سرانجام، انتظارها به سر رسید و پایتخت ۶ در ایام نوروز روی آنتن رفت. سریالی که شخصیتهایش با تغییرات بسیاری همراه بودهاند. تغییراتی که برخی به عنوان افت اخلاقی شخصیتها از آن یاد میکنند. اما رضا صائمی منتقد سینما و تلویزیون درباره این اثر چنین میگوید: «فارغ از هر منظری این اثر را پدیدهای فرهنگی میدانم.»
صائمی درباره تغییرات نگارشی پایتخت ۶ به خبرنگار ایرناپلاس گفت: طبیعی است وقتی نویسندهای تغییر میکند، متن، روایت و شخصیتپردازیها هم تغییر خواهد کرد. نکتهای که وجود دارد این است که بسیاری از مردمی که پایتخت را دوست دارند و آن را دنبال میکنند و جالب است که در صفحات آقای محسن تنابنده و دیگر بازیگران به جای خالی خشایار الوند اشاره میکنند. فارغ از مقایسه آرش عباسی؛ نویسنده این فصل با خشایار الوند چیزی که برای من مهم است و باید ذکر شود این است که درگذشت خشایار الوند و عدم حضور او ناراحتکننده است. اما جای خوشحالی دارد که مردم متوجه تأثیر متن و نقش فیلمنامهنویس و نویسنده در یک اثر هستند. این در حالی است که مردم سالهای سال حتی کارگردان را نمیشناختند و فقط بازیگران را میدیدند. ولی امروز به جایی رسیدهایم که تأثیر و اهمیت فیلمنامهنویس در یک سریال برای مخاطب معلوم شده است. حتی بسیاری از مردم عادی میگویند جای الوند خالی است و متنهای او چقدر خوب بود. این شناخت، اتفاق مثبتی است و نشان میدهد مخاطب عام حواسش به متن هست.
ویژگی منحصر به فرد سریال پایتخت
وی در ادامه با اشاره به این نکته که هر نویسندهای، جهان دراماتیک خود را به متن تزریق میکند، اضافه کرد: در پایتخت، یک ویژگی به لحاظ ساختاری وجود دارد و آن هم این است که محسن تنابنده، خود سرپرست نویسندگان است. او مانند یک رهبر، سیاستهای کلی را مشخص میکند و نویسندگان در خدمت او قرار میگیرند. به همین دلیل در ۶ فصلی که تهیه شده و نویسندگان متعددی در آن حضور پیدا کردهاند، با وجود اینکه خشایار الوند در تمام بخشها حضور نداشته اما موضوع داستان چندان از خط اصلیاش خارج نمیشود.
عنصر سفر و نقش تأثیرگذارش
وی با تأکید بر اینکه چون همیشه سرپرست گروه نویسندگان تنابنده بوده، گفتمان کلی اثر حفظ شده است، افزود: به اعتقاد من ویژگی داستاننویسی الوند که در سریهای قبلی پایتخت دیده میشد، در سری ۶ وجود ندارد که همین فیلمنامه را دچار پراکندگی و تراکنش معنایی کرده است. این ویژگی در پایتخت اهمیت زیادی داشت و آنها همواره از یک نقطه به نقطه دیگری میرفتند و سفر میکردند. از ۶ فصل پایتخت، در چهار فصل، عنصر سفر وجود دارد و در دو سری این عنصر دیده نشد. دقیقا آن دو قسمت هم مورد نقد قرار گرفت. پایتخت ۴ و پایتخت ۶ از عنصر سفر خالی هستند و مهمترین ویژگی پایتخت یعنی سفر از آن گرفته شده است. همین ماجراهای سفر موجب تحرک و پویایی بیشتر قصه میشد. چالشها و اتفاقات در سفرها فیلمنامه را جذاب میکرد. عنصر سفر خط اصلی داستان را شکل میداد و داستانکهای بعدی به این عنصر وصل میشد و باعث انتقال حس انسجام میشد. اما امروز انگار نخ تسبیح کشیده شده و هر کدام به گوشهای افتادهاند.
