۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۵۸
کد خبر: 83333005
T T
۲ نفر

۲۲ سال بعد - بخش سوم

در تله افتاده‌ایم

۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۵۸
کد خبر: 83333005
در تله افتاده‌ایم

تهران - ایرنا پلاس - بخش سوم گفت‌وگوی ایرنا پلاس با ابراهیم اصغرزاده به نقد وضعیت کنونی اصلاح‌طلبان و ریشه‌یابی عملکرد آنان در دوره اخیر می‌پردازد.

آلترناتیوها در خارج از کشور نیستند


ایرنا پلاس: به نظر شما اصلاح‌طلبی کارگزاران سابق خود را ندارد؟


اصغرزاده: اصلاح‌طلبان اشتباهات زیادی دارند. ولی تا زمانی که جامعه بین جنگ و صلح، قطبی می‌شود و اصولگرایان طرفی را می‌گیرند که ایدئولوژیک است و آرایش جنگی می‌گیرند و می‌گویند ما حاضریم هزینه بدهیم و تدبیر و عقلانیت و آرامش را فدای آن می‌کنند که رگ گردن‌شان بیرون بزند، کارگزارانی که در طرف اصلاح‌طلبان اشتباه کردند، دوباره می‌توانند خود را بازتولید کنند. شک نکنید که شرایط جامعه می‌تواند تمام بحرانی را که وجود دارد به موقعیتی برساند که اگر همین آقای خاتمی مجدداً بیاید و بگوید من این بار ضمن اینکه عذرخواهی می‌کنم، باز هم «تکرار می‌کنم»، جامعه به آن رأی مثبت خواهد داد. اینکه جامعه کی این کارگزاران را کنار می‌گذارد و شما جوان‌ها میدان‌دار می‌شوید، این به توان شما و آلترناتیوهای شما بستگی دارد. آلترناتیوها در خارج از کشور نیستند. یعنی نام و نشان‌دارها و آنانی که به دنبال براندازی هستند، به نظر من هنوز در این جامعه دارای نفوذ نیستند. اما اینکه آیا رهبران آینده این جنبش اجتماعی از کجا می‌آیند، قطعاً ریشه در اصلاح‌طلبی دارد. اینکه فرزندان اصلاح طلب‌ها هستند و یا خود اصلاح طلب‌ها هستند؟ آیا قوم و قبیله جدیدی هستند؟! این بستگی به گفتمانی دارد که آنها دارند.



گفتمان فراکسیون امید محافظه‌کارانه است


ایرنا پلاس: این گفتمان چه ویژگی‌هایی دارد؟


اصغرزاده: این گفتمان باید مبتنی بر تغییر و اصلاح باشد. اگر این گفتمان مثل گفتمان امروز، محافظه‌کارانه باشد، مثل گفتمانی که فراکسیون امید در مجلس دارد، فایده ندارد. اینکه قانون موجود باید اصلاح شود که شعار ۲۲ سال پیش است و حتی شعار محافظه کارانه بود و ما در تله آن افتادیم. چون بعدها گفته شد قانون به شما حکم می‌کند که شورای نگهبان بالای سرتان باشد و تمام قوانینی را اجرا و تصویب کنید که سیستم تصمیم می‌گیرد و شما نمی‌توانید از این چهارچوب خروج کنید. امروز این وضعیت وجود ندارد. به نظر من امروز شرایطی وجود دارد که اگر اصلاح‌طلبان روند شرایط تحولی اجتماع را کشف نکنند و خودشان را با آن همسو ندانند، محافظه کار می‌شوند. و همان بهتر که اصلاح‌طلب محافظه کار تبدیل به اصولگرا شود.


