با نزدیک شدن به ایام اربعین حسینی، هم منتقدان به انتقادات خود در مورد پیادهروی اربعین میافزایند و هم موافقان از ثمرات این حرکت عظیم سخن میگویند. موافقان بعضاً از احادیث و روایات بسیاری مدد میگیرند و این حرکت را در آموزهای دینی پر رنگ میکنند. اگرچه این گونه دفاعیات میتواند مؤثر باشد اما به نظر میرسد که در مقابل منتقدان، باید با زبان و منطق عمومیتری سخن گفت. باید بر نکاتی تأکید کرد که مقبول عموم اُفتد و خللی در آن راه نیابد.
اخلاق
یکی از وجوهی که همگان آن را تأیید میکنند، التزام به اخلاقمداری است. انسانی نیست مگر اینکه اخلاق را لااقل در عرصه نظر مورد توجه قرار دهد، اگر چه بعضاً در مقام عمل پشت پا به آن زَنَد. فیلسوفانِ اخلاق از سه سنخ اخلاق سخن به میان آوردهاند. یکی اخلاق فایده گراست؛ دیگری اخلاق وظیفه گرا و در مرتبه سوم اخلاق فضیلت گرا. نام هر کدام از این سه گانههای اخلاقی بیانگر کارکرد آنهاست. در اخلاقِ فضیلت گراست که آدمی فراتر از فایده و وظایفِ اخلاقی عمل میکند و چندین گام پیشتر مینهد و فضیلتِ اخلاقی را بدون هیچگونه چشمداشتی محقق میسازد. در اخلاق فضیلت گرا، نه طمعِ درخواست از دیگری در میان است و نه وظیفه و مسئولیتی بر عهده انسان است. او اقدام به عمل اخلاقی میکند، فقط و فقط به این علت که آن عمل اخلاقی را پسنیده میداند و به رغبت و شوق مضاعف بدان جامهی عمل میپوشاند.
به نظر میرسد که در راهپیمایی اربعین نیز جلوههایی از این فضیلت اخلاقی نمایان میشود. وقتی که انسانی انواع تدابیر را به کار میبندد تا خستگی از تن همنوعِ خود به در کند، او نهایتِ اخلاق مداری را به انجام رسانده است. وقتی که میزبانی به زائرانِ مسافر چنان اعتماد میکند که خانه خود را بی هیچ چشمداشتی در اختیار آنها قرار میدهد، او اوج اخلاقمداری را به نمایش گذاشته است. هنگامی که انسانی کوچکترین خدمتی که از او بر میآید را از دیگران دریغ نمیکند و خود را سایهبانِ زائری معلول قرار میدهد، او اخلاق را نیز شرمنده خود کرده است. گویی در این مدتِ کوتاهِ اربعین، سبک تازهای از زندگی در حال وقوع است. سبکی از زندگی که جز مهر و عطوفت از آن نمیآید. و هر کجا که سخن از مهربانی باشد، بدانیم که جلوهای از وجود حق تحقق یافته است. میگویند که حضرت موسی کلیم الله مادری را دید که از کوهی بالا میرفته و نوزاد خود را نیز در بغل داشته است. مادر هر چه به تَعَب میافتاده اما خردسال خود را رها نمیکرده و مِهر مادری نیز به او این اجازه را نمیداده که کودک را تنها بگذارد. موسی(ع) از خدا میخواهد که لحظهای از مِهر مادر کاسته شود و خداوند از محبت خود در وجود مادر ذرهای کم کند. این اتفاق میافتد و مادر که محبت خداوند را از دست داده بود کودک را رها کرده و خود به تنهایی به مسیرش ادامه میدهد. کودک ضجّه زنان در گرما میسوخته و خبری از مادر نبوده است. موسی (ع) از خدا میخواهد که بار دیگر مِهر خداوندی در قالب وجود مادر ظاهر شود و کودک نجات یابد. اینگونه میشود و مادر به سر وقت نوزادش باز میگردد و او را گریهکنان در آغوش میگیرد. گویی مِهر و محبت حقیقی از آن خداوند است. تنها ذرهای از آن به مادر عطا شده و اینگونه برای فرزند خود بی تابی کرده و جان نثارش میکند. هر کجا که مِهر و محبتی رخ مینماید، اصل و اساس آن از ذات خداوندی سریان یافته و عطا شده است. مهر و عطوفت و مهربانی که در میان زائران اربعین است مگر جز این میتواند باشد. چرا که هر کجا شعلهی مِهری برفروزد، جلوهای از حق تحقق یافته است.
