در آستانه فرا رسیدن اربعین حسینی و آغاز مراسم پیادهروی زائران به سمت کربلا در نشستی با حضور دکتر سعید طاووسی مسرور، استاد تاریخ دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر سید یاسر قزوینی، استاد تاریخ دانشگاه تهران، زوایای مختلف این رویداد را بررسی کردهایم. در این نشست، به اهمیت اربعین، شناخت تاریخچه و وجوه پیادهروی اربعین و آسیبهایی که ممکن است به این اتفاق وارد شود، پرداختهایم.
بخش اول این گفتوگو را بخوانید؛
گاهی بحث درباره اربعین از اینجا شروع میشود که آیا کاروان اهلبیت در چهلمین روز پس از شهادت امام حسین(ع) دوباره به کربلا بازگشتند و آیا اصلاً این امکان وجود داشته یا خیر؟ به نظر شما این بحث چقدر مهم است و آیا اصلاً اهمیت اربعین به حضور کاروان اسرا در کربلاست؟
سعید طاوسی مسرور: در این رابطه مطالب مختلف است و تحلیلهای مختلفی ارائه شده است. شهید قاضی طباطبائی در کتاب خود امکان این قضیه یعنی حضور کاروان اهلبیت در اولین اربعین در کربلا را ثابت کرده است که امری محال نیست و میتواند رخ بدهد. اما با اثبات امکان، خود واقعه ثابت نمیشود. گزارشهایی که در مورد حضور کاروان اهلبیت سیدالشهدا (ع) در اربعین وجود دارد، گزارشهایی خیلی محدود و پراکنده است. یک گزارش از ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه وجود دارد که به این گزارش زیاد استناد شده است، ولی ابوریحان متخصص تاریخ و سیره اهلبیت نبود. چرا در وقایع دیگر به ابوریحان ارجاع نمیشود؟ یک نفر دیگر قرطبی از مفسران اهل سنت است که گفته امامیه میگویند اینگونه بوده است و خود او نظر خاصی ندارد. شیخ بهایی نیز نظر دارد که عمده گزارش به ابن نما و ابنطاووس برمیگردد. ابنطاووس در لهوف این موضوع را مطرح کرده است و بعداً در کتاب اقبال حرف خود را پس گرفته است. به نظر من حداکثر میتوان گفت این ثابت نمیشود و شاید نتوان آن را رد کرد، ولی نکتهای که وجود دارد این است که روز اربعین به حضور کاروان در کربلا بسیار ربط داده شده است، اما به نظر من وجه اهمیت زیارت اربعین به این نیست که کاروان آنجا بودند یا نبودند، یا جابر انصاری آن روز به زیارت امام آمد یا نیامد. البته میتوانیم بپذیریم که جابر و عطیه آمده بودند که به اشتباه عطیه را غلام جابر میدانند، ولی عطیه عوفی، از مفسران بزرگ کوفه بود و خاندان او همه اهل علم بودند و چون جابر نابینا بود، او دست جابر را گرفته و به او کمک کرده بود.
اهمیت روز اربعین بهخاطر روایاتی است که وارد شده و این روایات هم دلالت بر این ندارند که روز اربعین روزی است که به زیارت آنجا آمدهاند، بلکه به نظر میرسد این برای تجدید ذکر و یاد امام بوده است و اینکه زیارت امام حسین(ع) منحصر در یک دهه و یک ماه و حتی منحصر در روز اربعین نشود. در مناسبتهای مختلف که گاهی به سایر ائمه مربوط میشود، به زیارت امام حسین(ع) توصیه شده است. از شب قدر گرفته تا مناسبتهای مربوط به رسولالله(ص) و ائمه که میخواستند امام حسین(ع) همیشه جلوی چشم و در منظر و مورد توجه شیعه باشد. اهمیت این روز این بوده که معصومین گفتهاند این روز را بزرگ بدارید و این به نظر من وجه اصلی است. کسانی اصرار دارند حضور کاروان در اربعین را رد یا ثابت کنند، اما به نظر من بودن یا نبود آن به اهمیت ماجرا ارتباطی پیدا نمیکند. یعنی آن بحث تاریخی و مستقلی میطلبد در جای خودش.
