بازی با نمادهای آلوده
ایرناپلاس: شما به مقوله بازگشت به جامعه اشاره کردید. این بازگشت به جامعه با دست فرمان کنونی امکانپذیر است؟
اصغرزاده: اینجا اشکالاتی جدی وجود دارد. اگر اصلاحطلبها نمادهایی را وارد بازی کنند که این نمادها قبلاً آلوده شدهاند، مشکل حل نمیشود.
کوررنگی اصولگرایان
ایرناپلاس: آیا فکر نمیکنید باید از همینجا شروع کرد؟
اصغرزاده: این بحثها بهطور جدی مطرح است. اصلاحطلبها در استراتژی و در تاکتیکهای عملیاتی خود، یک بازسازی انجام میدهند. اینکه جبهه اصلاحات نشسته و حتماً میخواهد در انتخابات آینده شرکت کند، سوالاتی جدی مطرح کرده و در این مورد بحث میکنند. تا این بازگشت به جامعه و بازگشت به بدنه اجتماعی چه باشد؟ اگر ما انتظار داشته باشیم، بدنه اجتماعی پای صندوق رأی بیاید و تمام کاندیداهای ما را انتخاب کند اما کاندیدای ما حافظ وضع موجود باشد، دیگر جامعه به ما اعتماد نمیکند. سودی که اصلاح طلبها بردند، نه اصلاحطلبی، بهواسطه کوررنگی محافظهکارها و راستها بود. چون آنها اشتباه پشت سر اشتباه میکنند. جامعه در برابر آنها موضع میگیرد. برای آنکه آنها نیایند و وضع بدتر نشود، حاضر میشود به فرمولهای نیروی مقابل رأی دهد. ولی اینکه این دست فرمان تا آخر باقی بماند، اینطور نیست. جایی به این میرسیم که شاید مردم صندوق رأی را طلاق دهند، و آن زمان شاید دیگر کاری از دست ما برنیاید. من حرف شما را قبول دارم، یعنی بازگشت اصلاحطلبها به جامعه درصورتیکه همیشه نگاه آنها به قدرت باشد و از قدرت سهمخواهی کنند و زمانیکه وارد قدرت میشوند هیچ حرف و تأثیری نداشته باشند، امکانپذیر نیست.
بازخوانی در استراتژی
رهبر بزرگترین جنبش اصلاحی کشور در دوم خرداد، بعد از چند سال برگشت و لوایح دوقلو را پس گرفت و گفت من نمیتوانم آن را پیش ببرم و از دست من کاری برنمیآید. انتخابات ۹۲ انتخاب بین سیاستهای غلط احمدینژادی بود که میگفت آنقدر قطعنامه بدهند تا قطعنامهدانشان پاره شود و گفتمان تعامل با دنیا، مردم بین این دو تفکر انتخاب کردند و دست به انتخاب صحیحی زدند. بازگشت به جامعه، بازگشت به رأیدهندگان و بازگشت به مطالبات عمومی، و نه فقط سهمخواهی در قدرت، در دستور کار اصلاحطلبهاست. آیا اصلاحطلبان در انتخابات آینده از صندوق رأی قهر میکنند؟ یا حداقل صندوق رأی را کنار میگذارند و به یک جنبش اجتماعی فکر میکنند؟ به نظر من روزهای آینده پاسخگوی این سوالات خواهد بود.
ولی اگر با همان دست فرمان که در ۲۲ سال گذشته آمدند و اینکه فکر کنند مردم همیشه در انتخاب بین ما و اصولگرایان به ما رأی میدهند، احتمال به بنبست رسیدن وجود دارد. به همین دلیل تقاضای من بازخوانی قدرت و توان و شعارها و استراتژی ماست. نگاه صرف به صندوق باعث میشود ما بعداً متوقف شویم. چون در مجلس و در شورا بختک بزرگی روی ما میافتد. چون نمیتوانیم روی این تصمیمات تأثیر بگذاریم. معلوم است که بعد از مدتی مردم به جایی میرسند که فکر میکنند اصلاحطلبی ناکارآمد است و به سمت رادیکالیسم میروند.
