هرچه بود تمام شد و مربیانی که با سلام و صلوات به تهران آمده بودند، امروز در فوتبال ایران دیگر حضور ندارند.
خارجیهایی که دیروز بودند، امروز نیستند
از مربیانی سخن گفتیم که عطای حضورشان در ایران را به لقایش بخشیدند. بدون شک بزرگترین جدایی مربیان فوتبال در این دوران، به تیم ملی و شخص مارک ویلموتس بازمیگردد. مربی بلژیکی که با آمدنش خیلیها را به فوتبال هجومی و تماشاگرپسند امیدوار کرد اما نتایج به دور از تصور و ۲ شکست غیرقابلباور مقابل بحرین و عراق، همه آرزوهای فوتبالدوستان را نقش بر آب کرد تا خیلی زود مرد بلژیکی تهران را ترک کند. البته در مورد همکاری، نوع قرارداد و اتفاقاتی که میان فدراسیون فوتبال و ویلموتس بود، حرفهای بسیاری مطرح است که فعلا موضوع ما نیست چراکه میخواهیم به این بهانه به ایام کنونی تیمملی و بازیهای پیش رو برسیم.
از سویی دیگر با رفتن آندره استراماچونی و گابریل کالدرون از دو تیم پرطرفدار استقلال و پرسپولیس نشان دادیم مشکل از حضور خارجیها نیست. کلاف این بلاتکلیفی در فوتبال ایران، در تصمیم مدیران و مسئولان ورزشی ما و نوع رفتار حرفهای ماست. چرا باید ۳ مربی از ۳ گوشه جهان با تفکرهای مختلف و ایدههای جداگانه در یک زمان تقریبی مشترک با کلیت فوتبال ایران به مشکل برخورده و به نوعی مجبور شوند در اوج فعالیت، تیم و حرفه خود را رها کرده و راهی دیار خویش شوند؟
فدراسیون بدون رییس، تیمملی بلاتکلیف
در شرایطی دنبال مربی تیمملی هستیم که فدراسیون فوتبال به عنوان متولی این رشته در ایران، رئیس و سکاندار ندارد و معلوم نیست در این شرایط چه آیندهای پیش روی این ورزش پرطرفدار است. مهدی تاج بهزعم بسیاری از کارشناسان ورزشی به بهانه بیماری و کسالت، در شرایطی استعفا داد که میدانست چه شرایط سختی پیش روی فوتبال ایران و فدراسیون کشورمان است و باید به ذکاوت این مرد اصفهانی فوتبال، احسنت گفت که از زیر بار مسئولیت به خوبی شانه خالی کرد!
آن زمان که فدراسیون رئیس داشت و همه گوش به فرمان بودند، شرایط مان این شد. سه مربی خارجی آمدند و رفتند، البته با ضررهای مالی که برای ما به یادگار ماند. اما این همه ماجرا نیست، در برابر تیمهای عربستانی، شانس میزبانی را از دست دادیم و نتوانستیم از حق خود به خوبی دفاع کنیم و هر بار در کشوری ثالث برابر حریفان به میدان رفتیم. حالا هم سایر تیمها چنین ادعایی را دنبال میکنند. متاسفانه در ارتباطات برونمرزی بسیار ضعیف عمل کردهایم. این هم هنر ماست و باید دید آیندگان در مورد ما چه نظری خواهند داشت؟
گمانهزنیهایی که هنوز به نتیجه نرسیده
با رفتن مرد بلژیکی از همان ابتدا نامهای مختلفی بر سرزبانها جاری شد. علی دایی، امیرقلعهنویی و یحیی گلمحمدی بیش از سایرین در گزینههای داخلی مطرح شدند و رسانههای ورزشی هم بیشتر به این سه مرد فوتبالی پرداختند.
با رفتن یحیی گلمحمدی به پرسپولیس، عملا او از گزینههای تیمملی کنار گذاشته شد. او در نخستین اظهار نظر خود اعلام کرد حضور در پرسپولیس کمتر از تیمملی نیست و از این انتقال خرسند است.
