۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۲۶
کد خبرنگار: 1896
کد خبر: 83662087
T T
۳ نفر

برچسب‌ها

جایزه آکادمیا، حاصل همکاری علیرضا قربانی،‌ احسان مطوری و یک خواننده زن

تهران-ایرناپلاس- احسان مطوری، آهنگساز قطعه رویا درباره این اثر می‌گوید که هدف اصلی موجودیت یک موسیقی مستقل از هر مکان جفرافیایی بود، اما نشانه‌هایی به‌عنوان سمبل هر فرهنگ نیز باید در خدمت موسیقی قرار می‌گرفت.

فرهنگ و هنر کشور ما به‌اندازه‌ای غنی است که این ظرفیت را دارد تا هر ساله در دنیا حرف تازه داشته باشد. اما باید قبول کنیم برای شناخت و معرفی آن به دنیا خیلی موفق نبوده‌ایم. مثلاً موسیقی ایرانی مانند موسیقی دیگر سرزمین‌ها، چندان در عرصه بین‌المللی فراگیر نشده است و تنها اندک هنرمندانی هستند که در سال‌های اخیر با افتخارآفرینی و کسب جوایز بین‌المللی‌، نه‌تنها باعث غرور جامعه ایرانی در سطح بین‌المللی شده‌اند، بلکه به دلیل همکاری با هنرمندان دیگر کشورها گام مؤثری در معرفی نواهای ایرانی در دنیا برداشته‌اند. قطعه رویا هم از این دست آثار است؛ قطعه‌ای با آهنگسازی احسان مطوری و صدای علیرضا قربانی و سولانژ مردینیان آرژانتینی که توانست دو جایزه مهم بین‌المللی را هم کسب کند. قطعه رویا نه‌تنها برنده مدال برنز جایزه موسیقی جهانی ۲۰۱۹ شد، بلکه جایزه آکادمیای ۲۰۱۹ را هم از آن خود کرد.

به همین بهانه با احسان مطوری آهنگساز ایرانی مقیم آمریکا، درباره خلق این قطعه به گفت‌وگو پرداختیم.

قطعه رویا Sueño El را با چه ایده‌ای ساختید؟

بعد از چند سال فعالیت در حوزه‌های متفاوت، برای تحصیل در رشته موسیقی به آمریکا مهاجرت کردم. با فرصتی که  از سال ۲۰۱۴ پیش آمد، تحصیلاتم را در رشته آهنگسازی با گرایش موسیقی جهانی و بعد از آن در موسیقی فیلم در سال ۲۰۱۸ به پایان رساندم.

پروژه مذکور قسمتی از پایان‌نامه‌ام بود که بر اساس علاقه‌ام به شعر و ادبیات جهان و پیوند آن با موسیقی شکل گرفت. هدف اصلی پیدا کردن رابطه‌ای بین شاعرانی بود که همه در یک عصر، اما در جغرافیایی متفاوت از هم می‌زیستند و در عین حال شعرشان در بیان یک موضوع مشخص، نزدیک به‌هم و مکمل یکدیگر بود. در اواخر سال ۲۰۱۵  ایده این پروژه را به مرحله تحقیق رساندم و تا پایان سال ۲۰۱۸ مشغول ساخت قطعات بودم. کنار هم قرار گرفتن شعر رویا اثر خورخه لوییس بورخس و شب همه شب اثر نیما یوشیج، یکی از همین مثال‌هاست.