باز هم یک سر و گردن از سایر کارهای صدا و سیما بالاتر است
صائمی برای توضیح نظرش درباره تأثیر سفر در مجموعه پایتخت با قیاس فصلهای ۴ و ۶ بیان کرد: پایتخت ۶ شخصیتمحور شده است. قصه، خط داستانی مشخصی ندارد و مینیمال شده است. نقی راننده نماینده است و قصههای مربوط به خود را دارد. تنها عنصر داستانی برجستهای که میتوانست به گونه دیگری روایت شود و خط اصلی داستان باشد و جای سفر را پر کند، بازگشت بهبود بود که تنها به دو سه قسمت محدود شد. گویی مردم با شخصیتها ارتباط برقرار کردهاند و به خاطره جمعیشان تبدیل شدهاند. آنها را به خوبی میشناسند و خصوصیاتشان را کامل میدانند. به همین دلیل این تغییر رفتار در ذوقشان خورده و ذهنیت آنها را از بین برده است.
بنا بر گفته رضا صائمی، تغییر خلقیات شخصیتها که برای مخاطب آزاردهنده است در پایتخت ۴ هم اتفاق افتاد، مثلا کمرنگ شدن رابطه خوب نقی با هما. وی معتقد است: فقدان خط داستانی مشخص و حذف عنصر مهم سفر باعث شده در این کار به شخصیتها بیشتر پرداخته شود. البته پایتخت ۶ با تمام ضعفهایی که دارد جذابیتهای بسیاری هم دارد که توانسته مخاطب را با خود همراه کند. از این منظر یک سر و گردن از سایر کارهای صدا و سیما بالاتر است.
عکسهای ۱۰ سال پیش خودمان را ببینیم
صائمی با اعلام اینکه تغییرات در شخصیتهای مجموعه پایتخت «جبری و اجتماعی است»، افزود: شخصیتها تغییر کردهاند و سادگی گذشته را ندارند. حتی کسی مثل فهیمه حالت تهاجمی پیدا کرده و حس زرنگبازی در این افراد دیده میشود. فراموش نکنیم یک دهه از آغاز پایتخت گذشته است. کافی است نگاهی به عکسهای ۱۰ سال پیش خودمان بیندازیم و آنها را مرور کنیم. یقینا حس میکنیم ۱۰ سال پیش چقدر صاف و سادهتر بودیم و حالا چقدر تغییر کردهایم. این تغییرات جبری و اجتماعی بوده است.
وقتی ساختار فرهنگی ما پر از اشکالات اخلاقی است و فرهنگ ریاکاری در این جامعه نهادینه شده، این افراد نیز به تدریج به این ساختار تن میدهند. اگر از منظر جامعهشناسی به مسئله نگاه کنیم یکی از مباحث مهم، تضاد بین ساختارها و عاملیت است. آیا ساختارها به رفتار ما شکل میدهند یا اراده و عاملیت انسانها، جامعه را میسازد؟ بسیاری از جامعهشناسان عقیده دارند اراده فردی در مقابل ساختار اجتماعی قوی نیست و ما تحت تأثیر محیط قرار میگیریم و رفتارمان تغییر میکند.
پایتخت در درون خود نقد اجتماعی دارد
«پایتخت در درون خود نقد دارد. مثلا ارسطو به ریاکاری نقی در ظاهر و حتی طرز نماز خواندنش نقد دارد. حتی میتوان گفت در مواردی با نقد، خط قرمزهای صدا و سیما را در مینوردد. مثلا در صحنهای که با آب زمزم شوخی میکند و آن را با آب معمولی قاطی میکند نوعی تقدسزدایی رخ میدهد. این سریال نکات آسیبشناسانه و نقد اجتماعی زیادی دارد. به طور مثال ارجاع سریال به مسائل روز اجتماعی بیشتر از قبل بود. مثلا قیمت بنزین، گرانی و ... . اما زمانی این مولفهها کمککننده هستند که فیلمنامه منسجمتری داشته باشیم و تمام مولفهها در خدمت فیلمنامه باشند. به قول اهالی موسیقی خارج از نت نزنند.»
