۱۴ فروردین ۱۳۹۸، ۱۶:۵۸
کد خبر: 83263994
T T
۰ نفر

قومیت در سریال‌های تلویزیونی-جبار رحمانی*

۱۴ فروردین ۱۳۹۸، ۱۶:۵۸
کد خبر: 83263994
قومیت در سریال‌های تلویزیونی-جبار رحمانی*

تهران- ایرناپلاس- چند سالی است سریال‌هایی كه مربوط به قومیت خاصی می‌شوند یا اینكه در بستر فرهنگی و قومی خاصی رخ می‌دهند، در صداوسیمای ملی رواج یافته‌اند.

هرچند در برخی موارد شاهد واكنش‌های تند برخی گروه‌های قومی به این سریال‌ها بودیم، اما در مجموع به‌تدریج صداوسیما و مخاطبان تلویزیون متوجه شدند این سریال‌ها می‌توانند جذابیت‌های خاصی داشته باشند.

اما به نظر می‌رسد این ماجرا را نمی‌توان چندان هم ساده انگاشت. مسأله بازنمایی قومیت‌ها و تنوع فرهنگی و مذهبی، یكی از خطوط قرمز ناگفته صداوسیمای ایران است. اصولاً اگر سویه‌های مثبت این سریال‌های قومی صداوسیما و تمایل مردم به آن‌ها را در نظر بگیریم، سویه‌های منفی و پنهان بسیاری را می‌توان در كنارش دید. بازنمایی خرده‌فرهنگ‌ها و قومیت‌ها (یعنی هر آنچه بیرون از كلیشه فرهنگ رسمی تهرانی قرار بگیرد) در دو بستر اصلی رواج دارد؛ یكی در سریال‌های تاریخی - كه قطعاً نمی‌توان زبان و فرهنگ تهرانی را آنقدر بسط داد كه تاریخ كهن ما را هم در بر بگیرد، لذا جای چندانی برای این نوع دست‌كاری در راستای تهران محوری سریال‌ها وجود ندارد- و دیگری در سریال‌های طنز.

به همین دلیل هنوز هم در متن اصلی برنامه‌های صداوسیما، لهجه تهرانی زبان فارسی، محور قرار دارد و هیچ‌گاه استدلال و منطقی برای این محوریت‌بخشی ارائه نشده است. مسأله آن است كه هنوز سریال‌های اصلی، فیلم‌های اصلی و برنامه‌های محوری، به لهجه تهرانی زبان فارسی ارائه می‌شود. قاعده نانوشته آن است كه محور و مركز و صدر باید این زبان و لهجه باشد. از منظر فرهنگ رسمی منطقی است كه زبان رسمی و محوری رسانه ملی، زبان فارسی باشد. اما هیچ كجای قانون چنین الزامی ایجاد نكرده است كه همه چیز فرهنگ رسانه‌ای ما باید بر محور فرهنگ تهران و لهجه تهرانی باشد. هرچند خود این اصطلاح فرهنگ تهران بسیار مبهم است.