آن قسمت از این کار را که هر کدام از دو خواننده یک در میان می‌خوانند و دیالوگ مانندی برقرار است، چطور ساختید که اصالت دو زبان و دو نوع موسیقی حفظ شود؟

همان‌طور که در سؤال قبلی نیز اشاره کردم، اشعار به زبان‌های مختلف، اما با معانی تا حدی به هم نزدیک و در نقش مکمل یکدیگر در کنار هم قرار گرفتند. رویای بورخس در شعرش دزدیده شده و گله‌مند از آن است که اصلاً چرا رویا می‌آید که از دست برود و نیما یوشیج نیز با توصیفی دیگر از ناامیدی و حسرت امید دست نیافته‌اش می‌گوید. یا در جایی رویای بورخس در پشت دیواری سیاه قرار می‌گیرد و در شعر نیما، شاید زیر آوارها دفن می‌شود. احساسم این بود که اگر روزی نیما یوشیج و بورخس جایی در مکالمه‌ای با هم قرار می‌گرفتند و شعری با مضمون رویا می‌سرودند حتماً این مکالمه شکل می‌گرفت و این دیالوگ با همین ترتیبی که آوردم، پدیدار می‌شد.

چطور به ساخت این نوع موسیقی رسیدید؟

اشعاری که در یک مکالمه مشترک می‌گنجید کنار هم قرار گرفت، هوشنگ ابتهاج در کنار مارگوت بیکل، تاگور در کنار مولانا، بورخس در کنار نیما یوشیج ... قرار گرفت. تا حدودی حضور یک شعر فارسی در کنار شعری از زبان دیگر مفهوم پروژه را به سمت دیگری سوق می‌داد و این همان رسالت ناخودآگاهی بود که شاید سال‌ها در ذهنم راکد مانده بود؛ هنر، ادبیات و فرهنگمان را به بهترین نحو بتوانیم نشان دهیم. برای مدت طولانی این اشعار را می‌خواندم و مرور می‌کردم تا یک روز به‌صورت اتفاقی مقدمه ال‌سوینیو به ذهنم خطور کرد. فضای ملودیک و ریتمیک، دارای لحن یا لهجه خاصی نبود و تأکیدم بر این بود که بتوانم تحت تأثیر یک فضای مشترک در فرم‌های موسیقی جهانی و با تکیه بر بداهه‌سازی، جلو بروم. اما تلاش در به تصویر کشیدن انسانی که با چالش از دست دادن رویاهایش مواجه و در پی گمشده‌اش است،  دغدغه اصلی قطعه بود. هدف اصلی در ساخت ملودی قطعات در فرامرزی بودن است و ایده اصلی پروژه بر پایه همین موضوع استوار است .

در بخش‌هایی از کار، تم موسیقی آمریکای جنوبی به ذهن متبادر می‌شود. عمدی در این اتفاق وجود داشت؟

هدف اصلی، موجودیت یک موسیقی مستقل از هر مکان جغرافیایی بود، اما نشانه‌هایی به‌عنوان سمبل هر فرهنگ نیز باید در خدمت موسیقی قرار می‌گرفت. فرم اصلی ریتمیک قطعه ایده‌ای بود که از یکی از مدهای تانگو گرفته شده بود. پیش‌تر از این بهتر است توضیح دهم که تنظیم این قطعه و باقی قطعات این مجموعه با همکاری دوست عزیزم علی منتظری که از دانش‌آموختگان موسیقی در ایران و آمریکاست و سابقه همکاری طولانی مدتی داریم، آغاز شد. شاید حضور ساز گیتار و کمانچه، هرکدام تداعی‌گر همان فرهنگی‌ است که دنبالش هستیم. اما برای ما حضور این سازها، کمکی بود برای هر چه باشکوه‌تر شدن مکالمه دو خواننده. موسیقی بر پایه فضاهای کلاسیک غربی و با کمک گروه زهی‌ها آغاز شد. از سولانژ مردینیان، خواننده اهل آرژانتین به‌عنوان خواننده قسمت لاتینو دعوت کردم و بعد از شنیدن ایده کلی به پروژه ملحق شد. سولانژ خواننده اپراست و حضور او در این پروژه از دیگر اتفاقات خوب است.

