میزگرد ایرناپلاس با حضور فیضالله عربسرخی، عضو وقت سازمان اطلاعات سپاه و عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، علی شکوهی، عضو وقت جنبش مسلمانان مبارز و پژوهشگر تاریخ معاصر و مهدی معتمدیمهر، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران برگزار شد.
تدبیر منافقین و بیتدبیری مکتبیها؟
ایرنا پلاس: اینکه برای اولین بار تعبیر «منافقین» از سوی بنیصدر به کار رفته، درست است؟
شکوهی: این در مورد تشکیلاتی است که در سال ۵۴ به اسم اسلام، به یک گروه مسلح مارکسیست تغییر ایدئولوژی داد. کتاب «منافقین از دیدگاه ما» توسط بنیصدر در نقد آن تشکیلات نوشته شد، ولی بهتدریج دیگران آن تعابیر را فراوان به کار بردند. بنابراین از مقطعی به بعد هیچ توجیهی نداشت که سازمان به اسم انقلابیگری یا به اسم حفظ اسلحه برای مقابله با ارتجاع بتواند خود را مسلح نگاه دارد. یقیناً انگیزه سازمان برای حفظ سلاح، این نبود، بلکه احتمال درگیری مستقیم با حکومت برای سازمان مطرح بود و برای آن روز آماده میشد. نکته دیگر اینکه سازمان از تمام راهکارهای سیاسی دست نکشیده بود. درست است که از لحاظ ساختاری و تشکیلاتی در حال جذب بود و هواداران خود را برای مقطعی آماده میکرد که روبهروی انقلاب دست به اسلحه ببرند. دقت کنید که هواداران سازمان در اوایل انقلاب اصلاً آمادگی مقابله با امام را نداشتند و ما در مقاطع مختلفی شاهد بودیم که هواداران سازمان، امام را قبول داشتند. زمان زیادی طول کشید که با تدبیر مجاهدین و بیتدبیری نیروهای مقابل، این تضاد و تعارض بین نیروهای خط امامی و حزبالهی و مجاهدین خلق به کوچه و خیابان کشیده شد، تا هواداران سازمان به تدریج این آمادگی را پیدا کردند که دست به اسلحه ببرند. دقت کنید که سازمان مجاهدین خلق در مقطع پیروزی انقلاب وجود خارجی نداشت. اسم و سابقه آن تأثیری بر انقلاب داشت، ولی تشکیلات مجاهدین خلق نقشی در انقلاب نداشت. برای اینکه بتوانند هواداران سابق خود را جذب کنند، با اسم مجاهدین خلق شروع نکردند. «جنبش ملی مجاهدین» را به راه انداختند و یکی دو سال با این اسم کار کردند و بعد سازمان مجاهدین خلق مجدداً هویت خود را اعلام کرد. رساندن این هوادارانی که جذب کرده بودند به مرحلهای که دست به اسلحه ببرند، نیاز به تمهیدات روحی و روانی داشت. سازمان این تعارضات را در جامعه ایجاد کرد.
بنیصدر گفت من خودم یک تشکیلات هستم
هواداران با رهبران تفاوت دارند. رهبران میدانستند چه کار میکنند. در آن مقطع آنها از تعارض بنیصدر با نیروهای حزب و بهخصوص با شهید بهشتی اطلاع داشتند. بر سر تعارضی که با این مجموعه داشتند، به طرف بنیصدر رفتند. بنیصدر تشکیلات نداشت. متأسفانه حتی زمانی که با رجوی به پاریس رفته بود، خبرنگار فرانسوی از او میپرسد شما با رجوی آمدهاید و رجوی تشکیلاتی بزرگ دارد و شما یک فرد هستید. در این ائتلاف چه اتفاقی میافتد؟ بنیصدر آنجا جواب میدهد من خودم یک تشکیلات هستم. از این ادعاها داشت، ولی در واقعیت تشکیلاتی نداشت. غالب دفاتر همکاریهای مردم با رئیس جمهور بنیصدر، توسط سازمان اداره میشد و این تشکیلات که به او اطلاعات و خوراک میداد و از او حمایت میکرد و در میتینگهای او حضور پیدا میکرد و پوسترهای او را توزیع میکرد، مورد نیاز بنیصدر بود. چون در باقی نیروها این توان وجود نداشت. از نظر من سازمان مجاهدین خلق تشکیلاتی بود که از نظر ایدئولوژیک، مشکلاتی اساسی داشت و از نظر استراتژیک بسیار گرفتار بود، ولی از جهات تشکیلاتی بسیار قدرتمند و قوی بود و نان تشکیلات خود را خورده است. بنی صدر نیازمند به این تشکیلات شده بود و آنها از این ضعف بنیصدر خبردار شده بودند و به او نزدیک شدند و به او سرویس و خدمات میدادند. به یاد داشته باشید، شاید دومین اطلاعیه سیاسی و نظامی در مورد عزل بنیصدر توسط سازمان صادر شد. سازمان اطلاعیهای رسمی خطاب به نمایندگان مجلس منتشر کرد و به همه کسانی که میخواستند عدم کفایت سیاسی بنی صدر را اعلام کنند گفت که نتیجه این تصمیم دامنگیر شما خواهد شد و عنوان اطلاعیه آنها اطلاعیه سیاسی- نظامی بود، یعنی جنگ مسلحانه. در حقیقت قبل از تاریخی که از آن حرف میزنیم در آن بیانیه اعلام رسمی شده بود.