می‌توان این‌گونه هم مسأله را دید كه بحث محوری در این رفتارِ صداوسیما، آن نیست كه لطف كرده و مرحمت نموده و در سریال‌های طنز تصویری واژگونه از فرهنگ‌های محلی ایرانی ارائه می‌كند، بلكه آن است كه اصولاً صداوسیمای ملی، هنوز خودش را ملی و برای تمام خرده‌فرهنگ و اقوام تعریف نكرده است. صرفاً در عرصه‌های طنز، تاریخی و بازنمایی برنامه‌های حوزه میراث فرهنگی و سنتی است كه ما شاهد اقوام و خرده‌فرهنگ‌های پیرامونی هستیم. آنچه در ورای این تمایل مردم به بازنمایی فرهنگ‌های محلی در متن رسانه ملی پنهان شده است، میل تمامیت‌خواهانه این رسانه برای انحصار همه چیز در قالب‌های تنگ و تار خودش است. هرچند هنوز یك مرحله كوتاه آمده و اجازه داده فرهنگ‌های محلی آن هم در گستره زبان فارسی، نمودهایی در سریال‌های تلویزیونی داشته باشند، اما راه دراز و موانع بسیاری هست كه زبان‌های ایرانی (آن‌هایی كه چندان هم نزدیك به فارسی امروز نیستند) و اقوام غیرفارس و مذاهب غیرشیعه راهی به مركز رسانه به اصطلاح ملی باز كنند. به نظر می‌رسد می‌توان در كوتاه‌مدت خوش‌بین بود و به همین حداقل‌های حضور سریال‌های قومی دل‌خوش كرد (به یاد داشته باشیم حمایت شخص اول مملكت بود كه امكان تداوم برخی از همین سریال‌های قومی- زبانی مانند پایتخت را در رسانه ملی فراهم كرد. این موضوع حتی برای پخش برنامه‌های مذهبی مانند مداحی‌های یزدی هم رخ داد)، مسأله اصلی آن است كه رسانه ملی مستلزم یك بازبینی اساسی در منطق سیاستگذارانه خودش است تا بتواند به‌جای محلی بودن (یا همان تهرانی بودن)، در قد و قامت یك حوزه تمدنی بزرگ یعنی ایران فرهنگی با همه تكثر و تنوع زبانی، قومی، و مذهبی خودش باشد. این بازاندیشی در شرایط فعلی یك ضرورت حیاتی است.

به هرحال، فارغ از آنكه الگوهای بالادستی صداوسیما چگونه باشد، در عمل نیز هنوز اصلی‌ترین برنامه‌ها متعلق به فرهنگ رسمی تهرانی است. این اصطلاح را تعمداً به كار می‌برم، زیرا این فرهنگ رسمی تهرانی (فرهنگی كه در تمام رسانه‌های رسمی منعكس شده)، صرفاً خودش هم یك فرهنگ منطقه و محلی است، كه نه‌تنها برتری به سایر فرهنگ‌ها و زبان‌ها و اقوام و مذاهب ایرانی ندارد، بلكه قاعدتاً در سابقه و میراث تاریخی هم برتری خاصی بدان‌ها ندارد. مسأله اصلی آن است كه این خانواده فرهنگ‌های ایرانی به‌صرف خانواده بودن و در كنار هم بودن است كه امكان تداوم و پویایی و خلاقیت دارند، هرگونه عدم تعادل و دست‌كاری در خانواده فرهنگ‌های ایرانی (به‌عنوان مثال محوریت دادن به حوزه فرهنگ تهرانی، به‌عنوان تنها فرهنگ محوری در فضاهای رسانه‌ای ملی) نه‌تنها فایده‌ای برای این حوزه تمدنی ندارد، بلكه قطعاً پیامدهای مخرب بسیاری هم خواهد داشت. زبان رسمی، منطق خودش را دارد، اما سیاستگذاری‌های فرهنگی تكثرگرایانه برای حوزه‌های تمدنی بزرگی مانند ایران، نیز منطق و الزامات خاص خودش را دارد كه حسب رویه موجود خبر چندانی از این منطق و الزامات تمدنی در رسانه ملی وجود ندارد. باید دقت كرد رسانه ملی مهم‌ترین اهرم تقویت هویت ملی و انسجام ملی در حوزه فرهنگی و تمدنی ایران امروز است. از این رو، این رسالت بزرگ رسانه ملی، در عمل به آشفتگی‌هایی در زمینه تقلیل‌گرایی فرهنگی و تابوها و ممنوعیت‌های پیدا و پنهان در بازنمایی زبان‌ها و اقوام ایرانی در متن اصلی این رسانه انجامیده است كه امیدواریم اقتضائات رسانه‌های جدید، این كاستی بزرگ را جبران كند.

* عضو شورای مركزی انسان‌شناسی و فرهنگ

*اداره كل اخبار چند رسانه ای*
۰ نفر