سیدعبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامهنگار در ارزیابی خود از جدیدترین آلبوم محسن چاوشی به خبرنگار ایرناپلاس گفت: در این آلبوم، مورد ویژهای که بتواند آن را از دیگر آلبومهایش متمایز کند، حداقل به گوش من نرسیده است. ممکن است اهل فن نظر دیگری داشته باشند. تحویل دادن شعر به مخاطب به نظر من مهمترین کاری است که از آقای چاوشی میشود انتظار داشت. اینکه ببینیم تا چه اندازه میتواند حس شعر را درست منتقل کند، کلمات را صحیح ادا کند و از این حیث من به این آلبوم توجه داشتم. به هر حال از یک نظرهایی تلاش ایشان خیلی قابل ستایش است.
بینام به معنای حقیقی آلبوم است
اول اینکه این آلبوم به معنای حقیقی آلبوم است. یعنی به این شکل نبوده که چند ترک پراکنده بخواند، بعد که همه آنها به حدنصاب یک آلبوم رسید، همه را کنار هم بچیند و تحویل مخاطب دهد. آلبوم یعنی ما با یک حس و حال و تفکر واحد مواجه باشیم که در این آلبوم هست. یعنی شعرهایی انتخاب شدهاند که به لحاظ مضمونی با هم اشتراکات زیادی دارند. به لحاظ صورت هم به هر حال شعر کهن فارسی هستند که اغلبش از مولانا است و چند سروده پراکنده دیگر از دیگر بزرگان شعر کلاسیک فارسی ایران. بههیچوجه او کمفروشی نکرده و مانند آلبومهای قبلیاش برای هر قطعه فکر کرده است.
کلمات طوری ادا میشوند که مخاطب متوجه نمیشود
وی در ادامه افزود: اما در آلبوم بینام چند نکته وجود دارد؛ متأسفانه یکی دو جا شعر بهگونهای خوانده میشود که مخاطب خیلی متوجه نمیشود کلام چیست. تا حدودی گنگ است. اگر به خاطر داشته باشم برای متن شعر آهنگ «گنجشک پریده» از غزل سعدی هم این اتفاق افتاده است. ما در آوازخوانهای سنتیمان، حتی در اساتید نامدارمان مثل استاد شجریان، مشخصاً داریم که گاهی اوقات شعر را بهگونهای میخواند که مخاطب خیلی خوب متوجه نمیشود و بعضی از کلمات را به تعبیر اهل فن، جویده ادا میکند. اما مخاطبان چنین آثاری خیلی خاص هستند، یا شعرها را بلدند یا اینکه به دیوان و کلام درست مراجعه میکنند و آن را استخراج میکنند. اما نمیدانم مخاطبهای چاوشی هم از این دست هستند یا خیر. فرض کنید یک مخاطب که این آهنگ را در ماشین میشنود، شاید خیلی امکان اینکه به گوگل و منبع اصلی رجوع کند، نداشته باشد. به همین دلیل توقع میرود کلمات درست ادا شوند. در بقیه آثار ایشان این مشکل نبوده است. من فقط در این آلبوم یکی دو جا به این برخوردم که کلمات طوری ادا میشوند که در مواجهه نخست مخاطب متوجه نمیشود.
نکتههای سؤالبرانگیز در آلبوم بینام
این نویسنده درباره پیوند شعر و موسیقی در آلبوم چاوشی عنوان کرد: در باب پیوند شعر و موسیقی، تلاشهای چاوشی قابلتحسین است. اما یکی دو نکته را خیلی متوجه نمیشوم. مثلاً در یکی از آهنگها که موسیقیاش بندری است و روی آن شعر مولانا گذاشته است. شاید بهجای این شعر میشد از دیگر اشعار مولانا استفاده کرد. زمانی است که «برقصآ» خوانده میشود و متوجه میشوید چرا آن موسیقی به این اندازه ریتمیک، شاد و هیجانی است، «بیست هزار آرزو» هم همینطور. اما با این موسیقی قبلاً آهنگ «بازار خرمشهر» را خوانده بود و بعد یکدفعه این شعر را میخواند. البته ایراد ندارد شعر مولانا را به این شکل بخواند، اما دنبال این هستم که این شعر با بقیه شعرها چه تفاوتی دارد. چرا روی شعر دیگری این اتفاق نیفتاده است. اگر شعر خاصی بود که به این حال و هوا میخورد، برای من قابل هضم بود، ولی اینطور نیست. یا مثلاً یکی دو تا از غزلها را به همین شکل یک نفس خوانده است، بدون اینکه هیچ تغییری در لحن بدهد. یعنی فکر میکرده اگر بخواهد ادامه بدهد میتواند به همین شکل سه چهار غزل را اضافه کند و بخواند و چرا این آهنگ اصلاً تمام نمیشود؟ چرا در آن هیچ تنوع لحن و ملودی دیده نمیشود؟
ارزش کار چاوشی
«اما در مجموع در این روزگار که همه سعی میکنند کارهای باری به هر جهت انجام دهند و حتی افراد نامدار ما هم در عرصه موسیقی خیلی سهلانگار شدهاند، همین که چاوشی به این اندازه وقت گذاشته و برایش موضوع جدی بوده و سراغ اینگونه شعرها رفته، خیلی با ارزش است. در حال حاضر توقع ما از چاوشی با توقع چند سال پیش تفاوت میکند. یعنی توقع داریم شعر را درست تلفظ کند. اگر جایی قافیه را اشتباه میخواند، با گفتن دوستان و هواداران ایشان که چاوشی حتماً عمداً این کار را انجام داده است، خیلی توجیه نمیشود. بالاخره مخاطب باید بفهمد چرا این اتفاق افتاده است.»