آغاز جنگ مسلحانه به بهانه تظاهرات آرام
ایرنا پلاس: ماجرای اعتراض مادران مجاهد در همان دوره است؟
شکوهی: نه، بعد از عزل بنی صدر و ماجراهایی از جمله لایحه قصاص و… است که با هم اجین میشوند. طرفداران بنیصدر و نمایندگانی از مجلس از جمله غضنفرپور و برخی از افراد دیگر به میدان میآیند و مجاهدین خلق نیز به آنها ملحق میشوند. بعضی از نیروهای ملی هم به آنها ملحق میشوند، ولی سازمان به اسم تظاهرات مسالمت آمیز که به خشونت کشیده شد، جنگ مسلحانه را شروع میکنند، درحالیکه آن تظاهرات اوج خشونت و استفاده از سلاح سرد برای زدن آدمها و آتشزدن و چیزهای دیگری را در خود داشت.
ورود سازمان به فاز مسلحانه تحلیل نبود، خبر بود
ایرنا پلاس: این ائتلاف چطور شکل میگیرد و سهم حزب جمهوری اسلامی در رخ دادن این اتفاق چقدر است؟ آیا میشد از رخدادن این اتفاق جلوگیری کرد؟ شکل و شمایل این اتفاق چقدر در سخنرانی ۱۴ اسفند بنی صدر خود را نشان میدهد؟ تحلیل شما از این موضوع چیست؟
معتمدی مهر: در ابتدا باید بگویم نکاتی که من عرض کردم، بهطور طبیعی در دفاع از سازمان نبود، بلکه در مسیر تبیین نظراتی بود که میتوانست مطرح باشد. من همچنان اعتقاد دارم سازمان و بهویژه رجوی قصد داشت وارد فاز مسلحانه شود. یعنی خروج از فاز سیاسی و ورود به فاز مسلحانه دستاورد مهمی داشت که میتوانیم در این مورد بحث کنیم. ولی خواسته من این است که ماجرا را فقط در این سطح نبینیم. چون با دیدن ماجرا در این سطح، به تکرار حرفهایی میرسیم که پاسخهایی تکراری برای آنها وجود دارد. در مورد این مسئله که آقای عرب سرخی فرمودند ورود سازمان به فاز مسلحانه یک تحلیل بود، من میخواهم بگویم فراتر از تحلیل، بلکه یک خبر هم بود. اخیراً آقای دکتر پیمان مصاحبهای کردهاند و مطرح میکنند سازمان آمد و بحث تقابل نظامی را مطرح کرد و من گفتم شما از رهبری انقلاب شکست میخورید. میلیشیای شما توان رویارویی ندارد و دقیقاً مشابه همین خاطره توسط آقای دکتر یزدی و آقای مهندس توسلی مطرح شده بود. چندین بار بعد از اسفند ۵۹، خیابانی و رجوی و مسئولان سازمان به ملاقات آنها میآیند و میگویند ما میخواهیم وارد فاز نظامی شویم. ما به آنها گفتیم که به این دلایل شما نمیتوانید موفق شوید و فقط انقلاب را به خشونت میکشید. حال در خاطرهای که از آقای محمدی گرگانی نقل کردید، باید گفت هیچیک از این افراد شخصیتهای امنیتی نبودند. مسلماً دستگاه اطلاعاتی آن زمان میتوانست این اخبار را داشته باشد. مسلماً آنها فقط به سراغ اعضای نهضت آزادی نیامدهاند و این پیشنهاد را با دیگرانی نیز در میان گذاشتهاند. البته شاید خود آنها نیز تا چند روز قبل نمیدانستند تاریخ ۳۰ خرداد حتماً ورود به فاز نظامی خواهد بود، ولی این اطلاعات مطرح بود و نشان میداد آنها تمایل ورود به فاز نظامی را داشتند. یعنی این بهعنوان یک خبر مطرح بود. آنها با افراد مختلفی صحبت میکردند و قصد یارگیری داشتند. به ارتباطاتی که با بنیصدر داشتند توجه کنید. رئیس دفتر بنیصدر آقای موسوی گرمارودی و دیگران افرادی بودند که اخبار را به بیرون انتقال میدادند. بعدها ارتباط آجودانِ بنیصدر با حزب توده مطرح شد که این حزب اطلاعات را در اختیار دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی قرار میداد و در این مقطع آنها ارتباطات متقابلی با هم داشتند. باید ماجرا را کمی فراتر از این ببینیم. خبر بود، نه تحلیل و بسیار هم جدی بود. ولی نسبت به این خبر سیاستگذاری نشد و روش، سیاست سرکوب بود و من این مسئله را اتفاقی نمیبینم.