پس سنت پیاده رفتن به کربلا در روز اربعین از کجا باب شده است؟
سعید طاوسی مسرور: ما سه حقیقت جدا از هم داریم که در پیادهروی اربعین به هم متصل شدهاند. یکی اینکه زیارت اربعین را داریم که منظور از آن رفتن به کربلا نیست و حتی منظور از آن، خواندن زیارتنامه اربعین از مفاتیح نیست. همینکه از هر نقطهای به امام حسین(ع) توجه پیدا کنیم، زیارت اربعین محقق شده است. یک پیادهروی داریم که انحصاری به اربعین ندارد. پیادهروی به قصد زیارت امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهدا(ع) در روایات وارد شده است و در هر وقتی فضیلت دارد و ضرورتی ندارد که از نجف به کربلا باشد و بهطور مثال میتواند از مهران به کربلا باشد و فرقی نمیکند. اما یک بحث زیارت اباعبدالله(ع) داریم که به معنی حضور در کربلاست. این نیز مستقل از اربعین و پیادهروی است و جایگاه خود را دارد. یعنی کسی که پیاده به زیارت میرود اجری برای پیادهروی دارد و کسی که با هواپیما میآید اجر زیارت را دارد و اجر زیارت این دو یکسان است. در مراسم پیادهروی اربعین سه چیز مستقل در کنار هم قرار گرفته و اشکالی ندارد و میتواند بسیار خوب هم باشد. اما ما روایتی نداریم که گفته شده باشد برای اربعین پیاده بروید و حتماً از نجف تا کربلا باشد یا منحصراً برای اربعین باشد و حتماً این متن خوانده شود. این پیادهروی ابداع و سنت حسنه علما بوده است که از این ظرفیتها در کنار هم استفاده کردهاند. پس این ظرفیتها وجود داشته اما بعدها تأکید شده که پیادهروی حتماً در روز اربعین باشد، ولی اختصاصی به روز اربعین ندارد.
چند سالی است که اشتیاق شیعیان از سراسر ایران و کشورهای دیگر به پیادهروی و حضور داشتن در کربلا در روز اربعین شدت گرفته است. برخی حتی از شهرهای دورتر مانند بصره و حتی از فاو حرکت میکنند و این اشتیاق همه ساله بیشتر میشود. به نظر شما تأثیر پیادهروی اربعین در وحدت تشیع و یا شکلدهی بیشتر به هویت تشیع چقدر خواهد بود؟
سید یاسر قزوینی: احیای این سنت بعد از سقوط صدام، از سال ۲۰۰۳ بود. ما «انتفاضه صفر» را در زمان نزدیک شدن به انقلاب اسلامی ایران داشتیم که شیعیان همین مسیر را رفتند و عدهای از طرفداران مرحوم شهید صدر بودند و قتل عامی در میانه راه رخ داد که به انتفاضه صفر معروف است و در سال ۱۳۵۶ شمسی رخ میدهد. این خاطره در اذهان مانده است. امروز نیز خاطرات مختلفی از شیعیان امام حسین(ع) وجود دارد که در زمان رژیم بعث، این راه را مخفیانه طی کردهاند. اینگونه اعلام مبارزه با رژیم میکردند. مردم سالیان سال از این کار محروم بودند و بعد از ۲۰۰۳ راه باز شد و اولین موسم زیارتی که بعد از اشغال عراق توسط آمریکاییها داشتیم، همین اربعین بود. اگر اشتباه نکنم در نجف نیروهای اوکراینی مستقر بودند و نیروهای لهستانی نیز در کربلا حضور داشتند. آمریکاییها در مراکزی بحرانیتر مثل موصل و مراکز سنینشین فعال بودند و مراکز شیعهنشین در آن دوره مسئله زیادی نداشت و در دست نیروهای دیگر ائتلاف بود.
این آتش در دلها بود ولی مجال بروز اینگونه پیدا نکرده بود و بعد از صدام خود را نشان داد. خاطراتی از این سنت وجود دارد و کشتار شیعیانی که در مظلومیت قرار داشتند رخ داده بود و زیارت اربعین بهصورت مخفیانه انجام میشد و در اولین اربعین، بدون برنامهریزی قبلی خود را نشان داد. بسیاری باور نمیکردند روزی برسد که باز به زیارت امام حسین(ع) بروند. البته قبل از سقوط صدام نیز راه ایران باز شده بود و سفر به عتبات از ایران و سایر کشورها انجام میشد؛ ولی این برنامه چیزی بود که در ذهن بسیاری نمیگنجید. این حرکت چند میلیونی، بزرگترین تجمع انسانی است. چنین چیزی در هیچ کجا رخ نداده است و توجه بسیاری از مراکز تحقیقاتی غربی و آمریکایی را به خود جلب کرده است. در پژوهشی که یکی از دانشگاههای آمریکایی انجام داده، اطلاعات حیرتانگیزی به دست آمده است. اینکه چند درصد از این افراد متأهل هستند و چند درصد مجرد یا اینکه از کدام شهرهای ایران بیشتر شرکت میکنند یا اینکه در مورد عراقیها وضع چطور است و با اینکه رسانههای دنیا این اتفاق را بایکوت کردهاند، باز نگاه جهان به این مسئله جلب شده است. البته شاید در خود ایران و بعد از ۲۰۰۳ دو دوره متفاوت وجود داشته باشد. دورهای که انگیزه و تجهیز رسمی از طرف حاکمیت وجود نداشت و دورهای که با توجه به شکلگیری مسائل مختلفی از جمله داعش و مسئله سوریه و شکلگیری محور مقاومت، در حقیقت بحث اربعین مورد توجه بیشتر قرار گرفته و از طریق رسانههای فارسیزبان ایران و رسانههای عربزبان همسو با مقاومت، انگیزههای این زیارت بیشتر خود را نشان میدهد.
