هر یک از هنرمندان موسیقی دستکم (و به طور عمده) از یک یا هرسۀ این راهها با دوستداران این هنر ارتباط برقرار میکند و به زندگی هنری خود تداوم میبخشد: «ضبط، تولید و عرضۀ اثر»، «اجرای کنسرت» و «آموزش».
در نوشتار پیشین در حد توان، به بنبستی که سالهاست در راه امکان کسب درآمد یا دستکم دخل و خرج کردن از راه تولید و فروش اثر موسیقایی (مانند همه جای دنیا) در ایران به وجود آمده اشاره کردم. سرانجام به این رسیدیم که امروز تعریف هنرمند یک موفق موسیقی (آهنگساز، خواننده، نوازنده، تنظیمکننده، شاعر، ...) کسی است که بتواند اثر و آثار جدیدش را به گوش جمعیت بیشتری از مردم برساند. اما این کار نه تنها به آسانی انجام نمیشود، بلکه تازه خود در حکم شروع برخی مشکلات جدید است. حتی شاید سختترین (و همچنان که گفتیم از نظر هنرمند عرصۀ هنریای که به ضرورت، باید همیشه دیده و داوری شود) مهمترین بخش ارتباطی در هنر، موسیقی است، هرچند که بخشهای دیگر مانند تولید نیز از اهمیتی همسان و گاه شاید بالاتر از آن را داشته باشند.
عرضۀ اثر موسیقی در ایران سالهاست به دو صورت رسمی و غیررسمی صورت میگیرد. نوع اول پس از کسب مجوز پخش از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صداوسیما به همراه حوزه هنری (عمدتاً و منحصراً در خصوص آثار تولیدی خودش) اتفاق میافتد. در این میان مدیران صداوسیما و حوزه هنری در بخش موسیقی با سیاستهای خاص نهاد خودشان و اهدافی که در پیش دارند به داوری برای صدور مجوز برای آثار این هنر مینشینند. وزارت ارشاد اما با نگاهی عامتر (به مانند آثار مربوط به هنرهای دیگر همچون سینما، تئاتر و سریالهای شبکۀ نمایش خانگی) با موسیقی و آثار تولیدیاش نگاه میکنند.
هرچند آن سیاستها به نوعی میان این وزارتخانه و آن دو نهاد نیز مشترکند اما دارا بودن جنبۀ عام صدور مجوز برای وزارت ارشاد به سبب اینکه همۀ آثار هنری و فرهنگیای که در این ملک تولید میشوند و آفرینندگان آنها قصد ثبت و انتشار رسمیشان را دارند باید برای عرضۀ رسمی در مراکز نشر و توزیع آثار هنری (فروشگاههای سیدی، دیویدی و کتاب، سالنهای نمایش فیلم تئاتر و اجرای کنسرت، ...) مراحل طولانی و بروکراتیکی را دامنگیر هنرمندان در مراحل مختلف بازبینی، حک و اصلاح و تأیید اثر مانند تصویب فیلمنامه و نمایشنامه در سینما و شبکه خانگی و تئاتر و تأیید شعر تصنیف و ترانه در موسیقی میکند که تازه، در مراحل بعدی تولید نیز آفرینندگان باید هر بار اثر در دست تولیدشان را در مرحله جدید نیز از تأیید و تصویب ممیزی بگذرانند.
بنابراین اگر هر آفرینشگری بخواهد با رها شدن از چنین قیدها و الزامهای رسمی، اثر خاص خودش را خلق و عرضه کند حتماً و لزوماً باید از خیر کسب مجوز انتشار رسمی اثرش بگذرد و آن را در پلتفرمهای مختلف در فضای مجازی و غیره عرضه کند.
از اینجا به بعد هنرمند پیشاپیش بایدی قید حضور و عرضه اثرش در سایتها و گاه خبرگزاریهای تحت پوشش و نظارت وزارت ارشاد را بزند و به حضور در پلتفرمهای همچون اینستاگرام، تلگرام و سایتهایی که فارغ از نظارت رسمی فعالیت میکنند دل خوش دارد و بسنده کند. این پلتفرمها صرفنظر از نشر آثار هنرمندان مشهور که به نوعی اقبال نسبی و تداوم کار پلتفرمشان را تضمین میکند، برای نشر آثار هنرمندان گمنام یا کمتر شناختهشده درخواست پول میکنند. همین مسأله نیز هنرمند را در تنگنای بیشتری قرار میدهد.
از سوی دیگر، بار دیگر بسیاری از هنرمندان (مثلاً در رشته موسیقی) به اقبال بیشتر از اثری که هزینه، وقت، دقت و هنرشان را صرف خلق آن کردهاند میاندیشند تا از طریق ارائه بهتر و بیشتر، اثر خودشان هم بیشتر در چرخۀ دیده شدن و ارتباط با مخاطب قرار گیرند. در اینجا برعکس آنچه سلیقهسازی عمومی توسط نخبگان هنری در هر سرزمینی نامیده میشود این هنرمند است که خود را مجبور میبیند به دنبال مردم راه برود و همین امر نزول روزافزون سلیقه عمومی جامعه را در پی خواهد داشت.
اینچنین است که در درازمدت میبینیم نگاههای مردم بسیار بیشتر از آنکه باید کنجکاو آثار هنرمندان راستین و گزیدهکار باشد به دوردست است و چشم به راه تولیدات جدیدی میشوند که خارج از دایره ذهنی و عملی هنرمندان برتر به چرخۀ عرضه و ارائه به ویژه در پلتفرمهاست.
و بدین سان بنبستی که در این نوشتار و نوشتار پیشین از آن نام بردیم هر روز تنگ و تنگتر میشود.
* پژوهشگر موسیقی و آموزگار آواز