شکست بازرگان؟
ایرنا پلاس: به نظر شما چه اتفاقی باید میافتاد؟ سازمانی میخواهد وارد فاز مسلحانه جنگ شهری شود و به طور گسترده ترورهای کور را در سطح کشور اجرا کند. چه باید میشد؟
معتمدی مهر: سازمان مجاهدین خلق در موضع تقابل قرار میگرفت و این مسئله حداقل از یک سال قبل مطرح بود. مایی که مشی اصلاحطلبی داریم، بحثی را همیشه مطرح میکنیم. سیاستگذاری امنیتی با برخورد امنیتی یا ایجاد فضای امنیتی متفاوت است. این مسئله در آن زمان هم میتوانست مطرح شود. مرحوم مهندس بازرگان در آن زمان نامهای در ۱۲ اردیبهشت ۶۰ تحت عنوان «برای فرزندان مجاهد و مکتبیام» مینویسد و از موضع پدرانگی و همان موضعی که سابق بر این، آیتالله طالقانی در آن نقش ایفا میکرد و آنها را نگاه میداشت، خواست با آنها حرف بزند. البته مهندس نمیتواند موفق شود، چون از یک سو سازمان پاسخ تلخی به مهندس میدهد و در نشریه «مجاهد» منتشر میشود و از این طرف نیروهای درون حاکمیت و خط امامیها نیز پاسخ تلخی به ایشان میدهند و با گذشت سالها، هنوز هم یکی از اتهاماتی است که علیه نهضت مطرح میشود. اما موضعی است که توسط مهندس بازرگان گرفته میشود و مشیای بهجز فضای امنیتی را مطرح میکند. قبل از آن در انتخابات مجلس، وقتی نگرانیهایی وجود داشت و گفته میشد اگر اینها وارد مجلس شوند چنین و چنان میکنند، مهندس بازرگان صحبت میکند و این صحبتها در اسناد نهضت وجود دارد. ایشان میگویند خب بیایند، مگر چند نفر میتوانند بیایند؟ فرض که ده نفر بیایند. این تعداد در مقابل ۲۷۰ نماینده مجلس چه نقشی خواهند داشت ولی آمدن آنها میتوانست آنها را بهعنوان بخشی از ساختار نظام مطرح کند. من میخواهم بگویم نگاه مهندس بازرگان نگاهی راهبردی بود ما در تیر ۵۹ سندی داریم. قطعنامه کنگره سوم نهضت که در آن کاملاً تحلیل میشود، چرا میخواهیم مشی مسالمت آمیز و علنی را مطرح کنیم و دیگر فعالیتی خارج از کشور و براندازی نخواهیم داشت. اما در حقیقت در چارچوب فعالیت علنی و قانونی میخواهیم فعالیت کنیم.
ایرنا پلاس: مهندس بازرگان نامه فرزندان مکتبی و مجاهد را مینویسند. سازمان هم میگوید ما اصلاً فرزندان شما نبودیم و انتقادی برخورد میکنند. وقتی از نگاه راهبردی صحبت میکنیم که عملیاتی باشد، وقتی جریانی حتی با مهندس بازرگان چنین برخوردی دارد، حاکمیت باید با او چه برخوردی داشته باشد؟
معتمدیمهر: این یک راهبردی است که قابلیت عملیاتی شدن دارد. ولی نه حاکمیت و رهبری نظام در آن مقطع میپذیرند و نه سازمان میپذیرد؛ یعنی از هر دو سو نمیپذیرند. یعنی این تقابل به یک فرصت برای سازمان و نظام تبدیل میشود. فرصتی که متعاقب با ماجرای ۳۰ خرداد دهه ۶۰ رقم میخورد.