گل بیعیب خداست
ایرناپلاس: شخصیت آقای اصغرزاده همیشه با حاشیه همراه بودهاست. در اتفاقات مختلف رد پای شما دیده میشود. به انتخابات سال ۸۴ اشاره کردید، بسیاری عقیده دارند شکست اصلاحطلبان در شورای اول رخ داد و شما را جز افرادی میدانند که در این شکست مؤثر بودید. فارغ از بحث شورای اول، این کاراکتر برای من عجیب است. چندی پیش کتابی را میدیدم که آقای ابراهیم نبوی در سال ۸۰ مصاحبهای با آقای عبدی داشت، تحت عنوان حقیقت یا آزادی. در پایان این کتاب آقای نبوی یکسری اسم به مصاحبهشونده میدهد و میگوید نظر شما راجع به این افراد چیست؟ یکی از آن افراد «ابراهیم اصغرزاده» است. آقای عبدی میگوید اگر آقای اصغرزاده جایگاه خود را میشناخت، میتوانست حتی رئیس جمهور شود. حس شما نسبت به این نظر چیست؟ بعد از دوم خرداد وارد مشارکت نشدید و با بچههای لانه همکاری نکردید. در دوم خرداد و دورههای مختلف به نوعی تکمضراب مخالفخوانی بودید. احساس شما بعد از ۲۲ سال چیست؟
اصغرزاده: گل بیعیب خداست. من در مقامی نیستم که بتوانم بگویم مسیر را اشتباه نرفتهام. نیت من همیشه کمک بوده و میخواستم اصلاحطلبی را در جامعه نهادینه کنم. تلاش من این بود، ولی اینکه آیا راهی به جز این داشتم و یا همسویی با وضع موجود مشکل را حل میکرد بحث دیگری است. اما من همیشه برای رفتارم توجیه داشتم، ولو اینکه شاید شما این توجیه را نپسندید و نپذیرید. فکر میکردم در شورای شهر و یا در مقاطع مختلف، بازگشت اصلاحطلبان باید به بدنه اجتماع باشد. نظر من همیشه این بود که اگر ما به اصلاحطلبی فرمایشی و بوروکراتیک تبدیل شویم، مرگ اصلاحطلبان خواهد بود. من از دوستان اصلاحطلب خود بسیار آموختهام. از همین آقای عبدی چیزهای بسیاری آموختهام. بسیاری از دوستان اصلاحطلب من شاید حاضر نباشند با من کار تشکیلاتی انجام دهند و شاید حتی فکر کنند من در تشکیلاتی نمی گنجم یا آنارشیست هستم.
خطر محافظهکاری
ایرناپلاس: در انتخابات شورای شهر پنجم، شما کاندیدا بودید ولی در لیست قرار نگرفتید.
اصغرزاده: بله، وقتی اسم من در لیست جا نگرفت، به نفع اصلاحطلبها انصراف دادم و اطلاعیه صادر کردم. اگر حرکتی جمعی صورت بگیرد، مشکلی ندارم. ولی اگر حرکت جمعی موجب تحریف شود و یا موجب محافظهکاری در وضع موجود شود، این را خطری برای خود اصلاحات میدانم. ولی با این حال امروز رابطه من با اصلاحطلبها بسیار خوب است. در همین شورا به عنوان دبیرکل انجمن اسلامی مهندسان در شورای عالی اصلاحطلبان حضور دارم و با آنها همسو هستم. ولی به خود آنها هم میگویم روش کار این نیست. اگر ما محافظهکار شویم و نتوانیم بدنه اجتماعی را قانع کنیم و آنها را برای فعالیت سیاسی بر سر شوق بیاوریم، مسیر را اشتباه میرویم. من با اینکه دوستان اصلاحطلبم حرفها و ایدههایی دارند، مخالفتی ندارم و با آنها حاضر به گفتوگو هستم. ولی انحصارطلبی و تکروی و گاهی حالت خاصی از انتزاعی فکر کردن که جامعه هیچ حسی نسبت به آن نداشته باشد، راه به جایی نمیبرد.
اصلاحطلبان باید به جامعه برگردند
از نظر من اصلاحطلبی واقعی نباید با خودش تعارف داشته باشد. منفعتطلبی و مال خود کردن و رانتخواری، اشتباهاتی است که گاهی اوقات در جبهه اصلاحات دیده میشود. در حوزه سیاست، اگر مردم احساس کنند کسی که نمایندگی آنها را برعهده دارد در فکر و اندیشه تأمین منافع خود و گروه خود است، واکنش نشان میدهند. به نظر من ما اصلاحطلبها به این معنا نیازمند یک بازخوانی و بازگشت به توده مردم هستیم. اسم آن را عوامزدگی نگذاریم و نگوییم پوپولیسم. چون من با پوپولیسم راست مخالفم. در زمان آقای احمدینژاد این وجود داشت و سیاسیون وقتی میخواستند توجیه کنند، از یک نوع پوپولیسم استفاده میکردند. اتفاقی که باید بیفتد این است که اصلاحطلبان به سطح جامعه برگردند، ولی نه به صورت عوامانه، بلکه باید مطالبات مردم را دنبال کنند و این بسیار مهم است. به نظر من بازگشت به جامعه و بازگشت به مطالبات عمومی، دموکراتیکترین نیاز فعلی اصلاحطلبان است. با این دست فرمان اگر در صندوق رأی و توسط همین مردم کنار گذاشته شویم و در مشارکت بالای مردم رأی نیاوریم، این یک خودکشی سیاسی خواهد بود.
گفتوگو از سید عمادالدین محمودی
نظر شما