چرایی صحیح خواندن شهرام ناظری
شاعر مجموعه «خارج آهنگ» با مهم شمردن مشورت با شاعران بزرگ و اساتید ادبیات ادامه داد: ایشان در قطعه «قمارباز» مصرع «همه نقدها شمردی به وکیلِ در سپردی» را «به وکیل، در سپردی» خوانده است که کاملاً معنی جمله را تغییر داده است. با مشورت گرفتن از یک شاعر کاربلد و یکی از بزرگان و اساتید ادبیات فارسی چنین خطاهایی حل میشود. من شنیدهام استاد ناظری هنوز با استاد شفیعی کدکنی برای خواندن اشعار مشورت میکند. به خاطر همین است که در آثار شهرام ناظری این اغلاط رایجی که بسیاری از آوازخوانهای ما دارند، کمتر از بقیه است یا اینکه اصلاً به چشم نمیآید.
صرف رجوع به شعر بزرگان مشکل را حل نمیکند
وی در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود استفاده از اشعار شاعران بزرگ، اما همچنان خوانندگان آنها را با اشتباهاتی ادا میکنند، عنوان کرد: صرف رجوع به شعر بزرگان، مشکل را حل نمیکند. بعضیها فکر میکنند همین که اشعاری از منزوی را برای خواندن انتخاب کنند، کار بسیار مهمی انجام دادهاند. در حالی که منزوی هم شعرهای ضعیف دارد. زندهیاد خانم سیمین بهبهانی هم شعرهای ضعیف دارد. مثل این است که شما بروید و دیوان حافظ را باز کنید و مصرع «قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع» را بخوانید، بعد بگویید که من از دیوان حافظ خواندهام در حالی که آن غزل برای خواندن به این شکل مناسب نیست و به درد نمیخورد. بعضیها همیشه ادبیات و کلام را دست کم میگیرند و فکر میکنند خیلی کاری ندارد و مثل بقیه میتوانند از اشعار دیوان یک شاعر بزرگ برای خواندن بهره بگیرند، در حالی که اصلاً اینگونه نیست.
«افسانه چشمهایت» و غلطهای فاجعهآمیز
موسوی درباره بهکارگیری اشعار در آلبوم «افسانه چشمهایت» که کار مشترک دو خواننده مطرح امروز کشور است، گفت: در آلبوم اخیر آقای همایون شجریان و علیرضا قربانی از اشعار شاعری استفاده شده که من خیلی او را نمیشناسم، اما غلط وزن و قافیه دارد و فاجعهآمیز است. شعرها را هم مهیار علیزاده انتخاب کرده است و ظاهراً خوانندگان هیچ نقشی نداشتند. اما آن شعرها فاجعه است. شعرهایی هم که از بزرگان انتخاب کردهاند، خیلیهایشان اشعار قابلاعتنایی نیستند و به این شکل نیست که فکر کنید ابتهاج همه شعرهایش درخشان بوده است. بله شاعر درخشانی است، اما او هم شعر ضعیف و سست و دوران نوجوانی و جوانی دارد. مثلاً یک زمانی بهترین شاعر هم، حالش خیلی حال خوبی نیست، شاید شعرش هم خیلی خوب از آب درنیاید. اینطور نیست که هر شعری را از او انتخاب کنند و بخوانند و فکر کنند که دیگر تمام است و به هیچکس هم نباید جواب بدهند. مضاف بر اینکه خواندن آن شعرها آنطور که ما فکر میکنیم کار سادهای نیست. خواندن شعر اخوان حتی از روی کاغذ و به شکل دکلمه هم کار راحتی نیست.
او در نقدش به برخی هنرمندان موسیقی اضافه کرد: بعضی از دوستان در این حوزه چون اصولاً نمیخواهند پول خرج کنند، معمولاً به شاعر و ترانهسرا هم پولی نمیدهند. بهویژه که برخی از این شاعران هم از دنیا رفتهاند. از سوی دیگر، فکر میکنند مشاوره گرفتن یا در شأنشان نیست یا ممکن است برایشان هزینهای داشته باشد. سعی میکنند اصلاً به سمت این ماجراها نروند.
اهمیت صحیح خواندن ادبیات
سیدعبدالجواد موسوی با شرح مطلبی درباره اهمیت صحیح خواندن متون ادبی بیان کرد: یک کاری به اسم حکمت و حکومت تهیه میکردم که فرازهایی را از آثاری چون فیهمافیه، گلستان سعدی و متونی از این دست در حد چند دقیقه میخواندم. وقتی آنها را برای خودم مرور میکردم، تصورم این بود که خیلی صحیح میخوانم. برای محکمکاری مزاحم یکی از دوستان شدم که استاد ادبیات فارسی است. او ظرایف و دقایقی را به من متذکر شد که فکر نمیکردم ممکن است غلط خوانده باشم. جالب این است که آن شخص میگفت خیلی از نامداران حوزه ادبیات فارسی هم مواردی را که تذکر میدهم، رعایت نمیکنند و اگر به آن شکل خوانده شود، شاید خیلیها متوجه نشوند غلط است. اما اصرار داشتم آنچه را میگوید رعایت کنم و یک اثر پاکیزه تحویل مخاطب دهم.
وی در پایان با قیاس آلبوم بینام با افسانه چشمهایت گفت: متأسفانه این دقتها را در حوزه موسیقی کمتر کسی دارد و باعث میشود یک اثر فاجعهآمیزی مانند افسانه چشمهایت منتشر شود. خوشبختانه اثر چاوشی قابل مقایسه با آن نیست و خیلی بهتر از آن اثر است. به هر حال توقع ما از او بیشتر از اینهاست و دوست داریم همین اغلاط جزئی هم دیگر در کارهایشان تکرار نشود.
گفتوگو از هنگامه ملکی