسسه انتشارات فرانکلین باشد که وی همراه بزرگانی چون زنده یاد کریم امامی و جنابان احمد سمیعی گیلانی و منوچهر انور، بر غنای ادبیات ایران افزودند. اینها همه به همت همایون صنعتیزاده رخ داد که در آن روزگار از موسسه آمریکایی فرانکلین بهره برد و تنی چند از کسانی را که اندیشه چپ داشتند، گرد آورد و توانست با خشت کلمات و آجر واژهها، پلی میان ادبیات ایران و غرب بنا کند.
تا پایان عمر، پیرمرد روحیه شاد خویش را همراه داشت. در اینجا باید از نقش همدلی همراهی و همسری فهیمه راستکار یاد کنم، که وی را یاری میداد.
به حقیقت تا زمانی که ایرانیان ترجمههای ماندنی نجف دریابندری را میخوانند یاد وی در دیدهها و دلها باقی است. مردی که با پشتکار فراوان، بااندیشهای بلند و همتی ماندنی کوشید دریچههایی از ادب جهانی را رویاروی دل و دیده ما بگشاید.
هرچند که من در سیر و سیره سیاسی وی همدم و همراه نبودم، اما میخواهم به احترام کوششهای ماندنی وی، به احترام سعی جاودانهاش در ساختن ادبیات معاصر و بازگشودن صفحههایی برای ما ایرانیان از جا برخیزم، کلاه از سر بردارم و به او سلام کنم.
یادت به خیر باد مترجم برگزیده؛ نجف عزیز»
ترجمهها و تألیفهای دریابندری
از ترجمههای او میتوان از «آنتیگونه» نوشته سوفوکلس؛ نشر آگه، «افسانه دولت» نوشته ارنست کاسیرر؛ انتشارات خوارزمی، « بازمانده روز» نوشته کازوئو ایشیگورو؛ انتشارات کارنامه، «برفهای کلیمانجارو» نوشته ارنست همینگوی؛ نشر تجربه، «بیگانهای در دهکده» نوشته مارک تواین؛ نشر امیرکبیر، «بیلی باتگیت» نوشته ادگارلارنس دکتروف؛ نشر طرح نو، «پیامبر و دیوانه» نوشته جبران خلیل جبران؛ انتشارات کارنامه، «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی؛ انتشارات خوارزمی، «تاریخ سینما» نوشته آرتور نایت؛ انتشارات امیرکبیر، «تاریخ فلسفه غرب» نوشته برتراند راسل؛ نشر پرواز، «چنین کنند بزرگان» نوشته ویل کاپی؛ نشر کتاب پرواز، «خانه برناردا آلبا» نوشته فدریکو گارسیا لورکا؛ نشر کارنامه، «رگتایم» نوشته ال دکتروف؛ انتشارات خوارزمی، «سرگذشت هاکلبری فین» نوشته مارک تواین؛ انتشارات خوارزمی، «سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز(متن) دوره ساسانی» نوشته آرتور اپهام پوپ و فیلیس اکرمن؛ انتشارات علمی فرهنگی، «غریبه عجیب» نوشته مارک تواین؛ انتشارات علمی و فرهنگی، «فلسفه روشناندیشی» نوشته ارنست کاسیرز؛ انتشارات خوارزمی، «قدرت» نوشته برتراند راسل؛ انتشارات خوارزمی، «گوربهگور» نوشته ویلیام فاکنر؛ نشر چشمه، «متفکران روس» نوشته آیزایا برلین؛ انتشارات خوارزمی، «معنی هنر» نوشته هربرت ادوارد رید؛ انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، «وداع با اسلحه» نوشته ارنست همینگوی؛ نشر نیلوفر، «کلیها» نوشته هیلری استتیلند؛ نشر کارنامه و «یک گل سرخ برای امیلی» نوشته ویلیام فاکنر از نشر نیلوفر یاد کرد.
از تألیفهای او میتوان به «از این لحاظ» نشر کارنامه، «به عبارت دیگر» نشر پیک، «درعین حال» نشر کتاب پرواز، «درد بیخویشتنی: بررسی مفهوم الیناسیون در فلسفه غرب» نشر نو و «مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز» نشر کارنامه اشاره کرد.
نظر شما