چرایی تغییر شخصیتها
صائمی در پاسخ به این پرسش که آیا افت اخلاقی شخصیتها در پایتخت ۶ رخ داده است یا خیر؟ بیان کرد: به دلیل اینکه قصه به جای داستانمحور بودن شخصیتمحور شده، ما تغییرات شخصیتها را بیشتر میبینیم. برخی از این تغییرات بیرونی است که شامل هویت اجتماعی و حرفهای آنهاست. مثلا شغلها تغییر کرده و نقی به قول خودش مجلسیآدم شده است. این تغییر شغل فقط تغییر حرفه نیست. او مجبور است رفتار خود، ظاهر و ادبیاتش را تغییر دهد. از طرفی هما یکباره گوینده خبر میشود. ارسطو از زندان سر درمیآورد، بیکار است و با گروهی قاچاقچی همکار میشود.
حتی میبینیم فهیمه که خانهدار بود، شاغل شده است. مشکل معیشتی وجود دارد و همه درگیر معیشت هستند. یعنی منفعتهای فردی پررنگ شده است. این نکته در گفتوگوی نقی و بهبود در قسمت ماقبل آخر مورد اشاره قرار گرفت. یک نقد اجتماعی در درون پایتخت ۶ وجود دارد. اگر این آدمها همان سادگی گذشته را داشتند این نقد به سریال وارد بود که این افراد در کدام دوره زندگی میکنند و همه اتفاقات و دیالوگها شعار است. وقتی به سمت رئالیسم اجتماعی میرویم و میخواهیم آسیبشناسی داشته باشیم، چنین اتفاقاتی رخ میدهد.
آیینهای که واقعیتهای تلخ و گزنده را به نمایش میگذارد
وی در ادامه تصریح کرد: از منظر روانشناسی چون مخاطب سالها با این شخصیتها زندگی کرده، آنها را دوست دارد و نسبت به آنها سمپات دارد به همین دلیل توقع و انتظار رفتارهای منفی و پرخاشگرانه از آنان ندارد. این تغییرات در همه ما و موقعیتهای اجتماعی وجود دارد. اما وقتی به عرصه نمایش گذاشته میشود مثل آیینهای واقعیتهای تلخ و گزنده جامعه را به نمایش میگذارد. این، انتقاد ضمیر ناخودآگاه مخاطب به خودمان و وضعیت بد اخلاقی در جامعه ما است.
شخصیتهای پایتخت برای ما نماد کهن الگوها و هنجارهایی بودهاند که برایمان کمرنگ شده بود و با دیدن آنها به حس آرامش دست پیدا میکردیم. اما الان با دیدن تنش بین آنها این تنش به خود ما منتقل میشود. انتظار ما از این شخصیتها از بین میرود. به همین دلیل آزاردهنده است. اگر بخواهیم از منظر نمایشی نگاه کنیم و بگوییم همه خوب هستند و تضاد و تناقضی وجود ندارد موقعیت کمدی از بین میرود. چون بخشی از شکلگیری موقعیت کمیک به دلیل همین تضادها و تناقضها است.
مشکل در شخصیتپردازی
این منتقد درباره یکی از تناقضات دیده شده در پایتخت ۶ چنین گفت: مثلا در پایتخت ۵ بسیاری به رفتارهای بیادبانه بهتاش انتقاد شدیدی داشتند ولی در پایان داستان و در هواپیما او عذرخواهی میکند و نتیجهگیری اخلاقی دارد. اما آنچه ما امروز میبینیم نقض همین رویکردهای اخلاقی در این سریال است. مثلا بهتاش در دستشویی گریه میکند و رابطهای اخلاقی بین او و نقی شکل میگیرد. انتظار داریم شاهد تحولی از بهتاش باشیم ولی در قسمتهای بعدی میبینیم همانطور بیادبی میکند و چالش دارد. این مشکل در شخصیتپردازی است. اگر او متنبه شده و تغییر کرده چرا دوباره در صحنههای بعدی این تحول اخلاقی را نقض میکند. به طور مثال وقتی پدر او میآید انتظار نداریم بهتاش همان رفتار را که با باقی خانوادهاش دارد با پدر خود داشته باشد. حداقل برای روزهای اول چنین انتظاری نبود. برای مثال این تغییر در فرزند کوچک یعنی بهروز دیده میشود و بعد از آمدن پدر زباندرازی و بیادبی در او دیده نمیشود.