سؤال این است که با همه این اتفاقات حیرتانگیز، این رویداد چگونه میتواند به هویت شیعی انسجام بخشد و آیا تأثیری در این راستا داشته است؟
سید یاسر قزوینی: در رابطه با نقش زمان و مکان مقدس در بازتولید هویت دین، نگاههایی در علوم اجتماعی داریم که ریشه در نگاههای دورکهایم دارد. او زمانی را عرفی و زمانی را مقدس در نظر میگیرد. یک انسان عموماً منافع خود را در نظر دارد، ولی در زمان مقدس، منافع جمع را در نظر میگیرد و منافع خود را فدای منافع جمع میکند. مسائلی هم در مورد زمانبندی و تقویمهای مذهبی وجود دارد. آنها رابطهای با مسئله بازتولید هویت دارند و این بازتولید به زبان امروزی و در علوم اجتماعی همان چیزی است که ائمه آن را زیارت نامیدهاند و برایش انگیزه دادهاند. و در کنار هم قرار گرفتن گروههای مختلفی که شما در اربعین میبینید در راستای همین مسئله است.
من گاهی در درس تاریخ تشیع میگویم هویت شیعه در چنین موقعیتی بازتولید میشود وگرنه به هنگام راه رفتن در کوچه و خیابان چنین اتفاقی نمیافتد. با توجه به این نکته که هویت امری سیال است یعنی در موقعیتهای مختلف تعریف و تشکیل میشود، این دوگانههای هویتی در زیارت اربعین بهعنوان «خادم و زائر» تعریف میشود. یعنی تمام فاکتورهای هویتی دیگر به حاشیه میروند و هویت تازهای در این دوگانه برجسته میشود و بروز پیدا میکند. در این مسیر کسی عرب و ایرانی و هندی و پاکستانی و آذربایجانی نیست و گرایشات سیاسی مختلف مطرح نیست؛ یا خادم هستید یا زائر و هویت دیگری مطرح نیست. البته حتی میتوانید شیعه نباشید و این تجمع میتواند تجمع آزادگان و احرار باشد. ما میبینیم مسیحیان و اهل سنت نیز در این برنامه شرکت میکنند. به نظر من لزومی ندارد این تجمع مخصوص شیعیان باشد و همه آزادگان میتوانند شرکت کنند. آنچه در روز عاشورا برای امام حسین(ع) اتفاق افتاده است هر آزادهای را میآزارد و جا دارد هر آزادهای برای گرامیداشت و همذاتپنداری در این برنامه شرکت کند. این اتفاق جدا از اینکه بخواهد هویت شیعی را تقویت کند، بازتولید انسانیت است و بازتولید هویت احرار و بازتولید هویت کسانی است که به هر گونه ظلمی «نه» میگویند. شاید این تعبیر بسیار شعاری به نظر برسد، ولی بهترین تعبیری است که میتوان برای این حرکت داشت.