کثرت گرایی
در زمانه حاضر، کثرت گرایی و حُرمت نهادن به فرهنگ و اندیشه دیگران بسیار مورد توجه است. نمیتوان بر کیش و طریقت دیگران حکم انکار زد و آنان را مطرود نامید. نمیتوان به نزاع با دیگر ادیان و مذهب برخاست. که اگر چنین شود نیز حکم طرد بر مکتب و مذهب خود نهادهایم و کسی را به آن راغب نکردهایم. بنگرید که در این شکوه پیاده روی اربعین، چگونه سایر ادیان و مذاهب در کنار یکدیگر قرار میگیرند و یکی بر دیگری قلم بطلان نمیکشد. گویی همگی بر یک سَبیل مستقیماند. اهل سنت و مسیحیت و سایر ادیان در این راهپیمایی حضور مییابند و اگر چه در مراسمی شیعی شرکت میکنند، اما گویی همگی بر یک مذهبِ واحد قدم بر میدارند. تابلوها و پرچمهای «موکب المسیحیین فی الحرم الحسینی» و «انا ایزدی و روحی فداک یا حسین» و نوشتههایی از این دست، از جمله نشانههایی است که بارها در این مسیر دیده میشود. حرکتی فرامذهبی در گرفته است و سایر ادیان را بر سر یک سفره نشانده است.
خشونت پرهیزی
مدارا گرایی و خشونت پرهیزی، از دیگر مواردی است که بشر امروزی بدان اذعان صریح دارد و بدان جهد بسیار میورزد. خشونت پرهیزی برآمده از این عقیده است که برای رسیدن به نتیجه، استفاده از خشونت ضرورتی ندارد. این ایدهای است که لااقل در عالم نظر، در جهان جدید بدان توصیه و تأکید بسیار میشود. در نظر آورید در منطقه خاورمیانه که هر روزه خشونتی رخ میدهد، گاه طالبان و داعشیانند و گاه نیروهای خارجی که طمع بر ذخائر نفتی کردهاند. جنگ و نزاع و خونریزی واقعه هر روزه این منطقه شده است. حال در این بی مهریها وقتی که راهپیمایی عظیمی در صلح و آرامش رخ میدهد، وقتی که در موعدی از سال، از یکی از ناامنترین مکانهای جهان، بوی مهربانی به مشام میرسد، چرا این مهم را برجسته نکرده و بدان افتخار نکنیم؟ چه آب لطفی بهتر از این، که بر آتشِ نزاعهای خاورمیانه میریزد؟ اگر خشونت پرهیزی در جهان امروز مورد توجه است، مصداق و نمونه بارز و اعلایش در راهپیمایی اربعین رخ مینماید. به یاد آورید که در اوج نزاعها و خشونتطلبیهای داعش و در نهایتِ تهدیدهای نابخردانه، شیعیان با راهپیمایی سکوتِ اربعین، مشی خشونتپرهیزی را ترویج دادند؛ بدون اینکه خونی بریزند و سنگی بر بنای ناراست خشونتطلبی بیفزایند. آنان مدارا میکنند و لب فرو میبندند و با سکوتِ عظیم خود، مَنش دینی و اخلاقی خود را به انجام میرسانند. اگر با نابخردیهای داعشی، ترسیمی نازیبا از اسلام به نمایش در آمده است، راهپیمایی مدارگونه و صلح آمیز اربعین، نمادی از اسلام رحمانی است که میتواند همه افکار و عقائد را بر گرد هم آورَد و پیام مِهر و وحدت را به جهان صادر کند. پیامی که همگان تشنه آنند و خواه ناخواه به آن گرایش مییابند. جلوهای از مِهر و رحمت خداوندی که در سرزمینی نمایان میشود.
شاید از همین روست که زائر اربعینی هر ساله تشنه این موعد میشود و باز هم دلش قرار ندارد؛ دلش قراری اربعینی میخواهد.
نظر شما