گمانهزنیها حاکی از این است که رئیس جدید بنیاد مستضعفان، پرویز فتاح، وزیر نیروی دولت نهم خواهد بود. فتاح فعالیت خود را از جهاد سازندگی استان آذربایجان غربی آغاز کرد و پس از مدت کوتاهی به سپاه پاسداران پیوست. او در دوره فعالیتش در سپاه، بهعنوان مدیر پروژههای سد کرخه و گتوند نیز فعالیت کرده است. این بخش از دوران کاری فتاح همواره مورد انتقاد مردمان آن منطقه بوده و آنها معتقدند سد گتوند به کوهی از نمک تبدیل شده که وضعیت زندگی مردم را تحتالشعاع قرار داده است. مسئول ستاد نظامی نیروهای سازمان ملل در ایران طی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰، مدیرعامل بنیاد تعاون، وزیر نیروی دولت نهم و در آخر رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) از مهمترین سوابق اجرایی فتاح بوده است. جالب است بدانیم که وی در آستانه فعالیت در چهارمین نهاد بزرگ کشور است؛ پیش از این، دولت، سپاه و آستان قدس، اکنون نیز به احتمال زیاد بنیاد مستضعفان.
احتمالاً همین امر باعث شد که آمریکا در چارچوب تحریمهای ظالمانه شخصیتها و شرکتهای ایرانی در سال ۱۳۹۶ تحت عنوان کاتسا، نام پرویز فتاح را قرار دهد. عمده تمرکز این تحریمها روی توان دفاعی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی و ضربه زدن به نیروهای مسلح کشور معطوف شده. طبق این طرح، اشخاص دخیل در برنامه موشکی بالستیک ایران و کسانی که با آنها داد و ستد دارند، مورد تحریم قرار گرفتند. همچنین مطابق با طرح مزبور، مسئولان سپاه پاسداران و مرتبطان آنها نیز با ادعای واهی حمایت از تروریسم در لیست تحریم قرار گرفتند. قابل تأمل اینکه طبقِ بندی از آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک سازمان تروریستی قلمداد میشد. این طرح، رئیسجمهور آمریکا را ملزم میکرد به فاصله حداکثر ۹۰ روز بعد از اجرایی شدن آن، تحریمهایی را علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اشخاصی که در زمره مقامات، پرسنل یا وابستگان این سازمان هستند، اعمال کند.
فتاح درباره قرار گرفتن نامش در لیست تحریمهای کاتسا، اظهار کرده بود: اصل تحریم سپاه غلط است، اما بنا به کدام سابقه و اقدام، نام من در لیست تحریمها قرار گرفته است؟ ما به این نتیجه میرسیم که برای دشمن موشک مسئله نیست. سال بعد و پس از خروج آمریکا از برجام، دوباره وزارت خزانهداری آمریکا اسامی ۷۰۰ فرد و نهاد را به فهرست تحریمهای علیه ایران اضافه کرد. در این لیست نام بنیاد مستضعفان هم قرار گرفته بود.
در پی این اتفاق، سید حامد عسگری، مشاور رئیس بنیاد مستضعفان در جلسهای بر ضرورت تعامل هرچه بیشتر میان این نهاد انقلابی و وزارت امور خارجه خصوصاً در بحث صادرات غیرنفتی تأکید کرد. وی با اشاره به پتانسیل گسترده مجموعه بنیاد مستضعفان یکی از مهمترین رویکردهای بنیاد را رقابت نکردن با بخش خصوصی و نگاه محوری به امر صادرات توصیف و تأکید کرده بود: بنیاد مستضعفان به دنبال افزایش تعامل اقتصادی با کشورهای مختلف جهان علیالخصوص همسایگان و کشورهای خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه است.
از همین رو، به نظر میرسد در حال حاضر یکی از اهداف بنیاد مستضعفان افزایش فعالیت اقتصادی در خارج از کشور و مقابله با تحریم و در کنار آن، مردمی کردن اقتصاد باشد.
شاید یکی از دلایل انتخاب فتاح، مردمی کردن اقتصاد بنیاد مستضعفان باشد. فتاح در دورهای که در وزارت نیرو و همینطور کمیته امداد فعالیت کرده، توانسته کارنامه نسبتاً مناسبی بر جای بگذارد. فتاح از خود شخصیتی ظاهراً بیتکلف و فروتن در کنار کنشهای تغییرساز نشان داده است. اگر چه از فتاح در دورهای که وزیر نیروی دولت نهم بود، انتقاداتی میشد درباره قطعی برق و پروژههای نیمهتمام، اما جزو کمحاشیهترین وزرای آن دولت محسوب میشد که بدون سروصدا و هیاهو توانست تغییرات زیادی در سطح مدیریتی وزارتخانه یاد شده ایجاد کند. فارغ از مثبت یا منفی بودن ایجاد این تغییرات در ترکیب تیم مدیریتی، مهم روحیهای است که در فتاح وجود دارد و در کمیته امداد هم در قالب چابکسازی کمیته تداوم یافت و به نظر میرسد شاید این موضوع یکی از نیازهای مهم بنیاد مستضعفان هم باشد. همچنین فتاح توانست با یک استراتژی مناسب رسانهای، نوع نگاه عموم مردم را به کمیته امداد مثبتتر از گذشته کند.
از طرف دیگر کمیته امداد و بنیاد مستضعفان نهادهایی هستند که اساساً برای کمک به طبقات محروم و کاهش نابرابری جامعه شکل گرفتند. از همین رو، بسیار ضروری است که فرم و محتوای آنها با اهداف و ماهیت اولیهشان سازگار باشد. چطور ممکن است سازمانی خصوصی که بر منطق بازار و سود فعالیت میکند بتواند محرومان یک جامعه را تحت پوشش قرار دهد؟ نهتنها این اتفاق نخواهد افتاد، بلکه در این موارد خود این سازمانها (همانگونه که در برخی خیریههای داخلی و خارجی مشاهده میشود) عاملی در ایجاد نوع جدیدی از نابرابری و سلسله مراتب اقتصادی خواهند بود. کمیته امداد ساختمانی پرزرق و برق و گرانقیمت در سوهانک داشت که تبدیل به نشانهای از پایان یا فراموشی اهداف این نهاد شده بود. ساختمانی که قرار بود در آن فعالیتهایی برای محرومان و طبقات پایین جامعه صورت گیرد، خود در بالاشهر تهران مانند یک کالای لوکس و اشرافی، جلب توجه میکرد. شاید فتاح را بتوان احیاکننده آن رویکرد اصلی بهحساب آورد، وقتی اولین تصمیم خود را هنگام ریاست بر کمیته امداد، بر انتقال این ساختمان به خیابان آزادی گرفت.
شاید بتوان گفت یکی از اصلیترین مسائل بنیاد مستضعفان، مربوط به همین ذهنیت باشد و شخصیتی مانند فتاح از طریق ایجاد اصلاحاتی در سطح مدیریت و مردمی کردن آن، بنیاد را از نظر مادی و معنوی بازسازی کند.
نظر شما