چطور خواننده این اثر را آقای قربانی انتخاب کردید؟

آقای قربانی چهره شناخته شده‌ای در موسیقی ما در داخل و خارج از ایران و به نظرم نماینده شایسته و در عین حال مسلط و خوش‌صدای آواز کلاسیک ایرانی هستند. البته برای من، خلاقیت، نوآوری و ریسک‌پذیری، مهم‌ترین عنصر بود، که می‌توانستم  در آثار اخیرشان نیز ببینم. حضور ایشان نقطه قوت این پروژه است.

آیا این نوع کارها می‌تواند موسیقی ایرانی را بیشتر در دنیا مطرح کند و بشناساند و آیا از اصالت آن نمی‌کاهد؟

هدف اصلی به تصویر کشاندن یک داستان از زبان دو شاعر بود و این آوازها نماینده این مکالمه بودند. پس یکی از این تصاویر، آواز ایرانی بود که قسمتی از موسیقی ایرانی است. هدف ما صرفاً نمایش دادن موسیقی ایرانی نبوده، بلکه ایجاد پیوند و رابطه‌ای بین موسیقی ایرانی و دیگر موسیقی‌هایی که در این پروژه به کار گرفته شده، است. چون ما از یک گفت‌وگوی مشترک حرف به میان می‌آوریم و نه تأکید بر ارائه موسیقی منطقه خاص. ولی تعهدمان بر حفظ اصالت‌های هر فرهنگ به‌ویژه موسیقی آن فرهنگ بود و فکر می‌کنم تا حدی در قطعه اول این مطلب ادا شده است.

چه کسانی مخاطب این قطعات هستند؟

ادبیات و موسیقی از ارکان مهم هر فرهنگ هستند و با توجه به اینکه ما این اشتراکات را از هر فرهنگی در پروژه به تصویر کشیده‌ایم، نمی‌توانم محدودیتی برای مخاطب این قطعه در نظر بگیرم. برای مثال، در دو مورد یک دانشجوی ایرانی و یک استاد موسیقی فرانسوی خواستار ارائه تجزیه‌وتحلیل این قطعه در کلاس درسشان شدند.

کمی درباره اهمیت جایزه آکادمیا، داوری و روند این جایزه برای ما بگویید.

در مورد اهمیت جایزه آکادمی باید گفت در دنیا جوایز متعدد موسیقی اختصاص داده شده که بخشی به‌صورت آنلاین و بقیه به‌صورت جشنواره‌ای برگزار می‌شود. سیستم جایزه‌ها به این صورت است که فعالیت خود را برای آنها ارسال می‌کنید و بعد اثر شما را بررسی می‌کنند. یک سری از این جوایز، کشوری هستند و سری دیگر بین‌المللی. جایزه آکادمیا مدالیوم نیست. یعنی به شما مدال طلا و ... نمی‌دهند. جایزه برترین است. به لطف خدا ما در این بخش توانستیم موفقیت کسب کنیم.

هدف و تعریفتان از این اثر بین‌المللی را بگویید،‌آیا به نتیجه‌ای که می‌خواستید رسیدید؟

کنار هم قرار گرفتن فرهنگ‌ها و زبان‌ها زیباست. البته هدف ما بیان دوستی و صلح بین همین فرهنگ‌هاست و امیدوارم بتوانیم  با حضور موزیسین‌ها، خوانندگان و دیگر همکاران صاحب سبک و خلاق در این پروژه به خواستگاهمان برسیم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید همکاران ما در این پروژه هر کدام از فرهنگ‌های متفاوت کنار هم قرار گرفته‌اند. برای مثال مشاور علمی پروژه خانم صدف منشی که اصالتاً متولد کشمیر هند هستند و در آمریکا به‌عنوان  استاد زبان‌شناسی دانشگاه یو ان تی مشغول به فعالیت هستند، نزدیک به دو ماه است که به ما ملحق شده‌اند. جمع این اضداد و مکالمه زبان‌ها اتفاقی دوست‌داشتنی برای من و دیگر همکاران است.

گفت‌وگو از هنگامه ملکی

۳ نفر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.