گروههای افراطی خاورمیانه؛ چالش آمریكایی
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول، طی توافقی میان انگلستان و فرانسه بهعنوان دو قدرت پیروز جنگ، به نام «سایكسپیكو»، خاورمیانه یكپارچه زیر لوای امپراتوری را به كشورهای حال حاضر خاورمیانه تقسیم كردند؛ تقسیمبندی كه در آن، برخی اقوام و مذاهب در خاورمیانه نادیده انگاشته شدند. نتیجه این تقسیمبندی از بیرون، ایجاد پیوندها و گسستگیهای مصنوعی بود و شاید همین شرایط تحمیلی، مهمترین علت بحران هویت ملی در برخی كشورهای خاورمیانه و در نتیجه، عدم شكلگیری همگرایی مؤثر میان دولتهای خاورمیانه است.
عدم همگرایی به آشفتگی منطقهای انجامیده است و از دل این آشفتگی، ناامنی بیرون آمده است. ناامنی مستمر در خاورمیانه، بهانهای برای حضور همیشگی دولتهای غربی بهخصوص آمریكا در منطقه و دخالت در امور داخلی دولتهای خاورمیانه شده است. در شرایط خلأ هویتهای ملی پایدار، كه نتیجه عقلانیت سازنده در ملتهاست، افرادی كه بهجای احساس تعلق به یك دولت- ملت، خود را متعلق به یك قبیله خاص با فرهنگ بدوی میدانستند، زمینهساز تشكیل گروههای افراطی شدند؛ گروههایی كه از نظر فكری از اسلام سلفی و افراطی تغذیه میكردند و از نظر مالی، از سوی دولت ایالات متحده؛ تا در بحبوحه جنگ سرد از نفوذ كمونیسم در كشورهایشان جلوگیری كنند.
تروریست؛ هر موجودیتی كه دوستش ندارند!
روز دوشنبه 19 فروردین، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریكا، طی فرمانی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را گروهی تروریستی خواند. سابقه واژه تروریسم، در روابط بینالملل به واقعه یازده سپتامبر سال 2001 برمیگردد. از روزی كه هواپیماهای مسافربری تسخیرشده از سوی گروههای افراطی، برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورك را ویران كرد، ایالات متحده سردمدار مبارزه با گروههای افراطی خاورمیانه شد؛ گروههایی كه كمی قبل از آن با كمكهای مالی ایالات متحده برای مقابله با نفوذ شوروی ایجاد شده بودند، اما در ادامه به خطری برای تمدن غرب تبدیل شدند. از سال 2001، ایالات متحده به شكل مستمر به پروراندن اصطلاح تروریسم پرداخته است و از آن سلاح قدرتمندی ساخته تا بهوسیله آن هر دولت، گروه یا موجودیتی را كه برخلاف منافع این كشور عمل كند، مورد تهدید قرار دهد. تروریستی خواندن یك گروه تنها یك نامگذاری ساده نیست، بلكه تلاش برای یافتن مشروعیت حذف آن است. ایالات متحده با استفاده از همین سلاح، مشروعیت و همراهی جهانی برای راهاندازی دو جنگ افغانستان (2001) و عراق (2003) را به دست آورده است. در دو جنگ فوقالذكر اصطلاح تروریسم برای دو موجودیت كاملاً متفاوت استفاده شد. در جنگ افغانستان، دولت ایالات متحده، القاعده را بهعنوان یك گروه تروریستی و خطرناك برای امنیت بینالمللی معرفی كرد.
این در حالی است كه در زمان وقوع جنگ تحمیلی ایران و عراق، اكثر كشورهای غربی سكوت كردند و از فروش اسلحه سود میجستند. اما در جریان حمله عراق به كویت و با توجه به در خطر بودن نظم سایكسپیكویی منطقه، احتمال بالا رفتن قیمت جهانی نفت و همینطور منافع سرمایهگذاران انگلیسی و آمریكایی در كویت، صدام حسین مورد غضب ایالات متحده قرار گرفت. این تنش در روابط دو دولت ادامه پیدا كرد تا زمانی كه دولت ایالات متحده، صدام حسین را به ساخت گسترده سلاحهای كشتار جمعی و بمب هستهای متهم كرد و به بهانه مبارزه با تروریسم، به عراق حمله كرد.
در سالهای اخیر، گروههای افراطی دیگری از جمله داعش و جبهه النصره، جنگ گستردهای را در عراق و سوریه، ترتیب دادند كه ایالات متحده جز چند حمله هوایی، كمك چندانی در مبارزه با این گروههای افراطی خطرناك نكرد. این در شرایطی است كه همین كشور از ائتلاف نظامی عربستان در منطقه، و عملیاتهای هوایی گستردهای كه علیه حوثیهای یمن، انجام داده است، حمایت میكند و به حوثیها نیز كه كه دارای تفكرات ملی و غیر افراطی و شرایط، اهداف و عملكرد كاملاً متفاوتی هستند، عنوان تروریست میدهد. در اقدامی تازه هم، لایحه پیشنهادی كنگره مبنی بر ممنوعیت دخالت ایالات متحده در عملیاتهای نظامی ائتلاف عربستان در یمن را وتو میكند.