اصلاح‌طلبی که محافظه‌کار است نمی‌فهمد که در این شرایط جامعه چه چیزی می‌خواهد و تحولات روبه آینده را کشف نمی‌کند، اصولگرا است. به همین دلیل من فکر می‌کنم اگر اصلاح‌طلب‌ها استراتژی خود را اصلاح کنند و دستاوردهای جدیدی از تحولات اجتماعی کشف و پیدا کنند و با آنها هماهنگ باشند، این جنبش اجتماعی اصلاح‌طلبی است و پیش می‌رود و تأثیر می‌گذارد. اما اگر این‌طور نباشد و اصلاح‌طلب‌ها ترمز باشند و برداشت آنها از اصلاح‌طلبی محافظه کارانه باشد و گفته شود جنبش‌های اجتماعی، جنبش‌هایی کور هستند، درحالی‌که جامعه چراغ راهنمای شما است و شما قرار است در خدمت این جامعه باشید، محتوم به فناست. اگر در اتاق‌های دربسته بنشینند و صحبت از این باشد که اصلاح‌طلبی این است، یعنی چیزی تشریفاتی ولو رنگ و بوی شیکی داشته باشد، جامعه حسی نسبت به آن نخواهد داشت. تا جامعه هشدار را نگیرد، مرتباً شعاردادن فایده‌ای ندارد. جامعه راه خود را می‌رود و شاید بترسد و بگوید شما درکی از من ندارید. در اواخر دوره اصلاحات در سال ۸۳ ما به جایی رسیده بودیم که حتی وقتی قرار بود کاندیدایی از تهران برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شود، چهار نفر اصلاح‌طلب با گرایش مختلف کاندیدا شدند. جامعه می‌خندید و سوال می‌کرد هاشمی رفسنجانی اصلاح‌طلب است؟ معین اصلاح‌طلب است؟ کروبی اصلاح‌طلب است؟ آنها می‌خواهند چه چیزی به ما بدهند؟ وقتی جامعه دچار سردرگمی می‌شود و کشف نمی‌کند که این گروه چه می‌گویند، دچار نوعی ازخود بیگانگی و از اصلاحات بیگانگی می‌شود. من عقیده دارم اگر اصلاح‌طلبان رگ خواب جامعه و یا نیازهای اجتماعی را کشف کنند و شعارهایی همسو با آن بدهند و این شعارها به نفع جامعه و منافع ملی باشد، برگشت آنها امکان‌پذیر است، به شرطی که شعارها واقع‌بینانه باشد.



در تله افتاده‌ایم


ایرنا پلاس: شما عضو شورای عالی اصلاح‌طلبان هستید. به نظر می‌رسد شورای عالی اصلاح‌طلبان از منظر برخی از افراد که تعداد آنها زیاد است، جنبش اجتماعی‌ای که جریان اصلاحات سال‌های زیادی روی آن ایستاد، چه در ۸۸ و چه قبل از آن، به یک بوروکراسی ناکارآمد تبدیل کرده‌است، که بسیار اولیگارشیک است. به نظر شما چه باید کرد؟ ظاهراً نمی‌توان با این فرمان به نتیجه‌ای رسید.


اصغرزاده: درست است. ما در تله افتاده‌ایم. یعنی اصولگراها با زیرکی و با فشاری که وارد کردند کاری کردند که اصلاح‌طلب‌ها اگرچه مجلس و شورا را به‌وسیله مردم در اختیار گرفتند، به اصلاح‌طلبی فرمایشی تبدیل شوند. چون نمی‌توانند تأثیرات نهادی بگذارند و تصمیماتی مثبت اخذ کنند و چون مجبور هستند در چهارچوب محافظه‌کاری ادای اصلاح‌طلبی را دربیاورند، جامعه به سرعت آنها را پس می‌زند. اینکه شما وارد مجلس شده‌اید و یا در شورای شهر بودید، چه کاری برای مردم کردید؟! این حرف تلخ ولی درستی است. مگر اینکه اصلاح‌طلب ها پای آن بایستند. نه به معنای آنکه اسلحه به دست بگیرند و به خیابان بیایند و بگویند ما اصولگراها را کنار می‌گذاریم.


اصلاح‌طلبان باید با روشنی و شفافیت به جامعه بگویند، سهم ما از تصمیم‌گیری ده درصد است. نود درصد از نهادهای مملکت و اقتصاد مملکت در دست قدرت اصلی و نهادهای سخت است. کسانی که به عنوان هسته اصلی قدرت تصمیم می‌گیرند. اصلاح‌طلب‌ها سهم کوچکی دارند. ما به سهم خود می‌توانیم تأثیر کوچکی بگذاریم.



چه کسی مقصر است؟


ایرنا پلاس: جریانی می‌خواهد بگوید صندوق رأی کاملاً بلا موضوع است. وقتی جریانی رأی می‌آورد و می‌گوید من فقط ۱۰ درصد در تصمیم‌گیری‌ها نقش دارم، این پرسش پیش می‌آید که با این اوصاف شما چرا وارد سیاست می‌شوید؟


اصغرزاده: صندوق رأی تأثیری ده درصدی دارد و این تناقضی است که اصولگراها باید در مورد آن پاسخگو باشند.