چرا سازمان بعد از ۱۳ آبان اولین بیانیه را منتشر کرد؟
ایرنا پلاس: مگر نخست وزیری و اطلاعات نخست وزیری بیانیه ۱۰ مادهای صادر نکرد و همه آنها را مدون نکرد؟
معتمدی مهر: شما در فضای قانونگرایی امروز صحبت میکنید. در این فضا این حرفها درست است، ولی در فضایی که جنگ قدرت مطرح است، هر دو طرف سعی دارند فضا را در دست خود بگیرند. آقای شکوهی موضوعی مهم مطرح کردند. متعاقباً عرض میکنم در زمانی که سفارت آمریکا اشغال میشود، اولین بیانیه توسط سازمان مجاهدین خلق منتشر شد. البته آنها در آن مقطع بیش از ۱۰ بیانیه صادر کردند. در آن بیانیه نکتهای بسیار مهم آورده شده است: ما افسوس میخوریم که در این امر مهم انقلابی نتوانستیم بر دوستان مکتبیمان پیش دستی کنیم. چرا؟ چون فضایی برای تصرف قدرت بود! فضایی برای بالا آمدن و سوار شدن بر موج قدرت بود و سازمان این را میفهمید. به همین دلیل میخواهم بگویم بقیه هم این را میفهمند. اینکه چرا بیانیه ۱۰ مادهای مورد حمایت آنها قرار نگرفت. چون آن فضا با فضای امروزی ما متفاوت است. امروز جریانات اپوزیسیون هم سعی میکنند در چهارچوب قانون در قدرت حضور پیدا کنند. آن روزها به این شکل نبود و نه این سمت و نه آن سمت ماجرا هیچکدام به این شکل رفتار نمیکردند. تحلیلی که باعث میشود نهضت آزادی در تیر ماه ۵۹ در کنگرهاش چنین بحثی را مطرح کند. بخشی به نگاه مخالف و معارض سازمانهایی نظیر مجاهدین خلق بر میگردد. نگاهی تحت عنوان جنگ مسلحانه و انقلابِ دوباره و این مسائل در آن زمان مطرح بود.
نیروهای انقلابی ما میتوانستند بهتر عمل کنند
شکوهی: من عقیده دارم حق با شماست و نیروهای انقلابی ما قطعاً میتوانستند بهتر از این عمل کنند. من به یاد دارم که در آن مقطع جزو مخالفان و طیفی از بچه حزبالهیهایی بودم که با کسانی که به اسم دفاع از انقلاب دست به خشونت میزدند و اقداماتی غیر قانونی میکردند. کلمه رایج چماقداری را آن زمان برای آنها صادق میدانستم.
ایرنا پلاس: شما آن زمان با گروه آقای پیمان بودید؟
شکوهی: در آن زمان بله. در واقع به این وضعیت معترض بودیم. ولی اگر چنین اتفاقاتی نمیافتاد که خود همین اتفاقات محصول خشونتورزی گروههایی نظیر فرقان و امثالهم بود، باز میتوانست نقش بازدارنده در ورود سازمان مجاهدین به مشی مسلحانه داشته باشد؟! من تردید دارم! به نظر من یک اتفاق مبارک رخ میداد و حجم طرفدارانی که به اسم مبارزه ضد امپریالیستی و آرمانهای بزرگ انسانی به سمت سازمان مجاهدین خلق میرفتند و تلف شدند و متأسفانه از دست رفتند کمتر میشد. و ما میتوانستیم بخش بزرگی از نیروهای انقلاب را حفظ کنیم و ضربهای که مجاهدین از این منظر به انقلاب زدند، کمتر میشد. وقتی راهکارهای سیاسی سازمان برای کسب قدرت به بنبست رسید، سازمان جز راه نظامی مسیر دیگری را پیش روی خود نمیدید. امروز بهخوبی این عملگرایی سازمان قابل مشاهده است که سازمان مجاهدین خلق حتی حاضر است در کنار آمریکا و اسرائیل قرار بگیرد، اما تضمینی برای رسیدن به قدرت برای آنها وجود داشته باشد.
ادامه دارد...
گفتوگو از سید عمادالدین محمودی
نظر شما