علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران درباره اظهارنظرهای اخیر اصلاحطلبان درباره نواصلاحطلبی و معنای اصلاحطلبی، به ایرناپلاس میگوید: به نظر من معنای اصلاحطلبی کاملاً مشخص است و در مقابل بنیادگرایی و در واقع، اصولگرایی قرار دارد. ما با توجه به شرایط زمانی، مکانی و در راستای منافع ملی کشور نیازمند تغییر و اصلاح امور هستیم و بهترین نوع آن، اصلاح درون ساختار حکومت است؛ چرا که وقتی ساختار کشور قابل نقد و نظارت باشد، دموکراتیکتر است. تفاوت اصلاحطلبی با سایر نگرشهایی که تغییر را دنبال میکنند، در این است که به تغییر گامبهگام اعتقاد دارد.
وی ادامه میدهد: ما اعتقاد داریم تغییر گامبهگام درون ساختار جمهوری اسلامی و بدون اتکا به قدرتهای دیگر دنبال شود. از اینجهت، معتقدم اصلاحطلبان نیز باید متناسب با شرایط موجود و خواست جامعه، تغییر در نگرش خود را نیز دنبال کنند. این تغییر هم در نگرش افراد و هم افراد آن گروه است. طبیعتاً چهرههایی که سابقهشان تغییر را برنمیتابد و به شکل سنتی در این جریان قرار دارند، نسبت به گردش نخبگان مقاومت میکنند.
این نماینده پیشین مجلس تأکید میکند: من معتقدم اصلاحطلبی مستمر باید خود را بهروز کند و بخشی از آنهم در گرو حضور چهرههای جدید است.
وی در پاسخ به این پرسش که اصلاحطلبان باید در مقابل کسانی که نسبت به گردش نخبگان مقاومت میکنند، چه کنند، توضیح میدهد: در کشور ما مشکلی وجود دارد که همزمان با تغییر و اصلاح، اسباب و نیروهای انسانی مناسب را در اختیار نداریم. شرایط برای اصلاحطلبان کمتر فراهم شده و ما ناگزیر دست بهگزینشی میزنیم که ظرفیتهای لازم را برای تغییرات ندارد. بخشی از آن، به دلیل کارهایی است که جریان مقابل برای ناکارآمد کردن برنامههای جریان اصلاحطلبی انجام میدهد.
تاجرنیا با اشاره به اینکه جریان نواصلاحطلبی باید راههای جدیدتری را مطرح کند، میافزاید: بهعنوانمثال ما میبینیم برخی چهرهها در حوزه تصمیمگیری و مدیریت کلان، دو یا سه دهه هست که حضور دارند و امکان حضور چهرههای جدید را نمیدهند. در نتیجه با تغییرات ظاهری نمیتوان تأثیرات عمیق و اساسی ایجاد کرد. فردی که ۳۰ سال قبل وزیر بوده و امروز نیز وزیر است، نمیتواند از اندیشه اصلاحطلبی سخن بگوید. اصلاحطلبی با گردش نخبگان و ایدههای جدید برای اداره کشور عجین شده است.
وی میافزاید: اینکه جریان اصلاحطلبی نتوانسته امکان حضور چهرههای نو را فراهم کند، مشکلی است که وجود دارد. بخش دیگری از علل به بنبست رسیدنها ناشی از این است که با اصرار بر روشهای ناکارآمد پیشین نمیتوان تغییری ایجاد کرد.
اخیراً محمدرضا تاجیک در مصاحبهای با انصاف نیوز بر لزوم نواصلاحطلبی تأکید، و آن را « رویکردی متکثرتر و ساختاری شفافتر برای پیگیری مطالبات پیش روی این جریان سیاسی» توصیف کرده است. محمد کیانوش راد، دیگر فعال سیاسی این جریان، در واکنش به این اظهارات گفته است « وقتی صحبت از نواصلاحطلبی یا نواصولگرایی میشود، باید گفتار تکیهبر موارد اثباتی تغییر گفتمانی در درون گفتمان قبلی باشد. صرف تعریف سلبی و عنوان نواصلاحطلبی را مطرح کردن، حرف دقیق و کاملی نیست. اشکال آقای تاجیک آن است که صرفاً میگوید باید نو اصلاحطلبی را دنبال کنیم، بدون آنکه توضیح بدهند نواصلاحطلبی از دیدگاه ایشان چیست و چه تفاوتی با اصلاحطلبی که از سوی آقای خاتمی و اکثر احزاب اصلاحطلب مطرح شده، دارد و آیا طرح نو اصلاحطلبی آقای تاجیک متضمن نوعی نگاه رادیکالتر در اصلاحطلبی فعلی است یا نوعی تجدیدنظر و رفتن بهسوی نوعی محافظهکاری در اصلاحطلبی. تعریف ایجابی اولین ضرورتی است که کسی که ادعای ایجاد گفتمان جدیدی را دارد باید به آن ملتزم باشد و آن را اعلام کند.»
نظر شما