۱- بودریار معتقد است جهان پسامدرن جهان وانموده است و به همین دلیل، رسانهها واقعیتها را تشکیل میدهند. از نظر بودریار ما وارد جهان فراواقعی شدهایم. به عبارت دیگر، واقعیت تولید میشود، ولی از قدرت ما خارج است. بودریار حتی مقالهای راجع به جنگ خلیج فارس در اوایل دهه ۱۹۹۰ نوشت و اشاره کرد که این جنگ، کاملاً ساخته و پرداخته رسانهها بود و آنها چنین جنگی را برای ما تصویر کردند. آنچه ما از واقعیت و جهان واقعی میبینیم در واقع تصویری است که به ما نشان داده میشود. از نظر او «جنگ خلیج فارس رخ نداد».
۲- میشل کلن، تاریخنگار، روزنامهنگار و نویسنده بلژیکی چند سال قبل هم از سناریوسازیهای آمریکا با کمک رسانهها برای بر افروختن جنگ گفته بود. از نظر او جنگهای ویتنام، گرانادا، پاناما، عراق ۱۹۹۱، سومالی، بوسنی، یوگسلاوی، افغانستان، عراق ۲۰۰۳ و جنگ ونزوئلا – اکوادور از جمله جنگهایی بودهاند که با دروغهای رسانهای از سوی آمریکا آغاز شده و نتیجهای جز کشتار مردم و ویرانی برای این کشورها نداشته است. وی معتقد است: «آمریکا، از طریق وسایل ارتباط جمعی، بارها و بارها جنگهایی را که تصمیم به برافروختنشان گرفته بود و گرفته است، با دروغهایی که بعداً رسوا شدهاند و میشوند، «موجّه و مشروع»، جلوه داده است و میدهد.»
۳- دروغ میگویند، دروغ میگویند، دروغ میگویند، و با ارجاع این دروغها به هم، شبکهای از دروغ تشکیل داده و به نام واقعیت به خوردمان میدهند. و البته هر چند مواد خام این شبکه، غیرحقیقی است، اما نتایجش حقیقی است. دروغها در جهانی رسانهای و مجازی گفته میشوند، اما رنج و کشتار و آدمیان در جهانی کاملاً حقیقی اتفاق میافتد. البته این داستان سالهاست آغاز شده. ادوارد سعید میگوید مفهوم «اسلامهراسی» بهعنوان یکی از مفاهیم پایهای این شبکه فراواقعیت، از انقلاب سال ۵۷ ایران مطرح شد.
۴- آنچه بُعدِ جدیدِ این موضوع است و میخواهم به آن بپردازم، نقش شهروندان در «جهانِ وانمودههاست». با گسترش فناوری اطلاعات و فراهم شدن مشارکت شهروندان در تولید و انتشار خبر و تحلیل و همچنین تقویت موجهای رسانهای، «جهان وانمودهها» بسیار پیچیدهتر شده است. یعنی «شهروند- خبرنگاران» هم به سربازان جهانِ وانموده تبدیل شدهاند. جهان وانموده از ما میخواهد یا واقعیت وانموده تولید کنیم یا با گسترش شبکه ارجاعاتش آن را تقویت کنیم و ما هم، چنین میکنیم. کافی است به موضوعاتی که در شبکههای اجتماعی در فضای مجازی به «موضوعات داغ» تبدیل شدهاند نگاهی بیندازیم. هیولای جهانِ وانمودهها، خود را در سطر سطر این موضوعات نشان میدهد.
۵- اما شاید آنچه این روزها لازم است به آن توجه شود، مشارکتِ ناخواسته در ترویج و تقویتِ ناواقعیتهای رسانهای علیه کشورمان است. چرا که ناواقعیتها همیشه یک دلالت در جهان واقعی دارند. یک مصاحبه یا یک یادداشت رسانهای که از قضا از روی غیرت و دلسوزی منتشر شده است، یک اقدام نابخردانه، یک عمل محاسبه نشده، یک پست اینستاگرامی یا هر چیز دیگری میتواند بهسرعت مورد استنادِ اربابانِ «جهانِ وانموده» برای توجیه و اثباتِ ناواقعیتشان شود. داستان حمله به سفارت عربستان آن هم در شرایطی که این کشور به دلیل کشته شدن حجاج، بهشدت تحت فشار بود، از نمونههای این اقدامات نابخردانه است. مصاحبه یک مقام مسئول سابق در مورد شکل حضور ایران در بوسنی هم از دیگر اظهارات حساب نشدهای بود که به تقویت یک سناریوی رسانهای علیه ایران کمک کرد.
۶- جهانِ وانمودهها همیشه از «ناحقیقت» خودشان، پاسداری میکنند؛ با تولید «ناحقیقت» در مقابل حقیقت. آنها حتی ممکن است برای تولیدِ ناحقیقت خود، مانند یک عکاس یا کارگردان، عناصر حقیقی را به شکلی در کادرِ «ناحقیقت» خود بچینند که در نهایت مخاطب با همان «ناحقیقت» مواجه شوند. هر چند عناصر حقیقیِ آن عکسِ غیرواقعی رنجِ این «جنایت» رسانهای را برای همیشه به دوش بکشند، اما مهم پاسداری از همان «کلان ناحقیقت» است.
۷- چه کسی نفتکشهای ژاپنی را در دریای عمان هدف قرار داد؟ آیا ایران به دنبال سلاح کشتار جمعی است؟ آیا ایرانِ سال ۹۸ برای بشریت و غرب هراسناک و تهدید برانگیز است؟ آیا محل تولد فرزند یک مجری صدا و سیما از موضوعات اولویتدار زندگی ماست؟ آیا کادر مشترک راننده اسنپ و مسافر جوان حقیقی بود؟ صدا و سیما قصد دارد چگونه روایتی از ایران ارائه دهد؟ در جهان وانموده چگونه میتوان به این سؤالات پاسخ داد؟
۸- رنجِ انسانِ گوشت و پوستدارِ ایرانی حقیقت است. مبنای…
نظر شما