به بازنمایی رسانهای پیادهروی اربعین نقدهایی وارد است و گفته میشود ممکن است این بازنمایی رسانهای باعث وحدت تشیع و کسانی شود که به اهلبیت علاقهمند هستند، ولی از طرفی موجب تفرقه بین مسلمانان میشود، چون درصد بیشتری از مسلمانان غیر شیعه هستند و شاید اعتقاد و علاقهای به اینگونه مناسک نداشته باشند. برخی میگویند انعکاس خاص رسانهای این اتفاق، دوگانهای در برابر تجمع حج بهوجود میآورد. آیا فکر نمیکنید این اتفاق میتواند به وحدت مسلمانان که مورد تأکید بزرگان ما بود، آسیب بزند؟
سعید طاوسی مسرور: این دوگانهسازیها و شیطنتهای رسانهای همیشه وجود دارد، ولی این در ذات واقعه اربعین نیست. گاهی ذات یک واقعه فرقهای و فرقهساز و تفرقهافکن است و رسانه نیز آن را نشان میدهد و میگوید که این تفرقهافکن است. ولی ذات اربعین این نیست. آقای دکتر قزوینی بهخوبی توضیح دادند که این زیارت لزوماً شیعی نیست و جریانهای دیگری در آن مشارکت دارند. در توضیحات دیگر باید گفت از محورهای وحدت مسلمین، اهلبیت هستند و این از مسلمات است. کدام جریانی است که اسلامی باشد و ادعا کند دشمن اهلبیت است. حتی کسانی که خون شیعه را حلال میشمرند نمیگویند دشمن اهلبیت هستند، بلکه خود را دوستدار اهلبیت میدانند. مثلاً میگویند اینها روافض هستند و ما شیعهایم. کسی اهلبیت را حذف نمیکند. اهلبیت از محورهای وحدت جهان اسلام بوده و هستند. در کتب اعتقادی مذهب حنفی، میگویند اگر کسی قائل باشد که یزید بر حق بوده و حسینابنعلی بر حق نبوده، از اسلام خارج است و این از اصول و عقاید حنفیهاست. میدانید که از هر ۱۰ نفر در کره زمین یک نفر حنفی است. یعنی یک دهم جمعیت جهان حنفی مذهب هستند. بیشترین مسلمانان حنفی هستند، پس کسی با اهلبیت مشکلی ندارد. عمده مذاهب اسلام مشکلی با زیارت نداشته و ندارند. در طول تاریخ و در مذاهب اربعه حتی حنبلیها زیارت داشتهاند و به زیارت میرفتند، حال چه زیارت اهلبیت و چه زیارت مشایخ خودشان و زیارتگاهها در همه جهان اسلام و در جهان اهل سنت برقرار است. همین امروز مقبره محمدابناسماعیل بخاری، صاحب کتاب صحیح در ازبکستان برقرار است و حرم و بارگاهی دارد و اینطور نیست که امر زیارت اختصاص به شیعه داشته باشد و بقیه با این مسئله مشکل داشته باشند. بنابراین زیارت اربعین چه از حیث زیارت و چه از حیث زیارت امام حسین(ع) اختصاص به شیعه ندارد که امروز آن را تفرقهافکن بدانیم. این ماجراها را ابنتیمیه بهوجود آورد و از چیزی که نبود مسئله ساخت. رسانهها اگر بخواهند میتوانند تصویری تفرقهافکنانه و بدل حج از اربعین بسازند، اما در حقیقت اینطور نیست.
نکته دیگر اینکه زیارت امام حسین (ع) جزو آداب سفر حج بوده است. نه برای شیعیان و حتی برای اهل سنت نیز این طور بود و برنامه خود را جوری تنظیم میکردند که در مسیر رفت یا برگشت به زیارت امام حسین(ع) بروند. در این رابطه گزارشها و شواهد تاریخی وجود دارد. بهطور مثال، ابن مازه در سفرنامه حج خود که بعد از سفرنامه ناصرخسرو از قدیمیترین سفرنامههای فارسی حج است، میگوید مشتاقترین زیارت این مسیر زیارت قبر حسین (ع) است. بعد اوضاع کربلا و حرم را وصف میکند و سند بینظیری از کربلای قرن ششم ارائه میکند که در جای دیگری نظیر این گزارش وجود ندارد. این یک مورد بوده است، ولی گزارشهای دیگر نیز در دسترس است و از طریق اسناد و مدارک باستانشناسی انواع و اقسام طومارها در دست است که گواهی حج بوده و در اکثر این طومارها که در موزههای کشورهای مختلف جهان نگهداری میشوند، زیارت کربلا قید شده است. اکثر حجاج سنی بودند و زیارت قبر امام حسین(ع) موردی بود که در گواهی حاجی شدن این افراد ذکر شده است. بنابراین زیارت امام حسین(ع) در مقابل حج نیست و تکمیل کننده حج است. چه در مسیر رفت و مقدمه حج باشد و چه در مسیر برگشت و تکمیل کننده حج شود. در آیهای از قرآن آمده است که بعد از حج، کثافات و زشتیها را از خود دور کنید، امام باقر(ع) از یکی از مشایخ اهل سنت سؤال میکند منظور این آیه چیست و او میگوید منظور همان حلق و تقصیر است و حضرت میفرمایند اینطور نیست و منظور این آیه ملاقات با امام است و ملاقات با امام، شما را تطهیر میکند.
ادامه دارد...
گفتوگو از عطاالله اسماعیلی
نظر شما