پایتخت ترکیبی از خنده و خردمندی است
صائمی با برشمردن ویژگیهای مثبت پایتخت و عواملی که باعث تبدیل شدن این مجموعه به یک پدیده فرهنگی شده است، گفت: به نظر من پایتخت قابلیتهای خوبی دارد و همچنان میتواند ادامه داشته باشد. این اولین تجربه آرش عباسی در این مجموعه بود. او باید در مورد نقدها تأمل کند که ما با داستان پختهتری روبهرو شویم. اشکالاتی که از پایتخت ۶ گرفته میشود به هیچ وجه به معنی نفی ارزشهای آن نیست. نظر شخصی خود من این است که این اثر همچنان یکی از کارهای خوب تلویزیون است. این سریال حرفهای زیادی دارد و برخلاف نظر عدهای که برخی موارد را مسخرهبازیهای عدهای میدانند، از منظر جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی بسیار تحلیلپذیر است.
ما میتوانیم بسیاری از مسائل اجتماعی را در پایتخت ببینیم، این کار صرفا برای خنده نیست. من عقیده دارم پایتخت ترکیبی از خنده و خردمندی است و هر دو را با هم دارد هم شما را می خنداند و هم شما را به فکر کردن وا میدارد. فارغ از هر منظری، این کار را پدیدهای فرهنگی میدانم. محسن تنابنده در اجرای نقی معمولی نابغه بازیگری است و فوقالعاده است. مساله فقط لهجه نیست. بلکه درک درست از رفتارشناسی بومی منطقه در او دیده میشود و یا در مورد فهیمه باید گفت نبوغش فراتر از تقلید لهجه است. پایتخت قابلیتهای روانشناختی خوبی دارد.
سختیهای ساخت آثار کمدی
«برای کسانی که مقایسه میکنند میگویم مگر ما چند سریال کمدی موفق در دنیا داریم که بخواهیم پایتخت را با آنان مقایسه کنیم. در غرب محدودیتی در خصوص شوخیهای جنسی وجود ندارد. بسیاری از شوخیها بر محور اروتیک است. اما ما اینجا چنین کاری نمیتوانیم انجام دهیم. از طرفی هم آستانه خنده مردم به دلیل نهادینهشدن افسردگی و روحیه شادی که مردم ندارند، بسیار بالاست. ساخت این نوع کمدی در ایران با وجود ممیزیها، خط قرمزها و موانعی که وجود دارد کار بسیار سختی است.»
نقدها به پایتخت از سر حب است
وی درباره نقدهایی که بر این مجموعه شده بیان کرد: وقتی این اثر را نقد میکنیم و ظرفیتهای پایتخت را میسنجیم باید عوامل بازدارنده و موانعی که در مسیر ساخت چنین مجموعههایی وجود دارد لحاظ شود. بسیاری از نقدها از سر حب است، نه از سر بغض؛ چون اثر را دوست دارند و طی این سالها با این اثر ارتباط برقرار کردهاند، نقدهایی هم میکنند. گاهی هم نقد همراه با کینه دیده میشود که نقد به متن نیست و به دلیل عوامل بیرونی است. خیلیها حسادتها را با نقد یکی فرض میکنند. من به عنوان یک منتقد میگویم نقدم از سر حب است و برای بهبود بخشیدن به تنها اثری است که از تلویزیون دنبال می کنم.
گفتوگو از هنگامه ملکی
نظر شما