صندوق رأی حداقل یک محل نمایش است


ایرنا پلاس: منظور شما از اصولگرایان حاکمیت است؟


اصغرزاده: هسته سخت قدرت. کسی که کاندیدای خود را به افکار عمومی معرفی می‌کند و جامعه با ۷۰ یا ۷۵ درصد به نقطه مقابل آن رأی می‌دهد. در دو انتخابات اخیر چه در انتخابات سال ۹۲ و چه در انتخابات سال ۹۶ کاندید جناح اصولگرا ادای این را در می‌آورد که من نماینده هسته سخت قدرت هستم و با تمام بخش‌های نظامی و روحانی و هسته سخت قدرت در ارتباط هستم و من می‌توانم در تصمیم‌گیری‌ها تأثیرگذار باشم. حتی به گونه‌ای صحبت می‌کرد که گویی رقیب روبروی او نماینده هسته نرم و ده درصدی است و تأثیری ندارد. ولی جامعه آمد و به کسی رأی داد که درست در نقطه مقابل او بود. حال می‌توانیم بگوییم این صندوق رأی چه فایده‌ای دارد که اکثریت مردم کسی را انتخاب می‌کنند که هسته سخت قدرت آن انتخاب را بلا موضوع می‌کند. تا اینجا به نظر من صندوق رأی حداقل یک محل نمایش است. در حقیقت جامعه واکنش خودش را نشان می‌دهد. وقتی ما اصلاح‌طلب‌ها به‌عنوان بخش اصلاح‌طلب جامعه فقط به صندوق رأی معطوف شویم، من آن را اشتباه می دانم. این اشتباه ما است.



اصلاح‌طلبی پفکی؟


ایرنا پلاس: شما عضو شورای عالی سیاست‌گذاری هستید. کارویژه شما غیر از انتخابات چیست؟


اصغرزاده: اتفاقاً این بحث آنجا مطرح است. آیا انتخابات به‌عنوان اینکه ما از قدرت سهم بگیریم، توجیه‌کننده حضور ما در انتخابات است؟ این سوال بسیار جدی است. آیا مردم می‌پذیرند که یک گروه سیاسی بگوید من از این کیک قدرت یک سهم بگیرم، اما بعد عرضه ندارم در سیاست کلان کشور تغییراتی اساسی صورت دهم؟ این بلا موضوع می‌شود و ما به اصلاح‌طلب پفکی تبدیل می‌شویم. ما می‌شویم توجیه‌کننده وضع موجود. یعنی کسانی که حکومت آنها را آورده است که انتخابات دموکراتیک را توجیه کند. در صورتی‌که اصلاح‌طلبی این نیست. اصلاح‌طلبی فقط به صندوق رأی معطوف نیست. اصلاح‌طلبی باید دارای یک پروژه کلان باشد تا در تمامی امور کشور از اقتصاد و سیاست و تمام حوادث و مناسبات و… فعال باشد. در مورد برجام و مسائلی که در منطقه رخ می‌دهد، اصلاح‌طلبانی که در نهادهای قدرت هستند سکوت کرده‌اند. این سکوت اصلاح‌طلبانه به چه معنی است. اگر قرار بود نیروهای نظامی در صحنه باشند و آنها در سیاست خارجی حرف بزنند، چه لزومی به انتخاب آقای روحانی بود و چرا باید آقای ظریف وزیر خارجه باشد؟ اگر قرار بود نیروهای نظامی ما فقط حرف بزنند و بلندگو در دست‌شان باشد، چرا دولت اختیار می‌کنیم. نیروهای نظامی در ابرقدرت‌های دنیا حرف نمی‌زنند و سکوت اختیار می‌کنند و سیاستمداران این کشورها حرف می‌زنند.



نمی‌خواهم اصلاح طلبان را تبرئه کنم


ایرنا پلاس: شما به‌عنوان نیروهای تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز چه رویکردی در نظر داشتید و چه کار اجرایی مشخص و مدونی انجام شد تا این اتفاق نیفتد؟ احزاب شکل بگیرند و فرایند اجتماعی شکل بگیرد و به نهادهای مدنی توجه شود؟


اصغرزاده: من نمی‌خواهم اصلاح طلبان را تبرئه کنم. جریان اصلاح‌طلبی در متن جامعه حضور دارد و اگر نیروهای سیاسی می‌خواهند قدرت اصلی خود را از مردم بگیرند، باید گفتمان خود را اصلاح کنند و بیایند و در جامعه حضور داشته باشند. بازگشت به جامعه و مردم باید شکل بگیرد. بخشی صندوق رأی است. ما به لحاظ گفتمانی به جامعه نزدیکتریم. کارگری که اعتراض می‌کند، حمایت همکارش را ندارد. از شهر خود به تهران می‌آید و در مقابل وزارت کار اعتراض می‌کند و نه دولت و نه اصلاح طلبان او را نمی‌بینند. نه فقط کارگر، بلکه آن معلم و آن کشاورز هم همینطور هستند. وقتی سیاست فقط در بخش فوقانی جامعه و در معادلات قدرت دیده می‌شود و در بدنه جامعه که قدرت اصلی را ایجاد می‌کند، غفلت می ورزد این اتفاق می‌افتد.



ادمه دارد


گفت‌وگو از سید عمادالدین محمودی

۲ نفر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.