۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۹:۵۶
کد خبرنگار: 3017
کد خبر: 83580466
T T
۱ نفر

پریشان‌گویی و سندروم گل نرگس

۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۹:۵۶
کد خبر: 83580466
سعید خضر | پژوهشگر
پریشان‌گویی و سندروم گل نرگس

تهران- ایرناپلاس- یکی از شخصیت­‌های کتاب "دایی جان ناپلئون" سرهنگی بود که گرفتار توهم شده و احساس می‌­کرد یکی از بزرگان روزگار است و سران کشورها و افراد برجسته منتظر بیانات و نظریات او هستند تا بی­‌درنگ آن­ها را به‌­کار برند. او مرتب در عالم خیال، خود را فرمانده به‌­حساب می‌­آورد و نقشه‌­های جنگی طرح می­‌کرد.

سندروم گل نرگس(نارسیسیسم) در برخی کارشناسان و مدیران فراگیر شده، به‌­طوری که با کمی تیزبینی قابل شناسایی و ردگیری است. نتیجه این امر انتشار ملغمه­‌هایی از توهمات خود درست‌پندار و بدون پشتوانه نظری همراه با احساس غلوآمیزی از توانایی، لیاقت و تکبر است. ریشه­ این نوع از کردار را می‌­توان در طمع کسب قدرت، شهرت و ثروت بادآورده جُست که البته برخی نیز به سبب مکانیزم­ معیوب حاکم بر نظام انتخاب و انتصاب مدیران کشور بدان دست می‌­یابند.

حاصل بازاری­‌سازی نظام آموزش کشور در کنار افول نظام ارزش جامعه به نفع اولویت­‌دهی به مدرک، نشان، گواهی و ... شکل­‌گیری لشکر عظیمی از افراد، با بالاترین مدارک دانشگاهی است. رقابت برای برتری‌­جویی در این بازارِ به‌شدت پول‌محور، بستگی به حجم رزومه و تعداد مقالات چاپ شده دارد. نتیجه روشن این­که در غیاب نظام کارآمد راستی­‌آزمایی تولیدات علمی، فقدان قوانین بازدارنده در برابر دزدی‏‌های علمی و نقش پررنگ گردش منافع گروه‌­های ذی­نفع در نظام آموزش و نشر، افرادِ با سطوح بالای دسترسی به منابع رانتی، استیلایی معنی‌­داری در بازار رقابتی متخصص پنداری می‌­یابند و به مدد اعتبار حاصل از این استیلا به عرضه و فروش محصولات علمی متوهمانه و بی­‌قاعده­ در همان نظام آموزشی ناکارآمد منبعث شده از آن و در بازار بخش عمومی می‌­پردازند.

گزیده بالا، فشرده‌­سازی و ساده­‌سازی پروسه­‌ای پیچیده و پرابهامی است که خروجی آن سلبریتی‌­های علمی‌­اند. اینها عموماً یا بر مسند قدرت در ساختار سازمان‌­های عمومی و نیمه­ عمومی به ارضاء نیاز به پرستیژ اجتماعی حاصل از منصب پرداخته و درآمدهای نامتناسب با خروجی منتفع کننده سازمان متبوعشان دارند یا در ردای مشاورین خبره‌ همیشگی و پایان‌­ناپذیر، آثار تدابیرشان در سازمان­‌ها و نهادهای مختلف قابل ره­گیری است.دیباچه بالا نقطه آغازین ورود برای پاسخ به این پرسش­های جدی است؛ چرا بهره‌­وری در ایران به طور فاجعه آمیزی پایین است؟ چرا دامنه فساد به­‌طور افسار گسیخته‌­ای گسترش یافته است؟

عوامل کارساز بی­‌شماری در میزان بهره­‌وری و رشد آن وجود دارد اما از مهترین آن­ها در ایران که اثر منفی بر بهره‌­وری دارند می­‌توان به سطح بالای عدم اطمینان و عدم ثبات در اقتصاد کلان، ناپایداری در روابط بین‌­الملل، فضای کسب‌­وکار نامناسب، رقابت‌­پذیری و بخش خصوصی ضعیف و نظام مالی و تامین اجتماعی ناکارآمد اشاره کرد. نکته قابل ملاحظه این­که، تمامی موارد فوق را می­‌توان ناشی از عدم موفقیت در برقراری نظام حکمرانی خوب پنداشت. سیاست­­گذاری، اجرا، کنترل و نظارت در نظام حکمرانی کشور از سطح مدیران میانی به بالا صورت می­‌پذیرد جایی که گستره سلطه مکانیسم­ معیوب انتخاب و انتصاب است؛ مکانیسمی استوار بر رانت و حافظ دایره بسته‌­ای از قدرت سیاسی و اقتصادی که پست­‌های سیاسی را به مثابه تاراج جنگی میان سربازان خود تقسیم می‌­کند. در این روش توزیع، هر که نزدیک­تر باشد سهم بزرگتری را صاحب خواهد شد. فرجام کار، ناکارآمدی حاکمیت در تطبیق فعالیت­‌هایش با شرایط پیوسته متغیر محیطی به منظور خلق ارزش برای ذی­نفعان است. این امر به روشنی، گواه زوال بهره‌­وری در کشور است.

بهره­‌وری همه چیز نیست، اما می‌توان گفت که در بلندمدت تقریباً همه چیز است. توانایی یک کشور در بهبود سطح زندگی در طول زمان کاملاً به ارتقای تولید سرانه (ستانده به ازای نیروی کار یا بهره‌وری) بستگی دارد (پاول کروگمن ۱۹۷۹).  در برنامه‌­های پنج ساله ایران نیز این امر مورد توجه ویژه قانونگذار قرار گرفته است به نحوی که ۳۵ درصد از رقم هدف­‌گذاری شده رشد اقتصادی به ارتقای بهره‌­وری منوط شده است. اما عملا کمتر از ۸ درصد از رشد اقتصادی بابت ارتقای بهره‌­وری است.

عدم استقرار نظام شایسته‌سالاری در نهادهای عمومی و نیمه عمومی که ریشه در چنبره اختاپوس فساد بر مناسبات حاکم بر کشور دارد مهم­ترین مانع کمال‌یابی بهره‌­وری نیروی انسانی در ایران است. این امر علاوه بر ایجاد هزینه‌­های سنگین برای بخش عمومی با انباشت سرخوردگی در منابع انسانی متخصص سطح اول سه واکنش را به همراه دارد: گروهی دچار واپس‌­زدگی و سستی می­‌شوند. گروهی از بخش عمومی به بخش خصوصی کوچ می­‌کنند و در نهایت گروهی مهاجرت به خارج از کشور را برمی­‌گزینند.

نتیجه این­ که، استیلای متخصص‌نماهای نارسیسیستِ سر در آبشخور قدرت نهاده، به جای کارشناسان کارآزموده درستکار، به واپاشی کارایی و بهره‌­وری سازمان‌­های عمومی و نیمه­‌عمومی منجر شده و پیوسته حجم عظیمی از منابع و ثروت کشور را به زوال و نابودی خواهد کشاند.

۱ نفر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.