با این شرایط دو گزینه دیگر باقی میماند؛ دایی و قلعهنویی. البته این امکان وجود دارد که بازهم مثل همیشه، مدیران ورزشی ما دست به ابتکار و خلاقیت زده و فردی را مطرح کنند که شاید کسی حتی تصورش هم را نمیکند اما منطق و دانش روز دنیا ما را به همین گزینههایی که گفتیم، میرساند.
نقل قولی از سوی مدیران باشگاه سپاهان هم در این روزها مطرح شده که با انتقال و جابهجایی امیر قلعهنویی به تیمملی مخالف بوده و اجازه نخواهند داد تا سرمربی این تیم اصفهانی روی نیمکت تیم ملی بنشیند. هر چه جلوتر میرویم نامها محدودتر و زمان را بیشتر از دست میدهیم و جای نگرانی است که این لحظات، به سرعت برق و باد از دست میرود، آن هم در شرایطی که فوتبال ایران اصلا روزهای خوبی را سپری نمیکند.
پای گزینه خارجی هنوز هم در میان است
در شرایطی که خیلیها اعتقاد دارند باید در این زمان اندک به مربی با دانش ایرانی اکتفا کرد اما برخی از فدراسیون نشینها حضور مربی خارجی را منتفی نمیدانند. البته با توجه به مشکلات مالی که پیش از این هم گریبان تیمملی و باشگاهی ایران را گرفته است، خیلی بعید است این اتفاق آنهم در این شرایط به سرانجام برسد.
اما چه گزینهای این ویژگیها را دارد؟ فردی که شناخت کامل و کافی از فوتبال ایران و بازیکنان ما داشته باشد، به فرهنگ ایرانی نزدیک بوده و بتواند از نظر روحی و روانی، این حس را در میان فوتبالیستهای تیمملی و هواداران ایجاد کند که میتوان از این مسیر سخت به سلامت عبور کرد. هر چه فکر میکنیم تنها گزینه در این میان، برانکو است. مربی که با پرسپولیس روزهای خوشی را رقم زد و هواداران فوتبال امید دارند با حضور او بتوانیم یکبار دیگر مسافر جام جهانی شویم.
زمان باقی مانده و آزمونی سخت که پیش روی ماست
پنجشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۹، یک بازی خانگی برابر هنگ کنگ داریم، بازی که به نظر نمیرسد برای ما دردساز شود. ۱۲ فروردین ما نیز باید در دیداری خارج از خانه به مصاف کامبوج برویم که به نوعی یک بازی تدارکاتی برای هماهنگی بیشتر ملیپوشان به شمار میرود. از اینجا به بعد کار سخت میشود، بسیار سخت.
۱۵ و ۲۰ خردادماه. روزهایی که برای ورزش ما و فوتبال ملی، حیاتی است. ملیپوشان کشورمان در دو دیدار خانگی به مصاف تیمهای بحرین و عراق خواهند رفت و اگر بتوانند در این دیدارها عملکرد خوب و قابل قبولی داشته باشند، شاید راهی جام جهانی شویم چرا که به نتایج سایر تیمها نیز باید نیمنگاهی داشت.
فعلا عراق با ۱۱ امتیاز در صدر است، بحرین با ۹ امتیاز در رده دوم جای دارد و تیم ملی فوتبال ایران هم با ۶ امتیاز در جایگاه سوم است. هنگ کنگ و کامبوج هم با ۵ و یک امتیاز در ردههای چهارم و پنجم قرار دارند و باید دید سال ۹۹ برای فوتبال ایران چه لحظاتی را رقم خواهد زد.
این روزها فوتبال ما بلاتکلیف است، فدراسیونی داریم که صندلی ریاستش خالی بوده و چشم انتظار مجمع است. صندلی داغ نیمکت تیم ملی خالی بوده و روزهای سختی هم پیشروی فوتبال و ورزش ما است. آیا از این شرایط سخت، جان سالم به در خواهیم برد؟ امیدواریم.
نظر شما