كلیت اقدامات ضد تروریستی دولت آمریكا نشان میدهد ایالات متحده واژه تروریست را بر هر گروه و موجودیتی كه خلاف منافع آن كشور عمل كند، اطلاق میكند تا موجودیتهای خاورمیانهای را یا از عقلانیت دور كند یا غیرعقلانی جلوه دهد و همزمان مشروعیت بازی كردن با آنها و در زمان لزوم حذف آنها را پیدا كند.
جمهوری اسلامی ایران، مبدع راهحلهایی از دل منطقه
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به رهبری امام خمینی(ره)، جمهوری اسلامی ایران با شعار نه شرقی نه غربی، نشانگر ظهور نظامی مستقل از دولتهای خارجی، بهخصوص دولتهای خارج از منطقه بود. این استقلال در نگاه متفاوت جمهوری اسلامی، به تفاوتهای قومی و مذهبی در منطقه خاورمیانه و همینطور ماهیت گروههای فراملی منطقه نیز دیده میشود. جمهوری اسلامی ایران با دید صلحطلبانه و سازنده به كنش در مورد چالشهای منطقهای میپردازد و مهمترین نمود این نگاه در جنگ داخلی سوریه بود؛ زمانی كه با مساعدت جمهوری اسلامی ایران، ایرانی، عرب و كرد و همین شیعه و سنی در كنار هم، مقابل داعش ایستادند و با كمك به حفظ دولت قانونی سوریه، از شیوع داعش در دیگر بخشهای منطقه و همینطور كل جهان جلوگیری كرد. اوج نگاه وحدت بخش سپاه را میتوان در سخنان سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی زمینی سپاه قدس دید كه قطعهای از وصیتنامه شهید «حاج علی محمدیپور» را ذكر میكند: «ای برادر عرب كه تو به دنبال من میگردی و من به دنبال تو، قسم به خدا اگر شهیدم كنی، شفاعتت میكنم.»
حضور نهادی مانند سپاه، بهعنوان نیروی نظامی قدرتمند جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه كه همواره در راستای حمایت از شهروندان غیرنظامی منطقه، چه در لفظ و چه عمل حاضر بوده است و در این راه كاملاً مستقل و متفاوت از ایالات متحده عمل میكند، زنگ خطری برای ایالات متحده است. وجود چنین نهاد قدرتمند و بانفوذی در خاورمیانه كه با استفاده از امكانات بومی منطقه، مستقلاً به حل چالشهای منطقهای میپردازد، بهتدریج بهانههای حضور در منطقه را از دول غربی، بهخصوص ایالات متحده میگیرد و از همه مهمتر، سیاستهای رژیم صهیونیستی را با خطرات جدی، روبهرو میسازد. در این شرایط، جمهوری اسلامی ایران، با ترویج الگوی خاورمیانه تازه كه نهتنها خود، امنیت خود را تأمین كند، بلكه با استفاده از امكانات بومی تجمیع شده به رشد و توسعه همهجانبه دست یابد و یك منطقه قدرتمند با ایدئولوژی اسلامی، كه رقیب قدرتمند ایدئولوژی غربی است را ایجاد كند، نهتنها منافع كشورهای غربی كه سیطره آنها بر نظام بینالملل را تهدید میكند.
نوك حمله سلاح تبلیغاتی آمریكا، به سمت سپاه
با این تفاسیر شاید دشمنی ایالات متحده آمریكا با نهاد سپاه پاسداران كه بازوی اعمال قدرت جمهوری اسلامی ایران است، اجتنابناپذیر باشد. اما تعلق گرفتن عنوان تروریسم به نهادی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی ایالات متحده آمریكا، نشانگر نوع نگاه دولتمردان آمریكایی به تروریسم و نحوه استفاده از این واژه است كه ایالات متحده قصد دارد برساخت خاصی از آن را در ذهن افكار عمومی جهانی بگنجاند. دولتمردان آمریكا با آگاهی از پتانسیل رقیبی چون سپاه پاسداران در منطقه و امكان جهانی شدن ایدئولوژی انقلاب اسلامی، تلاش میكنند با برساخت ذهنی تروریسم كه از سال2001 ، به ساخت آن در ذهن افكار عمومی جهانی پرداختهاند، نام سپاه را با كشتار و وحشیگری و افراطگرایی تروریسم، همراه كنند و حقیقت و كاركردهای آشكار و پنهان سپاه پاسداران را از ذهن افكار عمومی جهانی دور نگاه دارند و هدف نهایی از این اقدام، وادار كردن جمهوری اسلامی به اقدامات غیرعقلانی و هیجانی و بهنوعی، ضعیف كردن آن به دست خود آن است.
گزارش از هدی دلجو
تهران – ایرناپلاس - تروریستی خواندن سپاه پاسداران از سوی ایالات متحده آمریكا ناشی از نگاه خاص این كشور به بازیگری مانند جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه است. جمهوری اسلامی ایران با وجود محدودیتها و تحریمهایی كه از سوی ایالات متحده آمریكا متحمل شده است، با تكیه بر قدرت بومی خود و با داشتن ارتباط مؤثر و سازنده با دیگر كشورهای جهان اسلام، توانسته است نقش مؤثری در حل چالشهای منطقهای داشته باشد. طبعا زمانی كه یك بازیگر خاورمیانهای بتواند نقش ایالات متحده در منطقه را مفیدتر و مؤثرتر از او بازی كند، ایالات متحده كه به اداره و دستكاری منطقه خاورمیانه عادت كرده است، احساس خطر میكند.